منبع: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا، واشنگتن
بهرغم خطر دستگیری، در فضایی مملو از خبرچین و ماموران امنیتی، افراد و گروههایی بودند که در برابر نازیسم، آنهم درون خاکِ آلمان، مقاومت کردند؛ سوسیالیستها، کمونیستها، اتحادیههای کارگری و خیلیهای دیگر مخفیانه، مطالب و نوشتههایی را علیه نازیها تولید و توزیع کردند. بسیاری از آنها بازداشت و در اردوگاههای کار اجباری زندانی شدند.
در جریان جنگ جهانی دوم، نقشههای زیادی برای ترور «هیتلر» طراحی و اجرا شدند. پس از پیروزی مهم اتحاد جماهیر شوروی در نبرد استالینگراد، در اوایل سال ۱۹۴۳، زمانی که به نظر میرسید دیگر بخت از ارتش آلمان برگشته، گروهی از افسران نقشه سوءقصد به جان «هیتلر» را طرحریزی کردند و در سال ۱۹۴۴، به اجرا گذاشتند. «هیتلر» با جراحاتی جزیی از سوءقصد جان سالم بهدر بُرد. چهار تن از رهبرانِ سوءقصد بلافاصله تیرباران شدند. بعداً ۲۰۰ تن دیگر نیز به اتهام دست داشتن در ترور محکوم و اعدام شدند.
«والتر مایر» از فعالیتهای جنبش «دزداندریایی گل یخ» در دوسلدورف میگوید
«والتر» در «کاسل»، در شمال آلمان متولد، اما در «راینلند» بزرگ شد. از همان جوانی برتری نژادی آلمانیها و یهودیستیزی را که بخشی از آموزش و پرورش آن روزها بود، زیر سوال میبرد. پدرش که مخالف نازیها بود، اجازه نداد «والتر» به مدرسه نخبگانِ «آدولف هیتلر» برود، اما با پیوستن او به جریان «جوانان هیتلری» نیز مخالفت نکرد. با این حال، سرکشی ذاتی «والتر» او را بر آن داشت که به یک دوست یهودی خود پناه دهد و او را در زیرزمین خانه خود پنهان کند. او همچنین گروهی را تشکیل داد تا سر به سر نازیهای جوان بگذارند و به اسیران جنگی فرانسوی کمک کنند. اعضای گروه او خود را «دزدان دریایی گل یخ» (Edelweiss piraten) مینامیدند؛ گروههای دیگری نیز از جوانان مخالف نازیسم در آلمان بودند که از همین نام استفاده میکردند. در سال ۱۹۴۳، «والتر» در حال دزدیدن یکجفت کفش از فروشگاهی بمباران شده بود که دستگیر و زندانی شد. اندکی بعد، او را به اردوگاه کار اجباری «راونسبروک» تبعید کردند و به کار در معدن سنگ وادارش کردند. در سال ۱۹۴۵، «والتر» که به سِل مبتلا شده بود، تصمیم گرفت پیش از آنکه جانش را بگیرند، از اردوگاه فرار کند. در حالی که مه همه جا را فرا گرفته بود، موفق به فرار شد و به مزرعهای پناه برد. کشاورز یونیفرم ارتشی پسرش را به او داد و به او کمک کرد تا سوار قطاری شود و به خانه خود در «دوسلدورف» بازگردند. «والتر» مدتی را در بیمارستان بستری بود و در نهایت بهبود یافت. او بعداً به آمریکا مهاجرت کرد.
از جمعِ آلمانیهایی که با دیکتاتوری «هیتلر» مخالف بودند، تعداد کمی، آشکارا، به نسلکشیِ یهودیان اعتراض کردند. «هانس شول»، دانشجوی ۲۴ ساله رشته پزشکی در دانشگاه مونیخ، و خواهر ۲۲ سالهاش «سوفی» همراه با «کریستوف پروبستِ» ۲۴ ساله، جنبش «رُز سفید» را در ژوئن ۱۹۴۲ بهراه انداختند. منشا دقیق نام «رز سفید» مشخص نیست، اما بیتردید به پاکی و بیگناهی در برابر شیطان اشاره دارد. «هانس»، «سوفی» و «کریستوف» از اینکه آلمانیهای تحصیل کرده با سیاستهای نازیها همراهی میکردند، خشمگین بودند. آنها علیه نازیها اعلامیه پخش میکردند، و بر دیوارهای دانشگاه، شعارهایی مانند «آزادی!» و «مرگ بر هیتلر!» مینوشتند. در فوریه ۱۹۴۳، «هانس» و «سوفی شول» در حال پخش اعلامیه بودند که دستگیر شدند. آنها چهار روز بعد به همراه دوستشان «کریستوف» اعدام شدند. آخرین جمله «هانس» پیش از مرگ این بود: «زنده باد آزادی!»
تاریخهای کلیدی
۱۲ دسامبر ۱۹۴۲
جاسوس «ارکستر سرخ» در برلین اعدام شد
«آروید هارناک» به جرم خیانت در برلین اعدام شد. «هارناک» از شناختهشدهترین چهرههای شبکه جاسوسی گستردهی اتحاد جماهیر شوروی بود که گشتاپو (پلیس مخفی آلمان) به آن لقب «ارکستر سرخ» را داده بود. «ارکستر سرخ» در بلژیک، هلند، فرانسه و در خاکِ آلمان نازی فعالیت میکرد. «هارناک»، از چهرههای برجسته این گروه در داخلِ آلمان بود و در سیاستگذاریهای اقتصادی آلمان نقش مهمی ایفا میکرد. او به دنبال این بود که به دیکتاتوری «آدولف هیتلر» پایان دهد و به اتحاد جماهیر شوروی کمک کند تا آلمان را شکست دهد. از اوایل سال ۱۹۳۶ به بعد، «هارناک» موفق شد یک رشته اطلاعات سری در مورد تولید تسلیحات نظامی آلمان را به دست مقامات شوروی برساند. در طول جنگ جهانی دوم نیز «هارناک» هم برای اتحاد جماهیر شوروی جاسوسی میکرد و هم یک رشته عملیات خرابکاری را علیه حکومت هیتلر طراحی و اجرا میکرد. در سال ۱۹۴۲، گشتاپو «هارناک» را زیر نظر میگیرد. او کمی بعد دستگیر، شکنجه و به اعدام محکوم میشود. «هارنک» را نخست خفه و سپس از قلاب قصابی آویزان میکنند. اکثر رهبران باقیمانده «ارکستر سرخ» نیز دستگیر و به طرز وحشیانهای به قتل میرسند.
۲۲ فوریه ۱۹۴۳
«هانس» و «سوفی شول» در مونیخ اعدام شدند
«سوفی شول» و برادرش «هانس» در مونیخ اعدام شدند. آنها جنبش «رز سفید» را در سال ۱۹۴۲ تاسیس کرده بودند. هر دو دانشجوی دانشگاه مونیخ بودند. آنها در مخالفت با رایش سوم اعلامیه مینوشتند و در سطح شهر و دانشگاه پخش میکردند. آخرین اعلامیه «رز سفید» که این دو در ۱۸ فوریه ۱۹۴۳ در سالن ورودی دانشگاه مونیخ پخش کردند، بهخصوص جنجالی شد. در این اعلامیه آمده بود که «روز تسویه حساب فرا رسیده است؛ تسویه حسابِ جوانان آلمانی با نفرتانگیزترین ظلم و ستمی که مردم ما تا به امروز متحمل شدهاند.» نگهبان ساختمان آنها را به گشتاپو (پلیس مخفی آلمان) لو داد تا همراه با چهار تن دیگر بازداشت شوند. «سوفی» و «هانس» در «دادگاه خلق» محاکمه و به جرم خیانت محکوم شدند و سر از بدنشان جدا کردند.
۲۰ ژوئیه ۱۹۴۴
بمبگذاری در مقر «هیتلر»
شکست در استالینگراد و عقبنشینیهای سال ۱۹۴۳ بر میزان نارضایتی نظامیان آلمانی از تصمیمات آدولف هیتلر افزود و گروه کوچکی از افسران عالیرتبه ارتش را بر آن داشت تا طرح کودتایی را علیه او به اجرا بگذارند. سرهنگ «کلاوس فون اشتافنبرگ»، معاون ستاد کل نیروهای مسلح آلمان، کیفی حاوی بمب را در کنار هیتلر، در مقر او در «راستنبورگ»، واقع در شرق آلمان، قرار داد. در جریان این جلسه توجیهی که در مورد وضعیت نظامی در جبهه شرقی برگزار میشد، بمب منفجر میشود و ساختمان را متلاشی میکند. «اشتافنبرگ» که پس از قرار دادن بمب بهانهای برای خارج شدن از جلسه دستوپا میکند، انفجار را از دور میبیند و برای گزارش خبرِ مرگ هیتلر به برلین بازمیگردد. با این حال، میز کنفرانس بسیار سنگینی که برای جلسات توجیهی نظامی بهکار میرفت، سپر بلای هیتلر شد و او با اندکی سوختگی و آسیبدیدگی پرده گوش و فلجی جزیی در بازوی راست جان بهدر برد. «اشتاوفنبرگ» دستگیر و تیرباران شد و سایر افرادی که در سوءقصد نقش داشتند نیز بازداشت، شکنجه و به جرم خیانت محاکمه و به طرز وحشیانهای اعدام شدند. آنها را خفه و سپس از قلاب قصابی آویزان کردند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر