پدرام قائمی- شهروند خبرنگار
مقابل دوربین خبرنگار «باشگاه خبرنگاران» میایستد و از خاطراتش از انقلاب میگوید. میگویند همین دوربین در قم هم به سراغ «علی دایی» رفته و سرمربی «صبا» حاضر نشده است در مورد سوژهای که باشگاه خبرنگاران دنبالش میگشته، حرفی بزند. اما خیلیهای دیگر حاضر شدند از خاطرات و روزهای انقلاب بگویند؛ «فیروز کریمی»، «محمدحسن انصاریفرد»، «نادر فریادشیران» و البته «مجید جلالی».
مجید جلالی از خاطرات روزهای انقلاب گففته است: «خیلی خوب یادم است. کلانتری بهارستان را که گرفتند، من خودم آن جا بودم و یک یوزی (اسلحه جنگی) دستم بود.»
بعد هم ریز خندهای میکند.
خاطره مردی که در فوتبال ایران به «آقا معلم» شهرت یافته، کسی را متحیر نمیکند. لااقل این روزها دیگر کسی از شنیدن آن چه مجید جلالی در توصیف انقلاب یا از «حکومت اسلامی» به زبان میآورد، برای کسی عجیب نیست. شاید همین اتفاق اگر یک دهه قبل میافتاد، بسیاری از بابت آن چه او میگفت، شگفتزده میشدند.
تمام القاب یک مربی!
آقا معلم اولین لقبش بود؛ وقتی بهعنوان دبیر دبیرستانهای تهران کار مربی گری را در تیم «وحدت» تهران آغاز کرد. اما اردیبهشتماه امسال «خداداد عزیزی» در مصاحبه با «بانک ورزش» گفت که آقا معلم فوتبال ایران همواره به دنبال «جادوگر» بوده است: «همه میگویند آقا معلم، من هم به همین اسم صدایش میکنم. همین آقا از پاداش بازیکنان میگرفت به اسم کار خیر میداد به آقای جادوگر.»
شایعه استفاده از جادوگر در تیمهای مجید جلالی تازگی نداشت. وقتی در «سایپا» مربی گری میکرد هم بازیکنانش ادعا کرده بودند که همیشه یک نفر او را در تمرینات و زمان بازی همراهی میکند. او یک گرمکن خاص میپوشد که مدعی است برایش خوششانسی میآورد.
مجید جلالی در سال ۱۳۸۱ و در حین برگزاری جام جهانی ۲۰۰۶ لقب تازهای پیدا کرد؛ او کمکمربی سایپا و «محمد مایلی کهن» بود و «بهرام شفیع» در ویژه برنامه پخش جام جهانی از او خواست تا همراه «جلال چراغپور»، بازی بزرگان فوتبال دنیا را آنالیز کند. جلالی به واسطه حضور در برنامههای سیما با لپ تاب، لقب جدیدی گرفت. او را حالا «مجید کامپیوتر» میخواندند.
سال ۱۳۸۵ به یزد رفت تا تیم «شهید قندی» را از سقوط نجات دهد. روزی قبل از بازی با «ابومسلم» در یزد، بعد از آنالیز بازی حریف و تشریح برنامههای تیمش به بازیکنان گفته بود که با همین سیستم مورد نظرش، فردا «رئال مادرید» را هم شکست خواهند داد. اما تیم مجید کامپیوتر در یزد مقابل ابومسلم سه بر یک شکست خورد تا سقوطش از لیگ برتر قطعی شود.
منتقد تمام خارجیها
«امید نمازی» به «ایرانوایر» گفته بود: «بله؛ من یک ایرانی هستم. وطن اول من ایران است و به این افتخار میکنم. اما شاید مشکل آنها نه حضور من باشد و نه چرایی رفتن و جدایی من از تیم ملی. آن آقایان فقط حرف دلشان را زدند. برایم مهم نیست.»
سال ۹۲ مجید جلالی در انتقاد از حضور امید نمازی بهعنوان دستیار «کارلوس کی روش» در تیم ملی ایران، به «برنامه ۹۰» صداوسیما رفت و گفت: «طی سالهای اخیر، برای اینکه مسوولان فدراسیون و یا وزارت ورزش ارادت خود را به امریکا نشان بدهند، از مربیانی که پاسپورت امریکایی دارند دعوت به همکاری میکنند.»
او اشارهای غیرمستقیم داشت به حضور مربیانی مانند جلال طالبی، علی دایی و به ویژه «افشین قطبی» و امید نمازی در تیم ملی ایران. هیچکس به سخنان جلالی واکنشی نشان نداد؛ همانطور که وقتی او در سال ۱۳۸۸ و در گفتوگو با روزنامه «وطن امروز» گفت: «هنوز انقلاب اسلامی به فوتبال نرسیده است.»
جلالی در گفتوگو با این روزنامه، از دولت محمود احمدینژاد خواسته بود که هرچه سریعتر آستینها را بالا بزند و فوتبال را از انحصار مردانی که دست به دامن مربیان «فرنگی» میشوند، نجات دهد: «در جنگ چون دشمن اول به ما حمله کرد، ما نامش را "دفاع" گذاشتیم اما ما فقط دفاع نکردیم. اگر اینطور است که شما میگویید، پس ما در "فاو" و "حلبچه" چه میکردیم؟ در دفاع مقدس ما معتقد بودیم گوش متجاوز باید پیچانده شود. شما فکر میکنید این یک خصلت دفاعی است؟ پس میتوانیم بگوییم که مدیریت فوتبال ما از مدیریت انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مدیریت سیاسی عقبمانده است.»
او در این گفتوگوی مفصل خود افزوده بود: «من از دولت و وزارت اطلاعات میخواهم وارد فوتبال شوند. حکومت اسلامی باید انقلابش را به مدیریت فوتبال وارد کند.»
حرفهای مجید جلالی بازهم در سال ۸۸ برای کسی تازگی نداشت. او شاید در اوایل آن دهه بهعنوان یک روشنفکر و تئوریسین شناخته میشد که بعدها حتی با «پاس» تهران و مدیریت سردار «آجرلو» به قهرمانی در لیگ هم رسید. اما دقیقاً کسی بود که برای محمود احمدینژاد نامهای نژادپرستانه نوشت.
نامهای از لای درز پنجره
«آقای احمدینژاد! همانطور که شما بهعنوان یک ایرانی مسلمان، انرژی هستهای را حق مسلم مردم ایران میدانید، سرمربی گری تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی هم حق مسلم یک ایرانی مسلمان است.»
این مهمترین فصل از نامهای بود که مجید جلالی در آستانه بازیهای جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان برای رییسجمهور وقت ایران نوشت. دو سال بعد «بیژن ذوالفقارنسب» در گفتوگو با «رادیو جوان» گفت: «ما مخالف آن رفتار آقای جلالی بودیم؛ بهخصوص این که درشان یک مربی نیست جلوی راه خودروی آقای احمدینژاد ساعتها منتظر بماند تا نامهاش را از لای پنجره ماشین بهدست ایشان برساند.»
مجید جلالی از نامهنگاری برای محمود احمدینژاد خسته نشد. او بار دیگر و در حین بازیهای انتخابی جام جهانی برزیل برای احمدینژاد نامهای نوشت و این بار در مورد کارلوس کی روش به او اخطار داد. ادبیات او این بار کمی فرق کرده بود: «ما با کی روش در جام جهانی هیچچیزی نمیشویم. شما بهعنوان رییسجمهور ایران در قبال تیم ملی کشورتان مسوول هستید.»
جلالی سال ۹۳ به خبرگزاری «مهر» گفت که اگر بازهم احمدینژاد رییسجمهور ایران شود، باز هم برای او نامه خواهد نوشت.
مرد کاتب نامه ها به احمدینژاد هرگز جوابی مناسب از سوی رییسجمهور دریافت نکرد. اما حداقل در تمام سالهایی که احمدینژاد بر مسند قدرت بود، سرمربی گری تیمهای صنعتی را در دست داشت. او از سال ۸۶ تا ۹۱ بدون آنکه حتی یک بار «فولاد» را تا مرز مدعیان قهرمانی بالا بیاورد، سرمربی این تیم بود. بعد از رفتنش، فولاد با «حسین فرکی» بلافاصله قهرمان لیگ ایران شد. او سپس به «تراکتورسازی» و بعد به سایپا رفت. به نیمکت تیم ملی نرسید اما همواره تیمهایی متمول را در دست داشت.
سلام آقای مربی
حالا مجید جلالی روبه روی همان «برانکو ایوانکوویچ» قرار خواهد گرفت؛ همین پنج شنبه. البته نه از محمود احمدینژاد خبری هست، نه از مربیانی که پاسپورت امریکایی دارند. اما حداقل تماشاگران به یاد خواهند آورد که او روزی با «یوزی» برای تصرف کلانتری «بهارستان» به خیابان رفته بود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر