به نظر میرسد آخرین پست «جواد نکونام»، اشاره مستقیمی به «محمود احمدینژاد» داشته باشد. او بدون آنکه از رییسجمهوری پیشین نامی ببرد، دردی که میان تمام آن بازیکنان قبلی «پاس» مشترک بوده را با قلم سرانگشتهایش، روی صفحه اینستاگرام نوشته است: «تبریک عرض میکنم خدمت دوستان عزیز؛ امیدوارم امشب راحت بخوابند. باید یه خسته نباشید بگم خدمت آقای... که این دست گل برای ایشون هست!»
پاس (حالا نمیدانیم که باید بگوییم همدان یا تهران) به لیگ دو سقوط کرد؛ اتفاقی که میان هیاهوی قهرمانی خوزستانیها، نایبقهرمانی سرخهای تهران، سوم شدن آبیهای پایتخت، سقوط انزلی چیها و صعود آبادانی ها گم شد.
این تیم مدتها است که گم شده؛ از آن روزی که فرماندهان نیروی انتظامی در سال ۸۵ به دیدار رهبر ایران رفتند و گلایه کردند که چرا باید سربازان یا افسران این قوای نظامی در شهرهای مرزی از حداقل حقوق و مزایا برخوردار باشند و بعد یک بازیکن تیم پاس تهران (که وابسته به نیروی انتظامی هم بود) قراردادی ۵۰۰ میلیون تومانی برای یک سال امضا کند. مشخصاً هم از «جواد نکونام» نامبرده بودند.
جواد آن روزها کاپیتان پاس بود. بعد کمکم بار و بندیل را بست و به اسپانیا رفت. کوچ نکونام به دلیل آن انتقاد در آن دیدار «صمیمانه» فرماندهان نیروی انتظامی با رهبر ایران نبود. اما پاس را کوچ دادند؛ اول با بودجهای که ناگهان قطع شد و بعد با یک تصمیم «مهرورزانه» که میخواست «عدالت» را در سراسر کشور گسترش دهد.
بنا به دستور «محمود احمدی نژاد» در سال ۱۳۸۶، تیم پاس از تهران به همدان منتقل شد. ۵۱ درصد از سهام این باشگاه در اختیار نیروی انتظامی باقی ماند و ۴۹ درصد باقیمانده به استانداری همدان رسید. رییسجمهوری وقت مدعی بود فوتبال باید در سراسر ایران گسترده شود. برایش بی تیم بودن شهری مانند همدان بیمعنی و مفهوم بود. همان سال، وقتی تمام پیش کسوتهای پاس فریاد اعتراضشان بلند شد، «حسین علیآبادی»، رییس وقت سازمان تربیت بدنی ادعا کرد که بهزودی لیگ ایران با حضور ۴۰ تیم از ۳۱ استان برگزار خواهد شد. یک کودک خردسال هم اگر چرتکه میانداخت، میفهمید که هر سال خورشیدی ۵۲ هفته دارد و لیگ 40 تیمی باید در ۷۸ هفته برگزار شود؛ تازه منهای تعطیلات نیمفصل و مقاطع آمادهسازی لیگ و حتی یک وقفه کوتاه برای تعطیلات پایانی لیگ.
مغز ورزش اینگونه فوتبال را در جغرافیای ایران تقسیم کرد. آخرین تیمی که از ایران قهرمان باشگاههای آسیا شده بود، به همدان رفت. به قول «عادل فردوسی پور»، پاس برای انتخابات آینده «حبه» شد.
«وحید هاشمیان» فقط یکی از آن خیل عظیم ستارههایی است که پاس تهران ساخته بود. کارخانه بازیکن سازی پاس را سال ۱۳۳۲ خورشیدی، «مهدی اسدالهی» با چند افسر شهربانی راهاندازی کرد. بعدها همین باشگاه، دو جین ستاره تحویل فوتبال ایران داد؛ «حسن حبیبی»، «حشمت مهاجرانی»، «فرامرز ظلی»، «محمد رنجبر»، «همایون شاهرخی»، «محمود یاوری» و... .
کمی بیاییم جلوتر، مثلاً «اصغر شرفی»، «حسین کازرانی»، «مجید حلوایی» و «فیروز کریمی».
حالا اصلاً اگر از این شهربانی چیهای فوتبالیست بگذریم و به بعد از انقلاب برسیم هم سیاهه پررنگتر میشود؛ «حمید استیلی»، «محمد خاکپور»، «بهزاد غلامپور»، «مارکار آقاجانیان»، «علیاکبر یوسفی»، «علیرضا حکیم زاده»، «علی لطیفی» و... .
اصلاً برسیم به همین نسل آخر؛ «وحید هاشمیان»، «جواد نکونام»، «حسن رودباریان»، «محسن بیاتی نیا»، «محمد نصرتی» و... .
حوصله سر میبرد نوشتن اینهمه اسم. مرورشان به درد ثبت در تاریخ هم نمیخورد. روی باشگاه، سالها است که مُهر باطل شد خورده و رفته.
وحید هاشمیان تازه یکی از این جمع است. سال ۱۳۸۹ که به پرسپولیس آمد، در گفتوگو با برنامه تلویزیونی «90» گفت: «نمیدانستم فردا به بچهام بگویم که پدرت فوتبالیست کجا بوده. فوتبالم را از "فتح" تهران شروع کردم و در رده امیدها، بهپاس تهران رفتم. هر دو باشگاه هم منحل شدند. به پرسپولیس آمدم و امیدوارم پرسپولیس را هم منحل نکنند!»
پاس اما کامل و جامع منحل شد. اول هویت شهربانی بودن، سازنده بودن و مکتب بودنش را گرفتند، بعد هم صادرش کردند. پاس اساساً تشکیل شده بود تا افسران شهربانی را برای فوتبال تربیت کند. سال ۱۳۴۹ بهصورت رسمی وارد فوتبال حرفهای ایران شد تا همان سال بعد از «تاج» (استقلال)، نایب قهرمان شود. سال بعد شاه ایران برای تماشای بازی پاس و پرسپولیس به «شیرودی» رفت و بین دو نیمه، با قهر ورزشگاه را ترک کرد. پاس سه گل در همان نیمه خورده بود. پرسپولیس سال ۱۳۵۰ قهرمان شد و پاس بازهم نایبقهرمان.
افتخارات آن مرحوم حبه شده را که نگاه میکنیم، پنج قهرمانی کشوری، پنج نایبقهرمانی کشوری، یک قهرمانی آسیا و یک نایبقهرمانی بینقارهای میبینیم. آن ها با پسوند «همدان» به لیگ دو سقوط کردهاند؛ لیگی که به آن لقب «سیاهچال» فوتبال را دادهاند. «سپیدرود» رشت (شاید بتوان گفت محبوبترین یا به ضرس قاطع، مردمیترین تیم رشت) سال ۷۳ به لیگ دو رفت و تازه حالا امسال به لیگ یک برگشته است.
پاس شاید حتی بدون همان بودجه کلان نیروی انتظامی هم میتوانست هویت سازندگی خودش در تهران و فوتبال ایران را حفظ کند. نیازی نبود بودجه «یک درصد از مقابله با دخانیات» سالبهسال بهحساب باشگاه نیروی انتظامی واریز شود یا حتی برای قهرمانی یا نایب قهرمانی، باشگاه به سراغ راهاندازی رسانههایی مانند «ایپنا» و «پاس ورزشی» برود. مساله اصلی، ریشه پاس بود که در خاک فوتبال ایران وجود داشت. درخت را باریشه از جا کندند!
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر