در ماه می ۲۰۲۲، «ایرانوایر» با همکاری «موزه یادبود هولوکاست» امریکا میزگردی با موضوع «راه حل نهایی نازیها برای یهودیان اروپایی» برگزار کرد. لیلی نیکونظر، روزنامهنگار پژوهشگر دوره دکترای «دانشگاه لوون» بلژیک، یکی از شرکتکنندگان در این جلسه آنلاین بود. او این یادداشت را پس از برگزاری این جلسه و شنیدن صحبتهای «ادنا فراید برگ»، تاریخدان موزه یادبود هولوکاست این یادداشت را نوشته است.
***
برای آن دسته از ما ایرانیها که انقلاب ۱۳۵۷ را تجربه کردهایم، «مصادره اموال» مفهوم آشنایی است. بلافاصله بعد از انقلاب، به فرمان آیتالله «خمینی»، حکومت شروع کرد به مصادره اموال و داراییهای نزدیکان شاه، نظامیان سابق، اقلیتهای مذهبی، هنرپیشگان، موسیقیدانان، خوانندگان و سایر هنرمندان و همچنین سرمایهداران و صنعتگران. دولت با ضبط داراییهای آنها و در اختیار گرفتن بانکهای خصوصی، کارخانهها و واحدهای بزرگ صنعتی، مرحله جدیدی را در نظام اقتصادی دولتمحور آغاز کرد.
جریان چپ فکر میکرد به آرزویش رسیده است: نابودی صنعتگرایی و سرمایهداری. حالا دیگر بنیاد مستضعفان املاک خانوادههایی چون «لاجوردی»، «خسروشاهی»، «ثابت»، «القانیان»، «خیامی» و غیره را در اختیار خود دارد.
جالب آن که مصادره اموال و سلب مالکیت در آلمان نازی نیز صورت گرفت. قبل از اینکه «راه حل نهایی» منجر به کشتار جمعی یهودیان شود، سیاستهای هیتلر امکان آزار و اذیت یهودیان را فراهم کرد و نه تنها یهودیان را از امرار معاش و کسبوکار محروم، بلکه خانه و اموال شخصیشان را نیز مصادره کرد.
در پی فرمانی که در سال ۱۹۳۸ صادر شد، یهودیان موظف شدند شرحِ ریزِ داراییهای خود را به مقامات اعلام کنند: از آثار هنری و نقاشی گرفته تا مبل و وسایل خانه و حسابهای پسانداز و سهامهای بورس. برخلاف آنچه حزب نازی میگفت، یهودیان اکثراً از طبقه فرادست نبودند؛ آنها اکثراً متعلق به طبقه متوسط جامعه آلمان بودند. ایدئولوژی نازی یهودیان را «انگلهایی» میدانست که از قِبل اقتصاد آلمان ثروتمند شده بودند. هیتلر به دنبال آن بود تا با استفاده از اموال و داراییهای یهودیان، حمایت هواداران خود و اقشار دیگر جامعه آلمان را جلب کند. داراییهای یهودیان میتوانست کسری بودجه کشور را نیز، از جمله در صنایع نظامی، تأمین کند.
مصادره اموال یهودیان در چند مرحله صورت گرفت. یهودیان حق مالکیت را از دست دادند و مجبور به پرداخت مالیاتهای سنگین شدند. این سیاستها با هدف واداشتن یهودیان به ترک آلمان به اجرا گذاشته شدند. اما جلای وطن هم به راحتی ممکن نبود؛ بسیاری توان پرداخت مالیاتِ سنگینِ خروج از کشور را نداشتند. و آنهایی هم که موفق به پرداخت این مالیات نشدند، در جریان «راهحل نهایی» به اردوگاهها اعزام شدند. بسیاری از آنها در این مراکز جان باختند.
یکی از مراحلِ مهم مصادره اموال بلافاصله بعد از بازداشت و انتقال به اردوگاه صورت میگرفت. همانطور که «اِدنا فریدبرگ»، مورخ «موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا»، در وبینار «راهحل نهایی» توضیح داد، اسناد موجود از آگهیهای تجاریِ آن دوره که در این موزه نشان میدهد که چگونه فروش سریع مبلمان منازلِ یهودیان تبلیغ میشده است. تقریباً هر کسی که چنین آگهیهایی را میدید، میدانست که این بدان معناست که اعضای آن خانواده را بردهاند.
در بعضی از عکسهایی که از آن دوره باقی مانده نیز میتوان انبوهی از مبلمانها را دید که در سالنهای بزرگ، مانند سالن نمایشگاه، چیده شدهاند. همه آنها از منازلِ یهودیان دزدیده شده بودند. اینها غنائم جنگی نبودند؛ بلکه گواهی بر این واقعیت بودند که نازیها قصد داشتند تا هموطنان خود را نابود کنند.
هدفِ حزب نازی از مصادره اموال فقط تنبیه و تحدید یهودیان نبود بلکه ترغیب و تشویق کسانی نیز بود که میتوانستند اشیاء قیمتی را به بهای ناچیز بهدست آورند. نازیها وقتی که به یهودیانِ ساکن یک دهکده حمله میکردند، اموال و داراییهای آنها را به غیر یهودیانِ همان دهکده میدادند. آن دسته از مردم عادی که شاهد این اتفاقات بودند، به این نتیجه میرسیدند که حذف یهودیان در نهایت به نفع آنها تمام میشود. مصادره یک کارخانه یا شرکتی که صاحب آن یهودی بود، فرصتی مناسب برای رقبا فراهم میکرد. اخراج یک مدیر یهودی جا را برای زیردستانش خالی میکرد. خانوادهای میتوانست بهصورت رایگان، صاحب یک دست سرویس غذاخوری گرانقیمت شود که متعلق به یک خانواده یهودی بود؛ و این گونه بود که رژیم نازی به تدریج موفق شد حمایت مردم را جلب کند، آنها را به همدستی با خود وادارد، و مشروعیت پیدا کند.
در انقلاب ایران نیز شگرد تشویق از طریق مصادره به اجرا گذاشته شد. با گذشت سالها از انقلاب، عمارتهای بسیاری همچنان تحت مالکیت دولت و مقامات حکومتی قرار دارد. افرادی که برای این نظام کار میکردند، یکشبه صاحب منازل و کارخانههایی شدند که پیش از آن حتی رؤیایش را هم نمیدیدند. رژیم دیکتاتوری به آنها اجازه میداد تا به غیر قابل تصورترین اهداف خود دست یابند. بهای رسیدن به آن نیز وفاداری به دیکتاتور و دولت تمامیتخواه بود.
علاوه بر تمام مواردی که به مصادره دولت درآمد، خانوادههای طبقه متوسط در تهران و سایر شهرهای بزرگ هنوز آگهیهای فروش را که روی تابلوی اعلاناتِ خواربارفروشیها و در کابینهای تلفن همگانی به چشم میخورد، به یاد دارند. در آن سالها، خانوادهها تمام دار و ندار خود را برای فرار از کشوری که انقلاب و جنگ ویرانش کرده بود، میفروختند، و فرزندان خود را به دوش میگرفتند و تنها با یکیدو چمدان راهی کشورهای دیگر میشدند. آنها نقاشیها، فرشها و لوازم چینی خود را به قیمتی ناچیز به حراج میگذاشتند؛ تنها به این امید که دچار سرنوشتی مشابه نشوند.
به لطف حکومتهای تمامیتخواه، اشیاء بیجان نیز مملو از داستانهای دردناکاند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر