هاله مدنی، شهروندخبرنگار
ایران را تمامی ایرانیان، فارغ از عقاید شخصی، دین یا مذهب خود ساختهاند. خبرنگاران و شهروندخبرنگاران «ایرانوایر» در مجموعهای، چهرههای برجسته اقلیتهای دینی و مذهبی را معرفی میکنند. شما هم اگر با شخصیتهای برجسته اقلیتهای دینی آشنایی دارید یا داستان زندگی و خدمات آنها را میدانید، با ایمیل adyan@iranwire.com تماس بگیرید و روایت خود را با ما در میان بگذارید.
**
«محمدباقر هوشیار»، نویسنده، مترجم، آموزگار و از بنیانگذاران تعلیم و تربیت نوین در ایران در سال ۱۲۸۳ در خانوادهای بهایی در شیراز به دنیا آمد.
پدرش، «میرزامحمد هوشیار»، شعر میگفت و پیشه بازرگانی داشت. در ۱۳ سالگی پدر خود را از دست داد و مادرش سرپرستی او و دیگر اعضای خانواده را بر عهده گرفت.
محمدباقر پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، به مدت دو سال در مدرسه «شعاعیه» شیراز به دبیرستان رفت. شوق او به كسب علوم و معارف سبب شد تا در ۱۷ سالگی برای تحصیلات عالی به آلمان برود و مدتی در مدرسه عالی کشاورزی «فردریش اوبره آل شولد فاکلمان» برلین به تحصیل نظری کشاورزی و عملیات زراعی بپردازد.
او پس از اتمام تحصیلات در سال ۱۳۰۸، به ایران بازگشت و در امتحانات دانشجویان اعزامی تهران قبول شد و سه ماه بعد دوباره به همراه محصلان اعزامی، به اروپا و شهر برلین رفت.
محمدباقر هوشیار ابتدا در دانشکده ادبیات «دانشگاه برلین» و سپس در «دانشگاه تویین گن» و «دانشگاه مونیخ» در رشته علوم تربیتی به تحصیل پرداخت و پس از اخذ گواهینامه در زمینه روانشناسی نظری، آموزش و پرورش و روانشناسی علمی و با درجه دكتری از دانشگاه مونیخ به ایران بازگشت.
او از افراد زیادی مانند «شیلر»، «فندر»، «هینست»، «گوته» و بیشتر از همه، از «گئورگ کرشن اشتاینر» (Georg Kershensteiner) تاثیر علمی پذیرفته بود.
محمدباقر هوشیار پس از اتمام تحصیلات به تهران آمد و تا زمان مرگش به مدت ۲۳ سال در دانشسرای عالی و دانشکدههای علوم ادبیات و هنرستان موسیقی و نیز آموزشگاه پست و تلگراف و دبیرستان «نظامب به تدریس و تعلیم مشغول شد.
هوشیار برای نخستین بار در كتاب روانشناسی خود، امكان اندازهگیری هوش و مظاهر آن را در ایران نشان داد و همچنین تستهای معروف «بینه» و «سیمون» را به فارسی ترجمه و تلاش كرد آنها را با مقتضیات روحی و فرهنگی كودكان و نوجوانان ایران تطبیق دهد.
روانشناسی از علایق هوشیار بود و كتاب «روانشناسی عملی» مهمترین اثر او در این زمینه است. اما مهمترین اثرش در زمینه تعلیم و تربیت، كتاب «اصول آموزش و پرورش» است که به گفته خودش، بیش از ۲۰ بار آن را در دانشسرای عالی تدریس كرده است .
.از میان شاگردان برجسته او میتوان به «حسین مهری»، روزنامهنگار و مترجم، «امیرحسین آریانپور»، نویسنده و جامعهشناس و «سیمین رجالی»، روانشناس اشاره کرد.
دکتر آریانپور در مورد او میگوید: «در سالهای اخیر دکتر هوشیار به حد افراط کار میکرد. تقریبا در تمام ساعات بیداری در تلاش بود. به کار والای خود، تعلیم و تربیت که نام حقیقی آن انسانسازی است، چندان شیفته بود که بام از شام نمیشناخت. تنها گاهی مجال مییافت و از شهر دور میشد تا در آرامش ژرف کوهستان موسیقی سکوت بشنود و در کنار رودهای غران، مانند هراکلیت، گذر عمروتکاپوی هستی را اشراق کند.»
هوشیار معتقد بود کار معلم تنها آموختن مطالب درسی نیست بلكه كار اساسی و مهم او این است كه دانشآموزان نحوه مطالعه و یادگیری چهطور یاد گرفتن را از او بیاموزند.
محمدباقر هوشیار علاوه بر تدریس و نویسندگی، مترجم توانایی نیز بود. «داریوش آشوری»، نویسنده و مترجم درباره او میگوید: «هوشیار اولین کسی بود که پسوند فارسیِ گرا و گرایی را در ترجمهها به کار برد و همین rationalisme و rationaliste را به عقلگرایی و عقلگرا ترجمه کرد. اما شاگرد او، امیرحسین آریانپور بود که در رواج دادن این دو پسوند در میان نسلهای بعدی مترجمان نقش پایدار داشت؛ چنانکه در دورههای اخیر، مترجمان و مولفان هر جا به ایست یا ایسم برمیخوردند، آن را به صورت مکانیکی به گرایی و گرا ترجمه میکردند و هنوز هم میکنند.»
محمدباقر هوشیار مرداد ۱۳۳۶ در اثر بیماری قلبی درگذشت و در آرامگاه «ظهیرالدوله» تهران به خاک سپرده شد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر