روزانه هزاران رویداد در جامعه به وقوع میپیوندد؛ ولی رسانهها براساس کارکرد و ساختاری که دارند، برخی از آنها را گزینش و منتشر میکنند. نمیتوان هم انتظار داشت که آنها همه اخبار را پوشش دهند. معمولا رسانههای حرفهای به خبری پوشش میدهند که فراگیر باشد، بار معنایی خاصی داشته باشد، به انتظاری در جامعه پاسخ دهد؛ یا غیرمنتظره باشد، خاص باشد یا به شخصیتی خاص بازگردد. بنابراین در یک کلام باید گفت خبری منتشر میشود که «ارزش خبری» داشته باشد. این را هم باید در نظر داشت که ارزش خبری در همه رسانهها یکسان نیست. خبری ممکن است برای رسانهای واجد ارزش خبری باشد؛ ولی همان خبر برای رسانهای دیگر بیاهمیت یا غیرمرتبط با مخاطبان آن رسانه باشد.
پس این یک واقعیت است که آنچه در رسانهها به عنوان خبر به مخاطب عرضه میشود، پوششدهنده تمام حوادث جامعه نیست؛ بلکه محصول انتخاب آن رسانه و ارزشهای خبری ذاتی آن حادثه است، چرا که برخی اخبار به دلیل ارزشهای خبری که در ذات آنها وجود دارد، خارج از اختیار ناظران رسانهای و گزینشگران رسانههاست. مثلا سقوط یک هواپیما، آنقدر حادثه بزرگی است که گزینشگران رسانههای جمعی نمیتوانند از آن به سادگی بگذرند و ملزم به مخابره آن هستند. به طور اجمالی میتوان گفت، «سلایق و دانش شخصی»، «سلایق مدیران رسانهها و صاحبان آگهیها»، «ارزشهای خبری» و «نیاز و علایق مخاطبان» ملاکهای گزینش اخبار هستند.
وقتی خبری ارزش خبری و اهمیت بسیاری دارد و رسانه فراگیری مثل صداوسیما، آن را منتشر نمیکند، نمیتوان آن را به سلیقه مدیریت ربط داد، بلکه نام آن «سانسور خبری» است. اتفاقی که پیشتر به وفور در صداوسیما اتفاق میافتاد؛ ولی با ظهور شبکههای اجتماعی دیگر نمیتوانند بهسادگی دست به سانسور اخبار بزنند، چراکه کنترل رسانه از اختیار حکومت خارج شده و نظارتی بر انتشار اخبار وجود ندارد یا امکان سانسور اخبار در رسانههای جدید غیرممکن شده است. بنابراین حتی اگر صداوسیما خبری را سانسور کند، ولی باز خبر منتشر میشود؛ به عبارتی خورشید/ماه همیشه پشت ابر نمیماند.
برای نمونه به این گزارش خبرگزاری جام جم که روز ۳۰ تیر ۱۴۰۱ با عنوان «جزئیات آزار شیطانی دانشآموزان توسط معلم/ مرد ۵۵ساله به بهانه تدریس خصوصی از دانشآموزان ابتدایی سوءاستفاده میکرد» منتشر کرده، نگاه کنید.
در این گزارش آمده است: «دو روز پیش بود که جو نسبتا آرام فضای مجازی، ناگهان با انتشار خبر هولناک آزار جنسی ۱۸ دختر دانشآموز ۸ تا ۱۱ ساله توسط معلم مرد ۵۵ ساله در شهرستان فردوس خراسان جنوبی به آتش کشیده شد.»
همان طور که روشن است، جام جم خبری به این مهمی را دو روز پس از انتشار در شبکههای اجتماعی منتشر کرده و تنها با انتخاب این تیتر «جزئیات آزار شیطانی دانشآموزان توسط معلم» وانمود کرده که جزییات تازهای منتشر میکند، حال آنکه هیچ نکته تازهای در این گزارش نیست و تمام اطلاعات همانی است که در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
آنگونه که در متن خبر آمده، «خانواده دختران دانشآموز که از این ماجرا به شدت شوکه شده بودند، از معلم آزارگر شکایت کردند و حدود یک ماه و نیم قبل پروندهای برای او باز شد. پس از طرح شکایت بود که دادگستری وارد عمل شد و تحقیقات خود را روی این پرونده متمرکز کرد. بسیاری از والدین میگفتند معلمآزارگر به کودکانشان تعرض جنسی کرده است، اما تحقیقات دادگستری نتیجه دیگری همراه داشت.» یعنی اتفاق تازه نیست، حدود یک ماه و نیم پیش خانوادههای قربانیان از معلم متجاوز به دادگاه شکایت کردهاند و احتمالا این خبر بیش از دو ماه پیش کشف شده است. لذا پرسش این است که چرا سازمان صداوسیما که در نقطه نقطه ایران خبرنگار دارد، این خبر را پس از انتشار توسط کاربران شبکههای اجتماعی منتشر کرده است؟ آیا خبرنگار صداوسیما در شهر کوچک فردوس در خراسان جنوبی، در این دو ماه از این خبر مطلع نبوده است؟ آیا خبرنگار خبر را مخابره و سازمان صداوسیما با انتشار آن مخالفت کرده است؟
پاسخ روشن است «سانسور» و «خودسانسوری» دو پدیده جاری در شبکه رسانهای رسمی حکومت جمهوری اسلامی است. حکومت میکوشد با کنترل اینترنت، کاهش سرعت اینترنت، فیلترینگ و با طرحهای قانونی به نام مصونیت فضای مجازی، از استراتژی خود در «سانسور اطلاعات» پاسداری کند؛ وگرنه چنین خبری آنهم در شهر کوچکی به اسم فردوس، خبری نیست که از چشم و گوش خبرنگاران سازمان عریض و طویل صداوسیما و خبرگزاری جمهوری اسلامی «ایرنا» مخفی مانده باشد، بلکه عامدانه و آگاهانه سانسور شده است.
صداوسیما و فرار از مسئولیت
جام جم در بخشهایی از این گزارش و با میان تیتر «کودکان خود را آگاه کنید» آورده است: «همه ما با شنیدن اخبار مربوط به آزار جنسی کودکان، بهتزده میشویم؛ بهخصوص برای والدینی که فرزندان کمسن و سال دارند و تمام تلاششان بر این است که به بهترین شکل ممکن از کودکان خود مراقبت کنند. اغلب آزارگران کودک برای این کار از قبل برنامهریزی میکنند تا اعتماد قربانیان را به دست آورند. آنها قربانیان خود از میان کودکان زودباور و آسیبپذیر انتخاب میکنند تا بهراحتی بتوانند آنان را تحتتاثیر خود قرار دهند و مطمئن باشند که پس از سوءاستفاده لو نمیروند. برای آگاهسازی کودکان، نیاز نیست تمام مطالب آموزشی را در یک جلسه و پشتسر هم بگویید. میتوانید به بهانههای مختلف درباره امنیت و مراقبت از خود در قالب داستان، خاطره و ... صحبت کنید. او باید بداند هر چیزی که با لباس زیر پوشانده میشود، عضو خصوصی است و هیچکس حق ندارد اعضا را لمس کند، ببیند یا شوخی کند.»
خبرگزاری جام جم در حالی پس از انتشار این خبر هولناک به خانوادهها هشدار میدهد به کودکان آموزش دهید که خود بزرگترین مسئولیت را در قبال حفاظت از کودکان و کمک به رشد آنها از طریق تولید برنامههای آموزشی بر عهده دارد. حفاظت از کودکان در برابر تمام اشکال سوءاستفاده و استثمار جنسی مطابق کنوانسیون حقوق کودک بر عهده دولتهاست. سازمان صداوسیما به عنوان بخش رسانهای حکومت که با بودجه دولتی اداره میشود، مطابق قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان، مسئول آگاهسازی کودکان نسبت به حقوق خود شده است. اما این سازمان از «آموزش نحوه مواجهه با تهدیدهای جنسی به کودکان» یک تابو ساخته و از آن طفره میرود و آنچه در این گزارش آمده نیز ژستی پوشالی برای شانه خالی کردن از بار مسئولیتی است که برعهده دارد.
سواد رسانهای به نوجوانان میآموزد که چگونه از خود در برابر خطرات تولیدات مضر رسانهها حفاظت کنند، اما علاوه بر این، باید دانست که تهدیدات رسانهای، تنها محدود به تولید محتوای مضر نیست؛ بلکه «سانسور» و «خودسانسوری» نیز یک تهدید بزرگ رسانهای است، چرا که مخاطب را از دسترسی به اطلاعات باز میدارد. گردش آزاد اطلاعات از جمله حقوق شهروندی و دسترسی کودکان به اطلاعات و آزاد بودن در برابر بهدست آوردن اطلاعات مورد نیاز، بخشی از حقوق کودکان است که باید محترم شمرده شود. رسانه ناقض این حقوق، در ردیف رسانه مضر قرار دارد و باید در مواجهه با تولیدات آن با احتیاط و تردید برخورد کرد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر