اصفهان- زهرا وکیلی، شهروندخبرنگار
از جشن تولد تا مسافرت به شمال و استراحت در جنگل و شنا در دریا؛ از بازی با لگو و رفتن به پارک تا رسیدگی به درس و مشق و ارتباط مدام با معلمان مدرسه بچهها؛ همه چیز برای کودکان «خانه آرمان » شبیه یک خانه واقعی است. اداره کنندگان خانه پدر و مادر واقعی بچهها نیستند اما بچههای این خانه فقط همین تفاوت را با همکلاسیها و همسن و سالهای دیگرشان دارند.
این جملات ابتدای گزارش شهروندخبرنگاری است که درباره خانه آرمان، یک مرکز نگهداری کودکان بیسرپرست در اصفهان نوشته است: «این جا خانهای است که رویای کودکان بی سرپرست را تعبیر میکند. آنها در این خانه، خانواده دارند.»
****
خانه آرمان از سال ۱۳۹۲ فعالیتش را در اصفهان آغاز کرده است و حالا دو خانه قشنگ دارد؛ اولی خانه ۱۵ کودک و دومی خانه شش کودک است. کودکان خانه آرمان بین۶ تا ۱۳ ساله هستند. اما یکی از اهداف دستاندرکاران خانه آرمان، گسترش فعالیتها و خانههایشان است تا بتوانند فرزندانشان را تا ۱۸ سالگی پیش خود نگه دارند.
یکی از دستاندرکاران این مجموعه درباره خانههایی شبیه خانه آرمان اینطور توضیح میدهد: « کودکان بیسرپرست یا بد سرپرست به کودکانی گفته میشود که صلاحیت والدین آنها برای سرپرستی توسط دادستان رد شده و یا در مدت زمان طولانی، پیگیری از هیچ از یک والدین کودک انجام نشده است. این کودکان واجد شرایط فرزندپذیری هستند و در استانها و شهرهای مختلف، یا توسط بهزیستی نگهداری میشوند و یا توسط خانههای امنی که با کمک خیرین به صورت مردم نهاد دایر شدهاند و صلاحیت آنها به تایید مراجع رسمی رسیده است. این خانهها پس از تایید کارشناسان بهزیستی، میتوانند با توجه به شرایط و امکاناتشان، سرپرستی تعدادی از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست را بر عهده بگیرند. یکی از این خانهها که برای این بچهها کارکردی شبیه خانواده دارد، خانه آرمان اصفهان است.»
خانه آرمان اصفهان سال ۱۳۹۲ با همت تعدادی از فعالان اجتماعی جوان شکل گرفت. یکی از این جوانان، «آرزو» نام دارد که خودش را در وبسایت خانه آرمان این طور معرفی کرده است:«من آرزو هستم، ۲۷ ساله. پدر و مادرم، پدر و مادری نیستند که منو به این دنیا آوردند. اونها وقتی که من خیلی بچه بودم، منو به سرپرستی قبول کردند ولی به جز همین یه جمله، من در واقعیتِ زندگی هیچ فرقی با دخترهای دیگه ندارم. من یک خانواده حقیقی و کامل دارم که بیدریغ برای من مادر و پدر بودند و از زمانی که من و پیش خودشون بردند، نذاشتند هیچ کمبودی احساس کنم.
وقتی ۲۰ ساله شدم، تصمیم گرفتم به خانواده بزرگ حمایت از کودکان بیسرپرست آرمان بپیوندم و کمک کنم تا کودکان بیسرپرست یا بدسرپرستی مثل من صاحب یک خانواده بشن؛ حق مسلمی که روزگار ازونها دریغ کرده...؛ چه این خانواده، خانوادهای مثل پدر و مادر من باشند، چه خانوادهای مثل اعضای خانه آرمان.
در این مرکز، دوستانم با فعالیتهای شبانهروزی و بیوقفه، در تلاش هستند تا دنیا رو برای بچه های بیسرپرست به جایی زیباتر و امنتر تبدیل کنند.»
یکی از دستاندرکاران این مجموعه میگوید دلیل نامگذاری آن به نام آرمان، مشابه نامگذاریهای مرسوم خانههای اینچنینی نیست که بانیان تاسیس خانه اسم فرزند فقید خود و یا فرزندی که به سرپرستی قبول کردهاند را روی خانه بگذارند بلکه دلیل این نامگذاری، هدف اصلی بانیان این مجموعه است؛ تحقق آرمانهای مجموعه، یعنی خوشحالی این کودکان.
این خوشحالیهای کوچک با کمک همراهان برای این بچهها درست میشود؛ از برگزاری جشن تولد تا بردن آنها به پارک و مسافرت، از کاردستی درست کردن و فوتبال بازی کردن تا لوگوسازی دسته جمعی.
او میگوید: «کسانی که دلشان میخواهد در این شادیهای کوچک سهیم باشند، میتوانند مثلا در روز جشن تولد بچهها برایشان هدیه بفرستند یا در آخر هفته در برنامههای ما شرکت کنند و شریک لحظههای آخر هفته آنها باشند. البته کرونا برنامه بازدید آخر هفته را کمی تغییر داده است.»
مسوولان این خانه از همراهان خود میخواهند هر طور که میتوانند، کنارشان باشند؛ با کمکهای نقدی و غیر نقدی، با مهارتهایی که دارند، با سفارش استند تسلیت یا آگهی دیجیتال و دریافت قلکهای موسسه آرمان.
یکی از داوطلبان فعال این موسسه میگوید: «خانه آرمان لیست وسایل مورد نیاز خانه را در سایت میگذارد؛ وسایلی مثل کیسه زباله تا آبلیمو و دستمال کاغذی و مایحتاجی که نیاز هر خانه است. همراهان میتوانند برای خانه خرید کنند و کمکهای غیرنقدی بدهند. میتوانند برای تولد بچهها هدیه بفرستند. میتوانند از استندهای تسلیت خانه آرمان استفاده کنند تا عوایدش نصیب بچهها شود یا قلکهای خانه آرمان را گوشه خانههایشان بگذارند و آنها را پرکنند.»
یکی دیگر از همراهان خانه آرمان در مورد روزمرگیهای این خانه میگوید: «من در ارتباط نزدیک با خانه هستم و مهارت کوچکی دارم که با عشق آن را با بچههای خانه تقسیم میکنم و حسابی حالم با آنها خوب است. این خانه عین خانه تک تک ما است با همان حال خوب خانه و کارهای روزمره. در این خانه همه بچهها در امور روزمره مشارکت دارند؛ یکی در آب دادن گلها و گلدانها کمک میکند و یکی دیگر در کارهای آشپزخانه کمک حال مسوولان و بزرگترها است. یکی در حال یاد گرفتن مهارتی است و دو نفر با هم منچ و یا مار پله و بازیهای اینچنینی انجام میدهند. خلاصه که پررنگترین نکته در این خانه، رفاقت و عشق و ارتباط قشنگ بچهها با یکدیگر است.»
او میگوید: «ما امید داریم همه این بچهها خانوادههای خوبی پیدا کنند و روزی به خانههای خودشان بروند؛ مثل شعاری که در سایتمان نوشتهایم.»
روی صفحه اول سایت خانه آرمان تصویر دختر کوچکی است که با دست صورتش را پوشانده و این جمله نوشته شده است: «برای تو، برای آرزوهایت، ای کاش خدا کاری کند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر