خبر تعطیلی «خانه خورشید»، از نخستین مراکز کاهش آسیب اعتیاد زنان و یکی از ۲۷ خانه امن غیردولتی که در یکی از پرآسیبترین مناطق تهران فعالیت میکرد، توسط بنیانگذاران آن تایید شد.
«لیلا ارشد» و «سرور منشیزاده»، بنیانگذاران این سازمان مردمنهاد که بیش از ۱۷ سال سابقه فعالیت داشت و به بیش از دو هزار و ۵۰۰ زن آسیبدیده خدمات ارایه کرده است، اعلام کردند که در برابر فشارها و به اجبار تن به تعطیلی خانه خورشید دادهاند.
لیلا ارشد روز ۹ اسفند ۱۴۰۰ در گفتوگو با روزنامه «همشهری»، بدون نام بردن از نهاد یا فردی مشخص گفت دیگر نمیخواهند سازمانهای مردم نهاد و تشکل های غیردولتی مانند گذشته فعالیت کنند.
همزمان خبر تخلیه مدرسه کودکان کار «خیریه آفتاب» در کرمان در رسانهها منتشر شد. مالکیت این مدرسه سالها مورد اختلاف سازمان بهزیستی و اداره اوقاف بوده اما به نظر میرسد زور سازمان اوقاف بر بهزیستی چربیده و بخشی از مدرسه که تحصیل و نگهداری کودکان کار کرمان در آن انجام میشد، تخلیه شده است.
فشار مقامات ایران بر فعالیت سازمانهای مردمنهاد و انجمنهای مستقل غیردولتی در سالهای اخیر افزایش یافته است. این در حالی است که گستردگی آسیبهای اجتماعی موجب شده است زنان و کودکان بیشتری به حمایت چنین مراکزی نیازمند باشند.
چرا حکومت با سازمانهای مردمنهاد و جامعه مدنی در تقابل است؟
***
خانه خورشید کجا است؟
خانه خورشید در بهمن ۱۳۸۵ با هدف کمک به «زنان بیپناه و آسیب دیده از اعتیاد»، به همت «لیلا ارشد» و «سرور منشیزاده» در محله «دروازهغار» تهران راهاندازی شد. این خانه تا سال ۱۳۹۳ روزانه پذیرای ۱۰۰ زن و ۲۵ کودک آسیب دیده بود اما در زمستان سال ۱۳۹۳ با ارایه مهارتهای اجتماعی و شغلی، بر بهبود زندگی زنانی که اعتیاد را ترک کرده و دارای فرزند بودند، متمرکز شد.
«یاسمن خالقیان»، روزنامهنگار حوزه اجتماعی که گزارشهای زیادی از زنان تحت پوشش این نهاد تهیه کرده است، درباره آنچه تعطیلی خانه خورشید را غمافزا میکند، به «ایرانوایر» میگوید: «اسم دروازه غار را حتما شنیدهاید و ممکن است فیلمها و گزارشهای تصویری زیادی هم از آن دیده باشید اما با این همه، به عنوان کسی که با نهادهای خیریه و حمایتی زیادی کار کردهام، نمیتوانم میزان آسیبزا بودن محیط دروازه غار و در معرض آسیب بودن افرادی که در این منطقه زندگی میکنند را با کلمه توضیح بدهم؛ یک منطقه که سراسر آسیب است و پر از افراد مبتلا به اعتیاد که شبها به طور علنی و در برابر چشم همگان مشغول تزریق و مصرف انواع مواد مخدرند. روابط جنسی پرخطر در همان کوچه و خیابانها به وضوح اتفاق میافتد و نبودن جایی مثل خانه خورشید در این محل یعنی ترسناکتر شدن شرایط این محله.»
در خانه خورشید چه خبر بود؟
لیلا ارشد در گفتوگو با روزنامه «همشهری»، در شرح فشارهایی که منجر شدند آنها تصمیم به تعطیلی خانه خورشید بگیرند، گفته است: «از سال ۱۳۹۷ از اهدافمان فاصله گرفتیم. محدودیتهای ما هر روز بیشتر میشود. تصمیمگیری در حوزه آسیبها بسیار متفاوت شده است و میخواهند کارهای اجتماعی را به نهادهای بزرگ بسپارند و دیگر سمنها مانند گذشته فعالیت نکنند.»
او بدون اشاره به سازمان یا مسوول خاصی گفته است از آنها خواسته شده بود این آسیبدیدهها را رها کنند چون بالاخره میمیرند!
این آسیبدیدهها اما نمیمیرند. برخی از آنها به مدد خانه خورشید، حیات دوباره پیدا کرده و زندگیهای تازه آغاز کرده بودند.
یاسمن خالقیان درباره یکی از زنانی که با کمک خانه خورشید زندگی از سر گرفته بود، میگوید: «برای یکی از گزارشها، زنی را دیدم که پیش از آشنایی با خانه خورشید، با باندهای توزیع مواد مخدر کار میکرد. او بر سر اختلافات با کارفرماها، یک روز به خانه برگشته و دیده بود دخترش را کشتهاند. معتاد بود و دو فرزند دیگر هم داشت که بهزیستی بعد از این واقعه، آنها را از او گرفته بود. به کمک خانه خورشید اعتیادش را ترک کرده و به کار در بخش توانمندسازی زنان این مرکز مشغول بود. او موفق شده بود بچههایش را برگرداند. در خانه برایش یک دستگاه میوه خشککن خریده بودند. ساعتهایی که در مرکز نبود، در خانه میوهها را خشک و بستهبندی میکرد. نکته مهم این که مسوولان خانه خورشید فروشگاههایی را پیدا کرده بودند که محصولات تولیدی این زن را بفروشند.»
یاسمن خالقیان از ابتکار عمل مسوولان خانه خورشید در به کار گرفتن زنانی که به زندگی بازگشته بودند، برای تشویق دیگران و ایجاد انگیزه میگوید: «خانه خورشید روزانه یک سری گشت داشت. در محلهها و کوچهها به سراغ گروههایی که دستهجمعی برای مصرف مواد مینشستند، میرفت. معمولا زنانی که روزگاری بین همین آدمهای مصرف کننده بودند و حالا به زندگی برگشته بودند، برای گشتزنی میرفتند و بین افراد مبتلا به اعتیاد سرنگ و کاندوم پخش میکردند. بعضی زنها وقتی میدیدند یکی از دوستانشان با حال خوب آمده است، برای ترک اعتیاد خودشان پیشقدم میشدند.»
این روزنامهنگار حوزه اجتماعی از زنی به نام «ژابیز» نام میبرد و او را نقطه روشن خانه خورشید توصیف میکند: «وقتی من با ژابیز آشنا شدم، دانشجوی مددکاری بود؛ زنی که بعد از ۱۵ سال اعتیاد و کارتنخوابی، به همت خانه خورشید ترک کرد و به کسی تبدیل شد که دست دیگران را برای بازگشت به زندگی میگرفت.»
یکی دیگر از اقدامات مهم و خدمات ضروری که خانه خورشید به افراد تحت پوشش خود میداد، خدمات دندانپزشکی بود.
به گفته یاسمن خالقیان، دندانپزشکی مستقر در طبقه پایین محل خانه خورشید در هفته دستکم به ۲۰ نفر از کسانی که مراجعه میکردند، خدمات ارایه میداد: «بیشتر کسانی که سوءمصرف دارند و مبتلا به اعتیاد هستند، از نظر وضعیت دهان و دندان مشکلات عمده دارند. اغلب دندان ندارند یا دندانهایشان خراب است. خیلیهایشان اچآیوی مثبت بودند و ارایه خدمات دندانپزشکی رایگان و در دسترس برای آنها مثل معجزه بود.»
چرا حکومت با جامعه مدنی و سازمانهای مردم نهاد تقابل دارد؟
«سعید مدنی» جامعهشناس ساکن ایران در توضیح چرایی این تقابل حاکمیت با نهادهای مدنی به ایرانوایر میگوید: «باید کمی عقبتر برویم و اول ببینیم جامعه مدنی چه تعریفی دارد. من برای تعریف جامعه مدنی به نظریه گرامشی اشاره میکنم. گرامشی یک الگوی سه بعدی دارد که بر اساس آن جامعه به سه بخش تقسیم میشود: مردم، دولت و جامعه مدنی.در واقع بر اساس این الگو عموم مردم به تدریج سازماندهی و منظم میشوند و جامعه مدنی را تشکیل میدهند. باید توجه داشت که جامعه مدنی مختصاتی دارد که از دولت تفکیک میشود یعنی از نظر مدیریت، منابع مالی، نگاه و دیدگاه مستقل از دولت است.»
به باور این جامعه شناس از آنجایی که جامعه مدنی بر اساس تعریف گرامشی محلی برای تعریف هویتها و هژمونی است نظام حکمرانی به طور فعال به دنبال حفظ هژمونی خود در آن است و همین نقطه آغاز برخی تقابلها به جای تعاملهاست: « نظام حکمرانی تلاش میکند ایدئولوژی و هژمونی خود را در جامعه حفظ کند. در مقابل جامعه مدنی هم سعی میکند هویت مستقل خود را حفظ کند و اینجا نقطهایست که منازعه شکل میگیرد. در نظامهای دموکراتیک دولتها بقای خودشان را به حمایت جامعه مدنی وابسته میدانند و وارد این منازعه نمیشوند اما نظامهای اقتدراگرا تسلط خود را منحصر به حوزه معینی نمیدانند و علاقمند هستند در همه عرصهها و حوزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ورود کنند چون فکر میکنند هژمونی برساختهشان در خطر است.»
سعید مدنی با اشاره به اعمال فشارها و ایجاد محدودیتها در بزنگاههای مختلف برای سازمانهای مردمنهاد میگوید: «سالها است از گذشته تا همهگیری کرونا ما به وضوح شاهد این تقابل بودهایم. در اعلام شماره حساب برای کمکهای مردمی از سوی نهادهای مسئول دولتی و سازمانهای مردمنهاد، اقبال بیشتر به سمت نهادهای مردمی بوده و دیدهایم که همیشه اعضایشان بازداشت شده ودولت تلاش کرده حسابهای سازمانهای مردم نهاد را به دلایل مختلف مسدود کند و مانع دست یابی سازمانهای جامعه مدنی به منابع مستقل شود.»
چرا حاکمیت ایران به دنبال حل کردن مسائل اجتماعی با روشهای نظامی است؟
در تیرماه ۱۳۹۹، بنیانگذاران و مسوولان ارشد یکی از سرشناسترین و پرکارترین سازمانهای مردم نهاد ایران به نام جمعیت امام علی با شکایت سپاه پاسداران و به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشت شدند. حکم رسمی انحلال این سازمان خیریه در اسفند ۱۳۹۹ به دست مقامات قضایی صادر شد، اگرچه اعضای جمعیت امام علی میگویند فعالیت خود را متوقف نکردهاند اما عناد و خصومت حاکمیت با سازمانهای مردمنهاد اینبار بصورت علنی نمایان شد.
اندک زمانی پس از انتشار این اخبار جمعیت مردمی «امام رضاییها» با هدف ارائه خدمات اجتماعی منسجم و سازماندهی شده، زیر نظر «حسین یکتا» عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار و از فرماندهان «لباس شخصیها» فعالیت خود را آغاز کرد.
سعید مدنی درپاسخ به این پرسش که چرا حاکمیت در ایران اداره نظامی را برای مسائل اجتماعی برمیگزیند میگوید: « یکی از مصادیق منازعه حاکمیت اقتدارگرا با جامعه مدنی تشکیل همین قرارگاههاست. ادبیات و تفکر حاکم بر نظام حکمرانی در مسائل اجتماعی نظامی- امنیتی است. این خطای فاحشی است. تصورشان این است که میتوان تجربه های موفق برخی نهادهای نظامی را به مسائل اجتماعی هم تعمیم داد. »
گروههای آسیبدیده دروازه غار بعد از این به کجا بروند؟
به باور سعید مدنی شرایط حاصل از اپیدمی کرونا در همه جای جهان شرایط دشواری را برای ادامه فعالیت سازمانهای مردم نهاد ایجاد کرده است و این شرایط ادامه فعالیت موسساتی مثل خانه خورشید را بسیار دشوار کرده است: « علاوه بر فشارهای جاری و روز مره وارد شده از سوی حاکمیت تقاضا برای دریافت خدمات از نهادهای مدنی در شرایط اپیدمی کرونا افزایش یافته اما منابع مالی و حمایتی آنها به همان نسبت کم شده است. این هم میتواند دلیل دیگری باشد برای اینکه این نهادها این شرایط دشوار را تاب نیاورند.»
لیلا ارشد در گفتگو با روزنامه همشهر ی در پاسخ به اینکه در نبود خانه خورشید، گروههای آسیبدیده باید به کجا بروند؟ گفته است: «در محله دروازه غار، پزشکان بدون مرز فعال هستند و خدمات پزشکی و درمانی ارائه میدهند. در آنجا سمنهایی برای تحصیل کودکان هم فعالیت میکنند.» مسئولان پیشین خانه خورشید تا پایان اسفند به خدماترسانی ادامه میدهند، اما میگویند از سال جدید، دیگر خانه خورشیدی در کار نیست.
تعطیلی یکی از قدیمیترین خانههای امن تهران در حالی صورت گرفته است که بنابه اعلام سازمان بهزیستی در ایران تنها ۲۷ خانه امن وجود دارد که هر یک تنها امکان ارایه خدمات به ده زن خشونت دیده را دارند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر