استان وایر، ترمه ایرانی- ماجرای نجات اینترنتی «صفر»، حکایتی از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای اهداف خیرخواهانه و خداپسندانه است.
«دوستتون دارم و قول میدم کارهای شما بیجواب نمیمونه.» این نخستین جملههایی است که «صفر» پس از آزادی روی کاغذ نوشت. او شاید حالا خوشحالترین آدم دنیا باشد. «صفر» 18 ساله، از شش سال پیش به دلیل یک قتل، تا یک قدمی چوبه دار هم رفته بود. او حتی پس از رضایت خانواده مقتول به دریافت دیه و گذشت از اعدام، امیدی به تامین دیه 190 میلیون تومانی برای آزادی نداشت. اما کاربران یک شبکه اجتماعی در حرکتی جالب با جمع کردن هزینه دیه او، آزادی را به صفر هدیه دادند.
هر نفر 10 هزار تومان
«من در آزادی "صفر" سهیم می شوم و دوست ندارم کودکان اعدام شوند.» این، نام صفحه ای بود که یک جمعیت خیریه دانشجویی برای «آزادی صفر» در فیسبوک ساختند. بروبچههای «جمعیت دانشجویی امام علی» این متن را هم برای دعوت از کاربران شبکههای اجتماعی و مشارکت آنها در طرح آزادی صفر نوشتند:«دست در دست هم میگذاریم تا چشمان مادری به دیدار فرزندش روشن شود. صفر نوجوانی 16 ساله ساکن یک محله معضلخیز و محروم بود که نادانسته خانواده دیگری را داغدار کرد. اگر 13 هزار نفر به این رویداد بپیوندند و هرکدام فقط 10هزار تومان کمک کنند، هزینه آزادی «صفر» تامین می شود. لطفا هر کدام هرچه قدر که می توانیم برای آزادی او کمک کنیم. حتی فقط 1000 تومان می تواند برای آزادی یک انسان کمکی باشد. لطفا همین اکنون از دوستان نیز برای پیوستن به این رویداد دعوت کنیم تا افراد بیشتری برای کمک بیایند.»
کنگان نیوز از مجله مهرنقل میکند آن طور که بروبچه های جمعیت نوشته بودند، بخشی از مبلغ هم پیش از این جمع آوری شده بود:«خوشبختانه با تلاشهای گروه های رابط، خانواده مقتول رضایت داده است که در قبال دریافت 190 میلیون تومان دیه، او را ببخشد و از قصاص او بگذرد. بخشی از این مبلغ را خیران تامین کردهاند و هنوز 130 میلیون تومان دیگر باید تهیه شود تا صفر بتواند سفری دوباره به این دنیا داشته باشد؛ سفری که این بار دیگر می خواهد به گونه ای دیگر بسازدش. این مبلغ را باید در دی ماه 1392 تامین کنیم. این آخرین فرصت آزادی برای اوست.»
مسوولان جمعیت، شماره حسابی هم اعلام کرده بودند تا حتی پرداخت ها هم آنلاین باشد و نیازی به مراجعه حضوری نباشد.
در مدت زمان کوتاهی، نه تنها همه 130 میلیون تومان پول مورد نیاز جمع می شود، بلکه حدود 50 میلیون تومان اضافی هم در حساب اعلام شده باقی می ماند تا مسوولان جمعیت شگفت زده شوند و البته صفر هم آزاد.
ماجرای صفر، از ان ماجراهای عجیب است. روایت بروبچه های جمعیت امام علی از زندگی صفر این گونه شروع می شود:«صفر نوجوانی 16 ساله ساکن یک محله معضل خیز و محروم بود که نادانسته خانواده دیگری را داغدار کرد.داستان تلخ زندگی او از محله ای محروم شروع می شود و از خانه ای که فقر و تنگدستی را قرین خود دارد. صفر نوجوانی از محله ای است که خشونت در آن عادی شده است. گذاشتن چاقو در جیب برای بازی کودکان، عادی است. یکی از آن محله هایی که در آن نداشتن سلاح سرد جای تعجب برانگیز است. پدر صفر یک کارگر زحمت کش است که ضایعات جمع آوری می کند. صفر از سن 12 سالگی نان آور خانه هم بود. یکی از روزها در حدود 6 سال پیش، در یک نزاع خیابانی در محله و از سر کودکی و بی خبری به راهی می رود که بی بازگشت است. او هم زندگی خود و خانواده اش را به تباهی می کشد و هم خانواده نوجوان دیگری را داغدار می کند. اکنون 6 سال از آن اتفاق گذشته است و صفر در این مدت چند بار تا پای چوبه اعدام رفته است تا قصاص شود ولی خوشبختانه این اتفاق هنوز نیفتاده تا فرصتی باشد برای بخشش یک انسان و بازگشت کودکی او به زندگی؛ کودکی که از دست رفته است. در همه این سالها جز رنج برای خانواده فقیر او و نبود فرزند خانواده مقتول چیزی باقی نمانده است. هر دو خانواده اشک ریخته اند. اکنون صفر پشیمان از کرده خویش است و خواهرش چشم انتظار بازگشت او به خانه تا شاید دیده مادر روشن شود.»
حالا اما بعد از 6 سال که تلخی آن روز، هرروز برای صفر و خانواده اش و خانواده مقتول بیشتر می شد، یک شبکه اجتماعی حلقه واسطه ای شد برای آزادی یک زندانی و محکوم که تازه نوجوانی را پشت سرگذاشته و از این به بعد می خواهد زندگی جدیدی آغاز کند. بچه های جمعیت البته الان هم صفر را تنها رها نکرده اند. آنها در همان صفحه اجتماعی که برای صفر ایجاد کرده بودند، اعلام کردند که قرار است با همکاری ها و هماهنگی های به عمل آمده، او را کمک می کنند تا بازگشت مناسبی به جامعه داشته باشد:«بعد از خروج باید مو به مو مطابق برنامه مددکاری جمعیت امام علی قدم بردارد و به محض این که شرایط فراهم شد، مشغول کار شود. جمعیت امام علی برای خروج صفر از زندان برنامه هایی جهت بازپروری روحی و بازگشت مناسب به جامعه خواهد داشت.»
نتیجه ای که خود صفر هم موقع ملاقات آخر، به بروبچه های جمعیت قولش را داده بود:««بیرون که بیام می خواهم به داد خانواده ام برسم و کمک حالشان باشم و جبران بدبختی که این سالها برایشان ایجاد کردم، بکنم. برای همیشه هم شرمنده بزرگواری خانواده ای هستم که منو عفو کردند.»
این دست نوشتهای است که بچه های جمعیت امام علی می گویند «صفر» بعد از شنیدن خبر آزادی اش برایشان نوشته است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر