استان وایر- در سومین قسمت از برنامه تلویزیونی «ماه عسل»، «آرزو افشار» به همراه دخترش «پارمیدا» مقابل بینندگان حاضر شد تا از راز زندگی خود و دخترکش بگوید؛ بازیگر، مدرس و مترجم جوانی که با استفاده از قانونی جدید، بدون داشتن همسر، صاحب فرزند شده است.
به گزارش میزان، آرزو افشار در این برنامه گفت: «بچه ای که من قبول کردم، ابتدا عشق من بود و سپس به انتخابی برای من تبدیل شد.»
او توضیح داد:«تابستان دو سال گذشته در تآتر شهر چند نفر از مدیران بهزیستی به تماشای تآتر آمده بودند. از فرصت استفاده و علاقه خودم را به همکاری با سازمان اعلام کردم. توسط دکتر نصیری به شیرخوارگاه آمنه معرفی شدم و شروع به آموزش تآتر به کودکان کردم. در تاریخ شش شهریور سال ۹۲ در جشن ماهانه شیرخوارگاه، دختری چند ماهه را دیدم که شباهت فوقالعادهای به عکسهای دوران نوزادی من داشت. حس عجیبی در قلبم متولد شد. با همه وجودم عشق را تجربه کردم. من و پارمیدا ماهها و فصلها را در شیرخوارگاه در کنار هم گذراندیم و هر روز به هم وابستهتر میشدیم. من به دلیل مشکلاتی که داشتم، باوجود میل باطنیام، موفق به ازدواج نشدم اما خیلی دوست داشتم مادر شوم و البته بعد از دانستن راز زندگیام، دوست داشتم فرزندی را پذیرا شوم. با رییس شعبه خانواده بهزیستی موضوع را مطرح کردم و از طریق ایشان فهمیدم قانونی برای بانوان بالای ۳۵ سال تصویب شده است. من پی گیر این مساله شدم و آن قدر پافشاری کردم که سعادت داشتن دختر نازنینم، پارمیدا بعد از ۱۶ ماه تلاش پیدرپی نصیبم شد.»
آرزو افشارکه فارغ التحصیل لیسانس بازیگری و فوق لیسانس کارگردانی از دانشکده هنر و معماری است، توضیح می دهد:« خود من هم یکی از بچه های همین شیرخوارگاه هستم و تصور می کنم در نهایت همه ما بی پناه هستیم. اما نکته مهم در این موضوع، این است که بتوانیم پس از خدا، پناه یک بچه باشیم.»
طبق گفته آرزو افشار، پارمیدا حالا شش ماه است که در کنار او زندگی می کند و او شش ماه است که مادر شده و این عشق را تجربه کرده است. او البته از دوندگی ها و سختی های خود و قوانین سخت موجود برای قبول فرزندخواندگی توسط زن مجرد گفت و گذراندن مشاوره های طولانی مدت که برای پذیرش این سرپرستی شکل می گرفت: «مسوولان از همه نظر من را قبول داشتند، تنها مشکل آن ها ازدواج نکردن من بود. البته من هنوز امید دارم که پارمیدا در آینده پدر خیلی خوبی هم داشته باشد.»
آرزو افشار از نزدیکی بی اندازه قصه خودش به داستان زندگی کودکان شیر خوارگاه آمنه گفت و از روزی که متوجه می شود خودش هم از جمله همین بچه های بی سرپرست و شیرخوارگاه آمنه بوده است.
به گفته خودش، 29 مرداد 1357 در حرم شاه عبدالعظیم رها شده بوده و در حالی که تنها یک روز از تولدش می گذشته، با نام «گلنار» به شیرخوارگاه آمنه سپرده می شود و سپس یک خانواده سرپرستی او را برعهده می گیرند. او 30 سال بعد توسط یکی از اقوام دور خانواده فعلی خود از این موضوع مطلع می شود و بعد از آن روزهای سختی را می گذراند:«زمان را برایم متوقف کرد. از کار و ادامه تحصیلم دست کشیدم و خیلی به من سخت گذشت. بالاخره با این مساله کنار آمدم. از همان زمان، کودکان بیسرپرست و بدسرپرست دغدغه جدی زندگی من شدند. بعد از بازی در سریال آوای باران و شناخته شدنم به عنوان یک بازیگر، در سختترین شرایط زندگیام، تصمیم گرفتم صادقانه مساله فرزندخوانده بودن خودم را در جامعه عنوان کنم. من همیشه قدردان زحمات مادرخواندهام هستم که برایم عزیزتر از تمام مادران دنیا بود. ما سالهای زیادی را در کنار هم خوش بودیم و با همه وجود دوست شان داشتم.»
آرزو افشار می گوید:«با وجود این که از قانون زنان مجرد برای سرپرستی طفلم استفاده کردم اما هرگز نمیخواهم تا پایان عمر این قانون شامل حال من و فرزندم شود. از آن جا که خودم با همه وجود درد نداشتن پدر را تجربه کردهام، امیدوارم در آینده اگر مقدر باشد، پدری وارد زندگی دخترم شود که لیاقت داشتن این فرشته را داشته باشد و اگر هم این اتفاق نیفتد، با تمام وجود هر آن چه در توانم هست را برای خوشبختی دخترم به کار میگیرم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر