استان وایر، ترمه ایرانی- آیتالله «موسوی بجنوردی»، شاگرد آیتالله خمینی و عضو شورای عالی قضایی در دوره حیات وی، پرده از بسیاری از اسرار دستگاه قضایی و زندانهای دهه 60 برداشت.
او در مصاحبه با سایت جماران گفت:«شرایط امروز زندانهای ما شرعی نیست زیرا طبقهبندی شده نیستند.»
گفت:« من با وجود سلولهای انفرادی مخالفم. به قول دکتر کاتوزیان، سلول انفرادی از مصادیق شکنجه است.»
گفت:« آقای لاجوردی اصلا حرف گوش نمی کرد. من یک روز رفتم برخی اتفاقات مثل آسیبدیدگی دست فردی به خاطر شکنجه را دیدم و به خاطر همین، لفظا با آقای لاجوردی برخورد کردم و آمدم شورا گفتم یا این را عزل میکنید یا من استعفا میدهم. فردای آن روز نزد امام رفتیم. خدمت ایشان گفتم آقا من یک چیزهایی دیدم که دیگر مجوز شرعی برای ماندن در این پست نمیبینم. یا ایشان برود یا اگر ایشان میماند بنده بروم. شرح ماجرا را به امام گفتم، امام هم خطاب به حاج احمد آقا گفتند احمد اگر این ها خواستند لاجوردی را بردارند، شما هیچگونه مداخلهای نکنید ... فردای آن روز هم خطاب به آقای لاجوردی گفتیم بیا خودت استعفا بده، خوب نیست ما برکنارت کنیم. ایشان هم همان موقع استعفا دادند. آقای رازینی جایگزین ایشان و دادستان انقلاب شدند. »
گفت:« آقای مجید انصاری که نماینده ما بود گفت مسوول زندان رجاییشهر، چشمان 200 نفر را میبندد تا ساعتها فکر کنند... یک بار دیگر هم بیخبر به اوین رفتم و دیدم که محکومیت 200 نفر تمام شده و این ها را نگه داشتهاند. به ایشان گفتم که اگر این 200 نفر را تا فردا آزاد نکنید، دستور میدهم دستگیرتان کنند. آقای موسوی اردبیلی به من گفتند این چه برخورد تندی است که با ایشان میکنید؟ لاجوردی حرف شهید بهشتی را نمیخواند. من هم گفتم معنا ندارد افرادی که محکومیتشان به پایان رسیده است را در زندان نگه داریم. انجام نداد، عزلش میکنیم. این شد که آنان را آزاد کردند. بعد از آن هم آقای لاجوردی ماندند تا این که به این نتیجه رسیدیم که ایشان باید بروند. »
گفت:« در اعدامهای سالهای نخست انقلاب اسلامی، افراد از امام خمینی حکمی نداشتند. من نمیخواهم اسم بیاورم. »
گفت:«بیدینی در دانشگاه مد بود، دو نفر خدمت بزرگی انجام دادند و دینداری را در دانشگاه مد کردند. یکی مهندس بازرگان بود و یکی هم دکتر شریعتی. این دو، دینداری را در دانشگاه مد کردند در حالی که پیش از آن بیدینی مد بود و خود این کار، بزرگترین خدمت است.»
گفت:«اصلا امام حکم اعدام برای مفسد فیالارض را قبول نداشت. نظر ایشان در اینباره این بود که عنوان مفسد فیالارض به خودی خود، عنوان مجرمانهای که مستحق اعدام باشد نیست... من شخصا از ایشان برای دادگاه عالی قضات استفتاء کردم که آیا قاچاق چیان مواد مخدر مستحق اعدام هستند یا خیر؟ که ایشان فرمودند چنانچه حمل اسلحه، شرارت و فساد کنند. یعنی ایشان، نفس مفسد را به تنهایی به عنوان یک جرم مستقل قبول نداشتند. »
گفت:« حمل مواد مخدر جرم است و کیفر دارد اما مجازات آن اعدام نیست. اعدام در اسلام حساب دارد و این طور نیست که هر فردی را که دلمان خواست همین طور بگیریم و بکشیم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر