داشتن «تفکر انتقادی» و «ذهن پرسشگر و شکاک»، یک اصل در برخورد با محصولات رسانهای، به ویژه محتوای تولیدی رسانههای وابسته به حکومتهای دیکتاتور است.
«اصل برائت» یعنی همگان بیگناه هستند مگر آن که خلاف آن ثابت شود. ولی چنین اصلی هیچ نسبتی با رسانههای حکومتهای دیکتاتور و اقتدارگرا ندارد و باید فرض را بر این گذاشت که آن چه منتشر میکنند، «خبر جعلی» است مگر خلاف آن ثابت شود.
داشتن تفکر انتقادی در برخورد با رسانهها، نشانه مجهز بودن مخاطب و تسلط بر سواد رسانهای است. پس به طور عام باید مورد توجه باشد؛ یعنی وقتی در برابر محصولات رسانهای قرار میگیریم، همواره باید نسبت به نویسنده، اعتبار آن رسانه، پیامی که منتقل میکند و اهداف پنهان پیام حساس باشیم. اما وقتی با رسانههای حکومتی سر و کار داریم، به چیزی بیش از حساسیت نیاز داریم و باید همواره به درستی مطلب تردید جدی داشته باشیم.
فیکنیوز محدود به اخبار دروغ نیست، هر داستان ساختگی، غیرواقعی، بدون منبع و حتی پروپاگاندا و دیس اینفورمیشن (ارایه عامدانه یا ناآگاهانه اطلاعات گمراه کننده) هم خبر جعلی خوانده میشود.
گاهی رسانهها در میان انبوه اطلاعات درست و صحیح، اطلاعات دروغی هم به خورد مخاطب میدهند تا مطلب برای مخاطب باورپذیر شود. ولی این که در یک گزارش، اکثر اطلاعاتی که عرضه میشوند، دروغ، ساختگی و پروپاگاندا باشند، هنری است که در رسانههای وابسته به حکومت ایران، از جمله خبرگزاری «فارس» میتوان یافت.
لطفا به این گزارش دقت کنید:
خبرگزاری فارس روز ۱۱ شهریور ۱۴۰۰ در گزارشی با عنوان «چرا واکسن کرونا را دیر وارد کردیم/ رمز گشایی از وعده ۱۸ میلیون دوز واکسن چینی»، مجموعهای از اطلاعات را به مخاطب عرضه کرده تا ثابت کند که حکومت در تامین واکسن شهروندان کوتاهی نکرده و اتفاقا منافع مردم را در نظر داشته است.
فارس نوشته که البته حکومت با موانعی، از جمله تحریمها و بدقولی دولتها و شرکتهای تولید واکسن روبهرو بوده ولی در نهایت با تلاش بسیار توانسته است هم واکسن داخلی را تولید و هم راه ورود واکسن خارجی را تسهیل کند.
این گزارش که به نوعی روزشمار ورود واکسن ویروس کرونا و عملیات واکسیناسیون شهروندان ایرانی است، عامدانه اطلاعات نادرست را به مخاطب عرضه میکند تا حکومت را از کشتار مردم تبرئه و انتظار تشکر از عملکرد دستگاههای زیر نظر نهاد رهبری را ایجاد کند.
گزارش خبرگزاری فارس با یک خبر جعلی شروع شده است: «کرونا آمده بود و دیگر چارهای نبود جز مبارزه با آن. این مبارزه ساده نبود. نه دارویی برای درمان شناخته شده بود و نه واکسنی برای پیشگیری. اگر هم وجود داشت، تحریم امریکایی نمیگذاشت به ایران برسد؛ کشوری که جلوی ارسال ماسک را میگرفت، میگذاشت دارو رد شود؟ ایران چارهای نداشت جز این که روی پای خود بایستد.»
این که در ابتدای ورود کرونا به ایران، نه برای درمان این بیماری دارویی وجود داشت و نه واکسنی، بخش درست ماجرا است. اما این که تحریم امریکا علیه ایران را به دارو نسبت دهیم، آن هم در شرایطی که کشور طی سالهای گذشته به گواه گزارشهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، همواره حداقل پنج درصد داروی مصرفی و بخشی از مواد اولیه داروی تولید داخل را وارد کرده، بخش دروغ این ادعا است.
در همین خصوص، «ناصر ریاحی»، نایب رییس کمیسیون اقتصاد سلامت «اتاق بازرگانی تهران» به خبرگزاری «ایلنا» میگوید: «در حال حاضر ۳۰ درصد از داروهایی که ماهانه وارد ایران میشوند، از کشور امریکا هستند. باید در نظر داشته باشیم که تحریمها شامل واکسن نخواهند شد.»
این گزارش در ادامه با توسل به تکنیک مغالطه، میکوشد عدم همکاری ایران در پروسه تولید واکسن را استراتژی حکومت ایران برای حفاظت از شهروندان خود و پیشگیری از تبدیل ایرانیان به «موش آزمایشگاهی» نشان دهد: «در شرایطی که همه واکسنها در دنیا در مرحله تستهای اولیه بودند، مشارکت در مرحله کارآزمایی بالینی، اصلیترین پیشنهاد هر واکسنساز به کشورهای خریدار محسوب میشد.... اما کلیه نهادهای تصمیمگیر در این باره، به دلیل عدم اطمینان از سلامت این واکسنها، حاضر به پذیرش چنین ریسکی نشدند. چرا که هیچکدام از این شرکتها حاضر به ارایه مستندات فنی واکسن خود نبودند. ضمن آن که فضاسازی رسانههای ضدانقلاب هم موجب بدبینی افکار عمومی به واکسن چینی و روسی شده بود و کار را برای همکاری مشترک با این کشورها سختتر میکرد.»
این گزارش نمیگوید که اگر در مراحل تست بالینی با شرکتهای معتبر واکسنساز دنیا همکاری میکردیم، در نهایت چند هزار ایرانی به طور داوطلبانه واکسنهای تستی را دریافت میکردند ولی پس از تولید، در اولویت قرار میگرفتند و از مرگ هزاران ایرانی که این روزها مردم به عزای آنها نشستهاند، جلوگیری میشد. یعنی فقدان آینده نگری حکومت را نادیده میگیرد و این ضعف را میکوشد عامدانه به نقطه قوت نظام تصمیمگیری تبدیل کند. ضمن این که از انداختن مسوولیت آن بر دوش رسانههای فارسی زبان خارج از کشور که آنها را رسانههای «ضد انقلاب» میخواند هم ابایی ندارد.
نویسنده این گزارش در ادامه با ارایه چند خبر درست، گزارش را به گونهای فرمبندی میکند که نتیجه دلخواه را حاصل کند. در واقع، به فرمبندی گمراه کننده اطلاعات روی میآورد و مینویسد: «امریکا از همان ابتدا، فروش و صادرات واکسن را ممنوع کرده بود تا ابتدا همه شهروندان خودش را واکسینه کند. بقیه کشورهای تولیدکننده واکسن هم وضع بهتری نداشتند. همگی ترجیح میدادند که ابتدا واکسیناسیون داخلی را به اتمام برسانند. در ردیف بعدی دریافتکنندگان هم کشورهایی قرار داشتند که در مراحل کارآزمایی بالینی واکسنها شرکت کرده بودند. عملا مصرفکنندگان صدها میلیون دوز واکسن از قبل مشخص شده بود. بعید بود تا ماهها به کشور دیگری واکسن برسد. نگرانی از توزیع ناعادلانه واکسن و احتکار آن در کشورهای ثروتمند باعث شده بود که سازمان ملل از ماهها پیش برنامهای را برای حمایت از سایر کشورها جهت دسترسی به واکسن طراحی کند. این برنامه، کواکس نام داشت.... اما چند ماه بعد که رویای واکسن به واقعیت پیوست، کواکس در واقعیت تبدیل به یک رویا شد.»
طبیعیترین تصمیم این بود که کشورهای تولید کننده واکسن که هم هزینه تولید را متقبل شده و هم شهروندان آن هزینه تست واکسن را پرداخته بودند، در اولویت تزریق باشند و همین هم در عمل اتفاق افتاد. چرا کشوری باید واکسن مورد نیاز خود را به کشوری بدهد که حتی حاضر به مشارکت در تولید و انجام تست نشده است؟ آیا اسم این اقدام، «احتکار» است؟
به روایت خبرگزاری فارس، واکسن دیر به ایران رسید چون:
- کواکس به تعهد خود عمل نکرد.
- کشورهای تولیدکننده حاضر نشدند واکسن خود را در اختیار ایران بگذارند.
- کشورهای تولیدکننده که وعده واگذاری واکسن به ایران داده بودند، بدعهدی کردند.
- تحریمها مانع از ورود به موقع واکسن به کشور شدند.
حال آن که این فریمبندی با فیکنیوز، پنهان کردن اطلاعات واقعی و گمراه کردن عامدانه مخاطبان همراه است. چرا:
۱- سهمیه ایران از واکسن کوواکس دیرتر از موعد به ایران رسید؟ چون آیتالله «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی ورود واکسنهای امریکایی و بریتانیایی را به ایران ممنوع کرد. با این تصمیم، در واقع ایران به کوواکس این پیام را داد که ما در دریافت سهمیه، برای خود «حق انتخاب» قائل هستیم. کوواکس از ابتدا اعلام کرده بود که سهمیه کشورها بر اساس موجودی کوواکس تخصیص مییابد و اگر کشوری واکسن خاصی را طلب کند، باید در لیست انتظار بماند. در واقع، فارغ از این که کوواکس به دلیل دسترسی نداشتن کافی به واکسن، سهمیه کشورها را خیلی کند واگذار کرد، مجبور شد سهمیه ایران را با تاخیر بیشتر تخصیص دهد. زیرا ایران حاضر به پذیرش «فایزر»، «مدرنا» و «آسترازنکا» که دی ۱۳۹۹ بیشترین مصرف را در دنیا داشتند، نشد و این واکسنها از لیست مورد قبول ایران خارج شدند.
۲- از ابتدا هم قرار نبود امریکا، بریتانیا، چین یا روسیه به عنوان کشورهای تولید کننده واکسن کرونا، قبل از واکسینه کردن شهروندان خود، به سایر کشورها واکسن اعطا کنند یا بفروشند. بلکه آنها متعهد شده بودند که بخشی از واکسن تولیدی خود را در اختیار کوواکس قرار دهند. به طور طبیعی، وقتی شیوع ویروس بیش از حد انتظار شد، میزان واگذاری پیشبینی شده واکسن به کوواکس هم کاهش یافت.
۳- آنچه بر ورود واکسن به ایران تاخیر ایجاد کرد، علاوه بر ایجاد ممانعت رهبر جمهوری اسلامی برای ورود امریکایی و بریتانیایی، نپیوستن ایران به «FATF» و ایجاد مشکل در انتقال پول بود. در پاییز سال ۱۳۹۹، بارها اخباری مبنی بر مذاکره ایران با کوواکس و کشورهای ذینفع جهت پرداخت وجه سهمیه واکسن کوواکس ایران از محل طلب جمهوری اسلامی از کره جنوبی مطرح شد. در واقع، دسترسی نداشتن به سوئیفت بینالمللی، راه انتقال پول را با مشکل ایجاد کرده بود و این ربطی به تحریمها نداشت.
گزارش خبرگزاری فارس در خاتمه به یک پروپاگاندای تمام عیار به نفع حکومت جمهوری اسلامی و شرکت واکسن سازی «برکت» ختم میشود، جایی که مدعی است: «برکت آمد، واردات سرعت گرفت، واکسن ارزان شد.»
حتی رهبر جمهوری اسلامی هم به این ادعا اشاره کرده و گفته بود: «خوشبختانه با تولید واکسن در داخل، مسیر واردات خارجی آن نیز هموار شد. در حالی که تا قبل از آن، با وجود پرداخت بهای واکسن، فروشندگان خارجی بدعهدی میکردند.»
حال این که این ادعا با واقعیت تطابق ندارد زیرا:
۱- واکسن برکت زمانی وارد بازار شد که کشورهای تولید کننده واکسن عملیات واکسیناسیون شهروندان خود را تا حدودی به سرانجام رسانده بودند و با مازاد واکسن روبهرو شدند.
۲- آن چه باعث تسهیل واردات واکسن شد، متاثر از افزایش واکسن تولیدی در دنیا، کاهش تقاضای واکسن و تغییر سیاست ایران از ممنوعیت واکسن امریکایی و بریتانیایی بود و دولت ایران وقتی با مرگ ومیر وسیع مردم روبهرو شد، اعلام کرد واکسن فایزر و آسترازانکای تولید خارج از امریکا و بریتانیا به ایران آزاد است. طبیعی است وقتی بازار انحصار شکسته میشود، چین نیز مجبور میشود هم قیمت را کاهش دهد و هم آسانتر واکسن خود را روانه ایران کند.
پس فراموش نکنیم که پروپاگاندا، تلاش رسانهای با توسل به اخبار درست، دروغ و خسارت بار با هدف تاثیرگذاری بر افکار عمومی به نفع حکومت است؛ درست مثل آنچه در این گزارش خبرگزاری فارس مشهود است.
فارس و حتی وزارت آموزش و پرورش با تحریف واقعیت در کتابهای درسی، کوشیدهاند جمهوری اسلامی را یک قهرمان در مبارزه با شیوع ویروس کرونا معرفی کنند. حال آن که دلیل کشتار روزانه صدها ایرانی، چیزی نیست جز اتخاذ تصمیمهای غیر واقعبینانه، کارشناسی نشده و برخورد سیاسی با حوزه سلامت و امنیت جانی شهروندان.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر