امسال مسابقات کشتی پهلوانی کشور در شرایطی به میزبانی مشهد برگزار شد که هزاران تماشاگران حاضر در ورزشگاه، به سختی میتوانستند متوجه تفاوت رقابتها با کشتی آزاد شوند.
تشک، کفش کشتی، دوبنده، داور با لباس فدراسیون جهانی، سکوی قهرمانی و مدال! تمام نمادهای کشتی آزاد در این رقابتها وجود داشت و در سرشاخ پهلوانان، صرفاً لعابی از فرهنگ چند هزارساله کشتی پهلوانی را میشد دید.
پیش از این هم در "گرامیداشت فرهنگ پهلوانی" با حضور وزیر ارشاد در کاخ گلستان، وزیر ورزش بازوبند پهلوانی را به بازوی فردی بست که پیراهن پوشیده بود. سخنران این مراسم علی اکبر ولایتی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
در مشهد و در دسته بیوزن، پرویز هادی از آذربایجان شرقی با پیروزی مقابل جابر صادقزاده از مازندران به عنوان قهرمانی دست یافت اما بازوبند پهلوانی به او اهدا نشد! چرا؟ این پرسشی است که مسئولین فدراسیون ورزشهای زورخانهای، بی پاسخ گذاشتهاند.
در ایران، مذهبیترین حکومتهای پس از اسلام نیز بازوبند پهلوانی را حذف نکرده بودند. حتی بعد از انقلاب اسلامی نیز آیتالله خامنهای، سیدمحمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی بارها بازوبند پهلوانی را به بازوی پهلوانان کشور بستهاند.
چه اتفاقی افتاده که ناگهان در سال 1393 بازوبند حذف میشود و به جای آن، مدال دور گردن پهلوان کشور میاندازند و سه نفر اول را روی سکو میفرستند؟
حتی لباس داوران که باید "جلیقه، پیراهن آبى فیروزهاى، شلوار کتان سرمهاى و کمربند مشکى" باشد، تبدیل میشود به همان کت و شلوار رسمی داوران فدراسیون جهانی کشتی.
عجیبتر از هر تغییری، دوبنده پوشیدن پهلوانان است. دوبنده سمبل کشتی مدرن است، چه در کشتی آزاد و چه کشتی فرنگی. اما در کشتی زورخانهای، ورزشکاران شلوارک مخصوص کشتی پهلوانی را به پا میکنند و بالا تنهشان نباید هیچ پوششی داشته باشد. در حالیکه مدتی است پهلوانان را وامیدارند با دوبنده، بالاتنه را بپوشانند و از روی آن، شلوارک باستانی به تن کنند!
این قانون من درآوردی نیز نه مربوط به سالهای نخست پس از انقلاب که متعلق به همین اواخر است، آنهم در ورزشی که فدراسیون بینالمللی دارد و جهان به نام ورزش ملی ایرانیان به رسمیت شناخته.
در فارسی باستان بیش از 30 لغت مترادف با پهلوان وجود دارد. از 4500 سال پیش در لرستان آثاری به جا مانده که بیانگر آشنایی و علاقه نیاکان به روشی از مبارزه است که «کشتی» مینامیم.
زرتشتیان کمربندی به نام «کستی» داشتند که پهلوانان قبل از مبارزه، سهبار دور کمر میبستند تا یادآور سه اصل گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک باشد.
زورخانهها شباهت های بسیار با معابد مهری دارند و گفته میشود مراتب زورخانه مانند کهنه سوار، مرشد، پیشکسوت، صاحب زنگ یا نوچه ، برداشتی است از مراتب هفتگانه پیروان مهر.
غیر از ادبیات کهن و اسناد به جا مانده از زرتشتیان قبل از اسلام، آثار تاریخنگاران مغرب زمین نیز تاریخچه عظیم این آیین ایرانی را میستاید و تایید میکند.
هرودوت درباره دوران پارتها و پیدایش کلمه پهلوان نوشته: "پهلوان و پهلوانی، ریشه پارتی دارد که هر فرد زورمند را منتسب به پارت یا پرتو و پهلو دانستهاند. اینان مردمی جنگجو و شکارچی بودند."
ادوارد براون تاریخ رواج زورخانه را از دوره باستان دانسته اما این آیین باستانی پس از اسلام از رونق نیافتاد و طبق پژوهش غلامرضا انصافپور، شکل امروزین زورخانه، نسب به قرن هفتم میبرد.
همانطور که هر سدهای شعرای سرشناس دارد، پهلوانان بلندآوازه نیز در دورههای تاریخی مختلف، چهره شدهاند. مثلاً پهلوان فیله همدانی در قرن هفتم یا پهلوان محمود خوارزمی ملقب به پوریای ولی در قرن هشتم.
در قرن چهارم با معزالدوله از سلاطین آل بویه تا قرن بعدی و داعیان فرقه نزاریه اسماعیلیه در در دامنه الموت به سرکردگی حسن صباح، کشتی بخشی جدانشدنی از حکومت، جنگاوری و مذهب بوده. به همین خاطر در ایران برخلاف نبردهای گلادیاتوری در مغرب زمین، زمین خوردن را با مرگ یکی نمیگرفتهاند، بلکه برنده و بازنده همدیگر را محترم میشمردهاند.
طبق آنچه در تاریخ جهانگشا درج شده وقتی مغولها به ایران یورش آوردند، اوکتای پسر چنگیز خان از این ورزش خوشش آمد و چه بسا بنای شیفتگی امروز مغولستان به ورزش کشتی، ریشه در سوغات ایرانی سپاه چنگیز داشته باشد.
در 150 سال اخیر هم کشتی پهلوانی، دوران شکوهمندی داشته. از جمله عصر ناصری در سلسله قاجار . از حیث اعتبار، احترام و اقبال عموم، زورخانه همچون مسجدی بوده که قهرمانان با وضو واردش میشوند. هم دعا هست و هم ذکر و هم صلوات. با این تفاوت که پیکرها جای ایستادن به نماز، بر هم میغلتند و زورورزی میکنند.
محمدرضا شاه پهلوی هم در جشن نوروز و در حیاط کاخ سعدآباد، نبرد نهایی کشتی پهلوانی را تماشا میکرد و شخصاً بازوبند میبست دور بازوی پهلوان بی وزن کشور.
مصطفی طوسی، عباس زندی، غلامرضا تختی، احمد وفادار و علیرضا سلیمانی هر یک حداقل سه بار، صاحب بازوبند پهلوانی شدهاند. اما هیچکدام با شکل و شیوه امروز کشتی پهلوانی در ایران نبوده. آنها بدون دوبنده و با بازوبند، به مقام "پهلوان باشی ایران زمین" رسیدند.
پس دلیل این تغییرات و زدودن تاریخ از فرهنگ کشتی پهلوانی چیست؟ بخشی از پاسخ را میتوان در مدیریتهای تحمیلی و ناکارآمد جست.
مثلاً سردار علیرضا صفارزاده از مسئولین بلندپایه بسیج که شیوه مدیریت او بر این فدراسیون، باعث امضای تومار اعتراضی توسط مرشدها، پهلوانان و زورخانهداران سراسر ایران شد. از جمله اتفاقات پرحاشیه در در دوران مسئولیت سردار صفارزاده، بسته شدن بازوبند پهلوانی دور بازوی محمود احمدینژاد در ورزشگاه 12 هزار نفری آزادی بود.
سال 1389 محمدرضا طالقانی به عنوان جانشین صفارزاده، حکم سرپرستی فدراسیون را از رییس سازمان تربیت بدنی گرفت. اما صفارزاده نه تنها حاضر نشد فدراسیون را به او تحویل دهد، بلکه با رایزنیهای خود، باعث شد حکم طالقانی لغو شود.
رفتارهایی مغایر با آیین پهلوانی و مرامنامه ورزشهای زورخانهای. طالقانی که خود از جنس کشتی پهلوانی است، بعداً نیز با درخواست خانواده کشتی، نامزد احراز سمت ریاست فدراسیون ورزشهای زورخانهای شد اما وزارت ورزش با اعلام اینکه او بازنشسته شده، مجوز حضورش در انتخابات را صادر نکردند.
این در حالی است که حسین رضازاده در فدراسیون وزنهبرداری و احمد ناطق نوری در فدراسیون بوکس که بازنشسته دولتی است، قانون ممانعت از فعالیت دو شغلهها یا بازنشستگان دولتی را نقض کردند و وزارت ورزش هم مخالفتی نکرد.
با چنین رویهای، باید دید سال آینده چه بخش دیگری از کشتی پهلوانی حذف خواهد شد، یا به عبارتی دیگر، غیر از شلوارک مخصوص، چه بخشی از کشتی پهلوانی باقی خواهد ماند؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر