close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
استان تهران

تحویل قاتل ستایش به کانون اصلاح و تربیت/مکالمه مادرو پسر در روز قتل

۲۹ فروردین ۱۳۹۵
خواندن در ۹ دقیقه
تحویل قاتل ستایش به کانون اصلاح و تربیت/مکالمه مادرو پسر در روز قتل
تحویل قاتل ستایش به کانون اصلاح و تربیت/مکالمه مادرو پسر در روز قتل

استان وایر- دادستان عمومی و انقلاب شهرستان ورامین با تاکید بر رسیدگی ویژه و خارج از نوبت به پرونده قتل دختربچه شش ساله افغانستانی، گفت: «متهم این پرونده به کانون اصلاح و تربیت تحویل داده شده است.»

به گزارش آنا، «ابوالقاسم مرادطلب» به ایرنا گفت: «از نخستین لحظات وقوع این جنایت‌، رسیدگی به این پرونده به طور ویژه و خارج از نوبت در دستور کار دستگاه قضایی قرار گرفته است.»

وی افزود: «قتلی اتفاق افتاده و متهم به جرم خود اقرار کرده و دستگاه قضا منتظر اظهار نظر پزشکی قانونی در خصوص این اتفاق است. به محض اعلام نظر پزشکی قانونی، حداکثر ظرف دو روز پرونده جهت رسیدگی نهایی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع داده می‌شود.»

دادستان عمومی و انقلاب شهرستان ورامین گفت: «با توجه به این که متهمین کم تر از 18 سال در زندان بزرگ‌سالان نگه‌داری نمی‌شوند، متهم به قتل این پرونده نیز به کانون اصلاح و تربیت تحویل داده شده است.»

وی تأکید کرد: «هیچ‌گونه کوتاهی در رسیدگی به این پرونده صورت نخواهد گرفت و خارجی بودن مقتول در روند رسیدگی عادلانه به این پرونده کم ترین تأثیر را ندارد.»

قاتل در روز جنایت توسط نیروی انتظامی دستگیر شده و پرونده قضایی این حادثه در مراجع ذی‌صلاح درحال رسیدگی است. ولی هنوز با گذشت یک هفته از زمان وقوع قتل هیچ کدام از خیرآبادی ها باور ندارند این جنایت به دست پسر سربه زیر محله آن ها روی داده باشد.این در حالی است که کارآگاهان پلیس دو شب قبل این پسر را برای بازسازی صحنه قتل به خانه شان برده اند.

به گزارش خبرآنلاین، گفته می شود کارآگاهان پلیس علاوه بر پسری که در همسایگی خانه ستایش زندگی می کرده، از دو هم‎کلاسی او نیز تحقیق کرده اند و تحقیق درباره این جنایت از یکی دیگر از پسران این محله نیز جریان دارد. با این حال، هنوز هیچ اظهارنظر رسمی از سوی پلیس و دستگاه قضایی مبنی بر این که این جنایت با هم‏دستی فرد یا افرادی رقم خورده باشد، مطرح نشده است.

ماجرای گم شدن ستایش به بیست و یکمین روز بهار امسال در «خیرآباد» ورامین، واقع در جنوب‌شرقی تهران برمی گردد. درست یک هفته قبل از آن که شبکه های اجتماعی از ماجرا با خبر شوند، ستایش در کوچه تو در تویی که از خیابان اصلی خیرآباد به سمت غرب می رفت، گم شد. هوا تاریک شد و از ستایش خبری نشد. پدر ستایش بعد از آن که موضوع را به پلیس گزارش داد، عکس او را روی برگه هایی چاپ کرد و به دست کسبه و اهل محل سپرد تا او را در یافتن دختر بچه اش کمک کنند. «شیرآقا قریشی»، پدر ستایش علاوه بر این دختر که مهرماه امسال شش سالش تمام می شد، یک پسر و یک دختر دیگر دارد و به صورت روزمزد در منطقه کار می کند. اهالی محل در خیرآباد هم‏دیگر را می شناسند و خیلی زود خبر گم شدن ستایش سر سفره شام در خانه ها زبان به زبان شد.

کوچه ها و خیابان های خیرآباد را با بوستان شماره گذاری کرده اند. بوستانی که این ماجرا در آن رخ داد، کوچه ای است که درابتدا عرض آن به زحمت یک خودرو را در خود عبور می دهد. گمان می کنید بن بست است اما در انتهای این کوچه، یک راه باریک هست که مثل علامت یک پیچ خطرناک در جاده ها، از میان خانه هایی می گذرد. دو پیچ در راه دارید که کاملا قائمه است. حتی اگر دوچرخه برانید هم نمی توانید این مارپیچ باریک را به راحتی بگذرانید. بعد از دو پیچ قائمه مسیر، یک خانه دو طبقه کوچکِ بدون نما هست که دری خاکستری رنگ دارد و اعلامیه مجلس ترحیم ستایش روی آن چسبیده است.

خانه ستایش حیاط ندارد. بعد از خانه آن ها دو در دیگر، یعنی دو خانه دیگر را که رد کنید، به دری آبی رنگ می رسید که خانه ای حیاط دار است. آن شب که ستایش گم شد، حرف گم شدن این دختربچه در این خانه درآبی هم مطرح شد؛ خانه ای که تا حالا، بعد از ازدواج سه دختر بزرگ خانواده، فقط پدر، مادر و پسری 16 ساله در آن زندگی می کردند. مادر خانواده رو به پسرش کرد و گفت: «امیدجان تو ستایش را ندیدی؟ پدر و مادرش از غروب در به در، در جست وجوی او هستند. معلوم نیست چه بلایی سرش آمده است.»

امید اما با تاکید به مادرش جواب داد: «مگر می شود؟ مگر بچه آجی گم نشده بود، در مدرسه پیدایش کردیم. حتما او هم جایی است که پیدا می شود.»

اما حالا مادر امید اصلا باور ندارد که چنین گفت وگویی بین او و پسرش رد و بدل شده در حالی که آن شب پسرش می دانسته بر سر ستایش چه آمده است.

حالا تقریبا بعد از یک هفته تحقیق، پلیس امید را به کانون اصلاح و تربیت می سپارد تا تحقیقات پرونده این جنایت کامل شود. اما هیچ کس در این محله باور ندارد که امید مرتکب چند جنایت شده باشد؛ سخن از «ربودن»، «آزار و اذیت»، «قتل» و «ریختن اسید روی بدن مقتول» در میان است.

خانواده امید از خود می پرسند این اتفاقات در کجای خانه‌شان روی داده است. گویا فردای روزی که ستایش گم شده، امید به دوستش گفته بود که چه اتفاقی افتاده است و برای انتقال جسد دختربچه به کمک نیاز دارد. همین سبب شده تا ماجرا به پلیس اطلاع داده شود و راز ناپدید شدن ستایش برملا شود. مطابق هر پرونده دیگری که متهم آن فردی زیر 18 سال باشد، همه مراحل تحقیق به صورت کاملا محرمانه باید انجام گیرد.

اما وقتی جمعه گذشته مراسم ترحیم این دختربچه برگزار شد، شبکه های اجتماعی از آن چه مردم محل درگوشی می گفتند، با خبر شدند و موجی درگرفت که به شکل یک کمپین هم درآمد؛ «#من_ستایش_هستم». حالا جنایتی رقم خورده است که یک قربانی آن دختری شش ساله است که دنیای کودکی اش دوامی نداشت و قربانی دیگر آن پسری است که هنوز به سن قانونی نرسیده و آن چه کرده، سرنخ عمق یک زخم است؛ زخمی اجتماعی.

«جمشید» یکی از کسبه محل که آهنگری دارد، به خبرآنلاین گفته است: «من خانواده آن ها را می شناسم. اصلا این خانواده جوری نیستند که فکر کنید بچه شان دست به چنین کاری بزند. این خانواده شهید داده اند.خیلی خانواده محترمی هستند.»

مردی که در خیابان اصلی خیرآباد بساط پهن کرده است هم گفت: «من خانواده مادر این پسر را هم می شناسم، همه متدین و مذهبی هستند. پدرش هم فرد آرام و خوبی است. هیچ کس باور نمی کند که چنین کاری کرده باشد.»

رحمت، یکی از همسایه های این دو خانواده به خبرآنلاین توضیح داده است: «از وقتی این اتفاق افتاده، هر دو خانه خالی است. هیچ کدام از خانواده ها نیستند. هر دو خانواده را می شناختم و با آن ها سلام و احوال پرسی داشتم. حتی این پسربچه را هم می شناسم. سر به زیر و آرام است. حتی شیطنتی هم از او ندیده ام.»

امید فرزند چهارم یک خانواده است که او تنها پسر آن و آخرین فرزند محسوب می شود. پدرش کارمند یکی از نهادهای دولتی و مادرش خانه دار است. بنابر شواهد موجود، پدرخانواده همه تلاشش برای تامین خانواده و سامان دادن دختران بوده است. هر سه خواهر امید ازدواج کرده اند و او دایی پنج کودک محسوب می شود. امید کلاس سوم راهنمایی (سوم متوسطه اول) است. گویا وقتی سه ماهه بوده، تشنج کرده و مادرش در حالی که به هنگام خواب دهان او را پر از کف دیده، به بیمارستان منتقلش کرده است. بعد از آن مرتب دارو مصرف می کرده و به گفته مادرش، پای چپش را نمی توانسته درست حرکت دهد. اما هیچ کس هیچ رفتار مشکوک و سوال برانگیزی از امید ندیده است که کوچک ترین ظنی به دست داشتن او در این کار منتهی شود.

مادرش درباره روز حادثه به خبرآنلاین گفته است: «آن روز می خواستم با دخترم برای خرید رویه مبل به بازار برویم که وقت آمدن پسرم از مدرسه شد. دلشوره داشتم. این اواخر مدرسه گفته بود با دانش آموزی رفت و آمد دارد که اهل شر و شیطنت است. برای همین زود برگشتیم. حتی غروب که گفتند ستایش گم شده، از امید هم درباره اش پرسیدم.»

مدرسه ای که امید در آن درس می خواند هم در همین محله است. تقریبا 10 دقیقه پیاده روی است. مدرسه همان اوایل خیرآباد است و بعد از چند کوچه، نوبت به کوچه محل زندگی امید می رسد. مدیراین مدرسه تاکید می کند که امید هیچ مشکل انضباطی نداشته است اما وضع درسی او مناسب نبوده است.

با توجه به این که پلیس هنوز در حال تحقیق است و از جزییات این ماجرا گزارشی منتشر نکرده، مشخص نیست جسد ستایش به طور مشخص در کدام نقطه از خانه ای که امید در آن زندگی می کرده، کشف شده است. بنا به گفته اعضای خانواده امید، از چندی قبل پدر خانواده واحدی در طبقه فوقانی خانه ساخته بوده و امید وسایلش شامل لپ تاپ و کتاب های درسی خود را به طبقه بالا برده بوده است. این طبقه بنا به توصیف اعضای خانواده، شامل یک هال، یک اتاق، یک سرویس بهداشتی و یک حمام و آشپرخانه کوچک می شود.

مادر امید گفته است: «من آن روز با جارو برقی خانه را جارو کردم اما هیچ چیز مشکوکی نظرم را جلب نکرد. اصلا نمی توانم باور کنم که این کار در خانه ما انجام شده باشد.»

با این حال، هیچ یک از اعضای خانواده بعد از فک پلمپ خانه به آن جا نرفته اند و از آخرین وضع خانه با خبر نیستند.

یکی از همسایه ها درباره خانواده ستایش گفته است: «چند روزی هست که در خانه نیستند اما شنبه بعدازظهر از سفارت افغانستان آمده بودند با آن ها صحبت کنند. »

امید نام مستعاری است که برای متهم انتخاب شده است.

به گزارش میزان، «شعر آقا قریشی»، پدر ستایش گفته با امام جمعه ورامین و برخی از مسوولان شهر دیدار داشته و آن ها اعلام کرده اند که تا پایان پرونده در کنارشان خواهند بود: «خوش بختانه نماینده مردم ورامین در مجلس نیز از خانواده ما حمایت کرد و قرار شده پرونده ستایش تا رسیدن به نتیجه نهایی پی گیری شود.»

او با اشاره به این که بعد از حادثه با قاتل دیدار نداشته است، گفت: «تاکنون دیداری با قاتل نداشته ام اما دوست دارم وی را ببینم و دلیل این کار غیر انسانی اش را از او بپرسم.»

قریشی تاکید کرد: «خواسته خانواده من، قصاص قاتل است و باید این فرد سنگ دل به جزای کار خود برسد.»

این پرونده پس از بررسی سلامت روحی و روانی قاتل با صدور کیفرخواست برای محاکمه پسر جنایت کار به دادگاه کیفری یک استان ارسال می شود.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

سیاست

استقبال رسانه های تندرو از بی نتیجه بودن برجام

۲۹ فروردین ۱۳۹۵
ایران وایر
خواندن در ۳ دقیقه
استقبال رسانه های تندرو از بی نتیجه بودن برجام