فوتبال میتواند نفس ها را در سینه حبس کند؛ مثل بازی ایران و آرژانتین. ایران دفاع معرکهای کرد، آرژانتین را سرخورده و کلافه کرد، و حتی تهدید کرد که گل تعیین کننده را به دروازه آرژانتین میدوزد؛ ولی در اولین دقیقه وقت اضافی، لیونل مسی در ۲۳ متری دروازه صاحب توپ شد، به پای چپ داد، از رضا قوچانی نژاد رد شد، و شوتی بی نقص را به دروازه علیرضا حقیقی شلیک کرد. گلی درخشان، در بهترین زمان ممکن؛ جام جهانی با مسی یار بود.
برای ایران عمیقاً دردناک بود؛ ایرانی که به گونهای با شکوه و زیبا دفاع کرده بود، و صحنه را برای دومین تساویِ متوالی اش آماده کرده بود. آرژانتین لحظات زیادی در بازی مستأصل بود، بارها و بارها به درِ بسته خورد. ایده هایش به جایی نمیرسید، و از خلاقیت عاری شده بود. انگار هرگز نمیتوانست گٔل بزند؛ ولی گاهی راه را بر نبوغ نمیتوان بست. ایران هیچ کار بیشتری نمیتوانست بکند. اگر کمی چاشنی حمله اش را بیشتر کند ، چه بسا بوسنی را شکست دهد، و راه را برای پیوستن به ۱۶ تیم نهایی هموار کند.
ایران در مقایسه با بازی در مقابل نیجریه، تنها یک تغییر در آرایش تیم خود داده بود، به جای خسرو حیدری، مسعود شجاعی به زمین آمد. شکل کلی تیم اساساً تغییری نکرده بود، تنها اینکه شجاعی جای حیدری در سمت چپ گرفته بود. وقتی تیم صاحب توپ بود ۱-۱-۴-۴ میشد، و وقتی اختیار توپ با حریف بود، ۱-۴-۱-۴. تغییر کوچک دیگر این بود که اشاکان دژآگه به چپ رفته بود، و احسان حاج صفی به مرکز متمایل بود. استراتژی کلی ایران نیز شبیه بازی قبلی با نیجریه بود: فضای حرکت را از حریف بگیر، و تحرک را از آنها سلب کن.
ایران در نیمه اول، فقط ۵۳ پاس سالم داشت - یعنی کمتر از تمام تیم ها در جام جهانی؛ البته این آمار از سال ۱۹۶۶ به بعد است که سیستم ضبط تعداد پاسها ابداع شد. ۵۳ پاس سالم یعنی کمتر از پاسهای سالمِ خاویر ماسکرانو به تنهایی. قدیم ها، این جور بازی چندان با استقبال رو به رو نمیشد، ولی فوتبال مدرن با تیمهایی که بدون در اختیار داشتنِ توپ بازی میکنند از درِ آشتی در آمده. دیگو تورس در زندگینامه جنجالی خود، راز خوزه مورینیو، سرمربی رئال مادرید، را در مهار تیمهای بزرگ، به خصوص وقتی رئال خارج از خانه بازی میکرد، این طور توضیح داده: "۱. بازی را تیمی میبرد که اشتباه های کمتری مرتکب شود. ۲. فوتبال طرفدار تیمی است که حریف را مدام به اشتباه بیاندازد. ۳. وقتی بیرون از خانه خود مسابقه میدهید، عوض آنکه سعی کنید دست بالا را بگیرید، بهتر است میزبان رابه اشتباه وادارید. ۴. هر کسی صاحب توپ است امکان اشتباهش هم بالاتر است. ۵. هر کس که از تصاحب مدام توپ صاف نظر کند، احتمال اشتباه را پایین میآورد. ۶. هر کس توپ را در اختیار دارد، ترس هم دارد. ۷. هر کس توپ را در اختیار نداشته باشد، قوی تر است". و این دستورالعمل ایران هم بود.
اولین تهدید جدی بعد از ۲۱ دقیقه از شروع بازی، نصیب آرژانتین شد، وقتی "هیگواین" توپ را برای "سرخیو آگوئرو" فرستاد ، و ضربه او با قوس از کنار دروازه رد شد. حتی این صحنه را هم به سختی بتوان ایراد یا ناکامی سیستم ایران دانست: همه یارگیریِ نفر به نفر کرده بودند، و آرژانتینیها مجبور بودند در فضاهای بسته و منقبض کار کنند. هیچ وقت از یک بازیِ دفاعی، نمیتوان امید این را داشت که راه را به کل بر حریف بست، به خصوص وقتی حریف، تیمی با هوش و مسلّطی مثل آرژانتین باشد. بیشترین کاری که یک تیم دفاعی میتواند بکند این است که تا جای ممکن حریف را محدود کند، و امکان تهدید را به حداقل برساند.
ایران از پس این کار به خوبی بر آمد. شاید بخت با ایران یار بود که چند بار "هیگواین" و "دیی ماریا" شوتهای سنگینی زدند، و ناکام ماندند؛ چون تا حدی این جور حرکات میتواند هی تکرار شود و مدام به درِ بسته برخورد کند. ایران می دانست که باید فضا و زمان حریف را از او سلب کند، و وقتی فرصتی پیش آمد، او بیشتر از شما عصبی و مضطرب است.
"مارکوس روخو" و "فدریکو فرناندز" در نیمه اول با ضربات سرشان، دروازه ایران را تهدید کردند، ولی در نیمه دوم، دیگر خبری از ضربه سر نبود. آرژانتین، مستأصل شده بود، و مجبور شد کمی در لاک دفاعی برود؛ و به این ترتیب، فرصتهای ایران بیشتر شد. از راست، پژمان منتظری توپ را فرستاد، و ضربه سر قوچانی نژاد "سرجیو رومرو" را به پرواز در آورد تا به زحمت بتواند توپ را با سرانگشتش، روانه کرنر کند. از آن طرف، وقتی دژآگه با حرکت زابالتا، کنترل خود را از دست داد و به زمین افتاد، ایران احتمالاً میتوانست صاحب یک پنالتی شود.
ضربات کرنر ایران، دفاع آرژانتین را آشفته کرد. منتظری دوباره دژآگه را پیدا میکند، و این بار هم، ضربه سرِ دژآگه را رومرو به زیباییِ هرچه تمام تر مهار کرد. چهار دقیقه به پایان بازی مانده بود که قوچانی نژاد به پشت دفاع آرژانتین راه پیدا کرد، توپ را روانه دروازه کرد، ولی باز هم رومرو، مهارش کرد. گزاف نیست اگر رومرو را بهترین بازیکن آرژانتین در این بازی بنامیم، حتی با اینکه ایران فقط ۲۳% اختیار توپ را در دست داشت.
آرژانتین آرایش ۲-۳-۵ را که در مقابل بوسنی به کار بسته بود، در برابر ایران اجرا نکرد. در عوض، به ۳-۳-۴ روی آورد که در نیمه دوم همان بازی مقابل بوسنی اجرا کرده بود. و این البته سیستم آرژانتین در بازیهای مقدماتی جام جهانی هم بوده. این شکلِ بازی دیوار یا پایهای محکم از هفت بازیکن در عقب را ممکن میکند که "دی ماریا" در جلوی آن ها پیش رود تا خط میانی و حمله را به هم وصل کند؛ هیگواین و آگوئرو بازی را باز کنند، تا فضا برای حرکت مسی مهیّا شود و بتواند در عمق حرکت کند. همین دینامیک بود که گل دوم آرژانتین را به بوسنی به ارمغان آورد؛ و یک فرصت استثنایی را هم ایجاد کرد؛ هرچند، مسی با شوتِ خود توپ را بیرون زد، و فرصت را از دست داد.
وقتی در بازی با ایران، شانس برای بار دوم به مسی رو کرد، این بار از دستش نداد. آیا ایران میتوانست کاری کند که راه را بر ضربه مسی ببندد؟ شاید قوچانی نژاد باید نزدیک تر میشد، ولی با توجه به این نمایش دفاعی بی نقص، مقصّر دانستن او واقعاً نامنصفانه است. صحنه آهسته نشان داد که ضربه مسی از چه میزان بالایی از دقت برخوردار بود، چه شکاف کوچکی را پر کرد تا قوچانی نژاد را از میان بر دارد، از مهراد پولادی عبور کند، و توپ را فراتر از دست های حقیقی درون دروازه جای دهد.
لحظاتی هست که نبوغ را تنها باید ستایش کرد، وقتی حتی سر سخت ترن و مستحکمترینِ خطوط دفاعی را میشکند. حرکت و ضربه مسی یکی از این لحظات بود. ایران معرکه بود، منظم، با برنامه، انعطاف پذیر، و در نیمه دوم، خطرناک و تهدید کننده. ولی به هر حال، مسی مسی است، و کاریش هم نمیشود کرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر