خبر پیچید که به آن ها گفتهاند: «شما که پولش را دارید، خودتان هزینه کنید. ما دیگر بودجه اعزام و اردو برای شما نداریم.»
فدراسیون تیراندازی پیغام را مستقیم به گوش آن ها رساند. «نرگس رنجبرساری» اما یکی از استثناها است؛ یکی از همانهایی که نه ثروت پدری دارد و نه تمول شخصی. میگوید: «من از خانوادهای معمولی هستم؛ معمولی و متوسط. شاید یکی دو متر پایینتر از خط متوسط هم باشیم. من از خودم تفنگ ندارم. حتی توانایی خرید فشنگ هم ندارم. تنها چیزی که داشتم، توانایی بوده و ایمان.»
نرگس متولد ۲۹ مردادماه سال ۱۳۶۴ در تهران است. اصالت او به «سار» کاشان برمیگردد. در خانوادهای متولد شد که به قول خودش، کاملاً معمولی و مذهبی هستند. پدرش از دخترانش یک چیز میخواست و آنهم در درس خلاصه میشد. هشت ساله که بوده، ژیمناستیک را شروع میکند. ژیمناست کار بوده، بدون آنکه مربی داشته باشد و یا کلاس آموزشی برود. مینشسته پای تلویزیون، حرکات را میدیده و بعد تکرار میکرده است.
به ۱۸ سالگی که رسید، خودش را مستقلتر از قبل حس کرد. تازه دیپلم ریاضی خود را گرفته بود و پارهوقت، کار ترجمه انگلیسی میکرد. دانشگاه را کمی به تأخیرانداخت چون میخواست سراغ بازمانده زندگی خود برود: «تکواندو را شروع کردم. یادم هست به من گفتند سن تو برای شروع مناسب نیست اما میخواستم شروع کنم. یک روز مربیام گفت فردا برای من نامهای بنویس و بگو چرا میخواهی تکواندوکار شوی. همان شب برایش یک خط نوشتم؛ از اینکه میخواهم روزی قهرمان جهان باشم.»
نرگس سال ۲۰۰۱ وارد تکواندو میشود، یک سال بعد نایبقهرمان ایران شد، سال ۲۰۰۳ به تیم ملی رسید و دو سال بعد هم به مسابقات جهانی مادرید اعزام شد. بعد از حذف در مرحله حذفی رقابتهای مادرید، از او به عنوان آینده تکواندو ایران نام بردند. سال ۲۰۰۵ به رقابتهای کشورهای اسلامی اعزام شد و مدال طلا گرفت.
این آغاز و شاید پایان درخششهای بینالمللی نرگس در تکواندو بود. همان سال به مسابقات جهانی روسیه رفت. در جریان لیگ داخلی، از ناحیه «پی سی آل» پای چپ دچار پارگی 70 درصدی شده بود اما میخواست برای ایران بازی کنی. مدال برنز جهانی را گرفت ولی وقتی برگشت، دیگر فرصتی برای ادامه تکواندو نداشت.
او از روزهای مصدومیت میگوید: «گفتند باید پایت را عمل کنی اما من هزینهاش را نداشتم. ترجیح دادم با هزینهای کم تر، فیزیوتراپی کنم. هزینه عمل را فدراسیون نمیداد. قرار شد یک سال با فیزیوتراپی جلو بروم.»
فیزیوتراپی برای ترمیم پای مصدوم نرگس کفایت نمیکرد. خیلی زود فهمید که باید دور تکواندو را برای همیشه خط بکشد. همان سال، وقتی نمیتوانست سادهترین تمرینات تکواندو را انجام دهد، سراغ یکی از مهمترین علایقش رفت.
او سال ۲۰۰۶ در کلاسهای مدیریت پرواز شرکت کرد. بعد از مدتی در آزمون بینالمللی «ایکائو» (International Civil Aviation Organization) شرکت کرد و جزو معدود دختران ایرانی شد که مدرک بینالمللی «مدیریت پرواز» را بهدست آورد. همان سال هم رشته مترجمی زبان انگلیسی در دانشگاه قبول شد. خودش میگوید در مصدومیتش حکمتی بوده؛ هم به پرواز رسیده است، هم به دانشگاه و هم به یک رشته جدید.
نرگس از روزهای فیزیوتراپی خود حرف میزند: «روزهایی که برای فیزیوتراپی به کمیته ملی المپیک میرفتم، بهصورت اتفاقی با چند تیرانداز تراپ آشنا شدم. آن ها تیراندازهای اهداف پروازی بودند. به من گفتند برای تغییر روحیه و تفریح به محل تمرین بیا. من هم قبول کردم.»
شاید نمیدانستند همین دعوت ساده منجر میشود به ساختهشدن یک ملیپوش دیگر. نرگس اولین دختر تراپ (تیراندازی اهداف پروازی) در ایران شد که یک مربی مرد مسوولیت آموزش او را پذیرفت. «پیام رجایی»، مربی پسران تیرانداز تراپ ایران بود. او هم یک سؤال تکراری از نرگس پرسید؛ اینکه چرا میخواهد تیرانداز شود؟ «نرگس» میگوید: «همان روز به او گفتم میخواهم یک روز قهرمان المپیک شوم.»
هنوز هم پیام رجایی به او میگوید که یاد همان بلندپروازیاش است.
دو بلندپروازی، او را به تکواندو و تیراندازی رساند. سه ماه بعد از آغاز زندگی در دنیای تیراندازی به اهداف پروازی، سوم ایران شد. بعد به تیم ملی رسید. سال ۲۰۰۹ به مسابقات آسیایی قزاقستان رفت و میان تمام تیراندازان ایرانی، بالاترین امتیاز را گرفت. هرچند به مدال نرسید اما از سوی برگزارکنندگان ستایش شد.
سال ۲۰۱۰ برای اولین بار رکورد برون مرزی ایران را شکست. همان سال در مسابقات جایزه بزرگ تهران، تنها تیرانداز میان مردان و زنان بود که مدال گرفت و سوم شد. بعد در مسابقات جهانی «جایزه بزرگ روسی» (در ایتالیا) به مقام دوم رسید. سال ۲۰۱۱ اوج هنرش بود؛ وقتی رکورد ایران را به شکلی حیرتانگیز شکست. او امتیاز ۷۱ از ۷۵ را بهدست آورد. همین امتیاز در «المپیک ریو»، یعنی حداقل رسیدن به فینال المپیک.
سال بعد در مسابقات تیمی آسیا در دوحه اولین مقام تیمی تاریخزنان ایران را همراه همراهان خود بهدست آورد و سوم شد. بعد در رقابتهای تیمی هند روی سکوی دوم ایستاد و مدال طلای تیمی مسابقات بینالمللی «جایزه بزرگ مهاراجه هند» را هم به دست آورد.
نتیجه همه این موفقیتها، یک تصمیم حیرت انگیز بود؛ فدراسیون، تیم تیراندازی پروازی دختران را منحل کرد. گفته بودند هرکسی پول و بودجهاش را دارد، بیاید برود به رقابتهای بینالمللی. کسی هم که ندارد، شرمنده!
نرگس حالا از سال ۲۰۱۳ بهصورت شخصی تمرین میکند. علاقهای به باز کردن دردهایش ندارد و نگران است. میخواهد از امیدواریهایش حرف بزند و جنگهایی که طی سالهای اخیر داشته است: «من دارم انفرادی تمرین میکنم. سخت است اما هنوز امیدوارم. الآن آقای "فرشید عبدالمحمدی" مربیام شده و برایم یک اسپانسر کوچک پیدا کرده. در این حد که بتوانم هزینههای اولیهام را بدهم.»
هدف نرگس المپیک بوده و قهرمانی. رکورددار ایران که هست هیچ، آخرین رکوردی که از او ثبتشده است، میتوانست لااقل فینالیست المپیک ریو باشد. اما از قبل از بازیهای «اینچئون» تا امروز به هیچ مسابقهای بهصورت رسمی اعزام نشده و در انتخابیها شرکت نکرده است چون خودش پول ندارد، فدراسیون هم بودجه ندارد. با یک حسرت بزرگ میگوید:«به تمام مقدساتم قسم میخورم که اگر هزینه مرا در این سه سال میدادند، همینالان من هم یکی از مسافران المپیک بودم. اگر هزینههای مرا میدادند، من هم برای ایران شانس مدال بودم.»
او فقط یک تفنگ دارد که از فدراسیون گرفته است. فشنگهایش را امروز اسپانسر برای او تهیه میکند و هزینههای تمرین و بدنسازی و آمادهسازی با خودش است. او حتی یک اسلحه هم نتوانسته است از جیب خودش بخرد.
نرگس ها در ایران کم نیستند؛ استعدادهایی که تحلیل می روند و فراموش می شوند. استعدادهایی که پول ندارند، پس قهرمان هم نمی شوند. آن ها رویاهای خود را دفن می کنند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر