مروارید دهقانی، شهروندخبرنگار
ایران را تمامی ایرانیان، فارغ از عقاید شخصی، دین یا مذهبشان ساختهاند. شهروندخبرنگاران «ایرانوایر» در مجموعهای، چهرههای برجسته اقلیتهای دینی و مذهبی را معرفی میکنند. شما هم اگر با شخصیتهای برجسته اقلیتهای دینی آشنایی دارید یا داستان زندگی و خدمات آنها را میدانید، با ایمیل adyan@iranwire.com تماس بگیرید و روایت خود را با ما در میان بگذارید.
***
«غلامرضا روحانی»، ملقب به «اجنه» که او را «شاعر مشکلات مردم» نیز نامیدهاند، از جمله شاعران و طنزپردازان جریانساز و صاحب سبک ادبیات طنز و از بهاییان ایران بود که ۲۱ اردیبهشت ۱۲۷۶ در مشهد متولد شد. امروز بسیاری از اشعار این شاعر و طنز پرداز را بدون این که بدانیم سراینده آن کیست، به عنوان ضربالمثل استفاده میکنیم.
پدرش، «میرزا سید شکرالله»، متخلص به «آزادی» و جدش، «میرزا سید محمد تفرشی»، متخلص به «علی»، از شاعران دوره قاجار بودند.
روحانی از ۱۲ سالگی که پایش به انجمنها و محافل ادبی باز شد، علاقه و مهارتش در فکاهی سرایی فزونی یافت. او در بسیاری از محافل و انجمنهای ادبی حضوری فعال داشت.
انتشار اشعار روحانی در سال ۱۲۹۸، در حالی که بیش از ۲۲ سال از عمرش نمیگذشت، در جراید و نشریات مختلف تهران، از قبیل «گل زرد»، «امید»، «نسیم شمال»، «ناهید» و «توفیق» آغاز شد.
او در سال ۱۳۰۰ به عضویت «انجمن ادبی ایران» درآمد. این انجمن ابتدا در منزل «شیخالرییس افسر» و بعدها در منزل استاد «محمدعلی ناصح» برقرار شد. در سال ۱۳۰۲، به همکاری با بعضی کلوپهای نمایش و موسیقی، از جمله «جامعه باربد» پرداخت که «اسماعیل مهرتاش» موسس آن بود. روحانی شعرهای زیادی برای نمایشنامهها و پیشپردهها سرود که بیشتر درونمایه فکاهی داشتند و بسیاری از آنها بر سر زبانها افتادند.
شهرت غلامرضا روحانی سبب شد تا در ۱۳۱۳ خورشیدی حدود هزار بیت از اشعار خود را با عنوان «طلیعه فکاهیات روحانی» منتشر کند.
«محمدعلی جمالزاده» این کتاب را تحسین کرد و در تقریظی برایش نوشت: «به یقین، نام نامی آقای روحانی مستحق بقا است و فارسی زبانان سالهای دراز به ترنم اشعار ایشان رطب اللسان خواهند بود.»
جمالزاده در کتاب فرهنگ لغات عامیانه، با آوردن نمونه اشعارش از روزنامههای فکاهی امید، گل زرد، نسیم شمال، ناهید و البته نشریه توفیق، در توضیح اصطلاحات عوام، از او با عنوان «رییس طایفه فکاهی سرایان» یاد کرده بود.
نزدیک به ۳۰ سال بعد از انتشار آن کتاب، روحانی بار دیگر «مجموعه گزیده اشعار و فکاهیات» خود را که حدود ۹ هزار بیت شده بود، به وسیله «انتشارات سنایی» در سال ۱۳۴۳ منتشر کرد. از آنجا که نظم فکاهی، گذشته از مزایای بسیاری که داشت، زبان گویای توده ملت بود، به مرور زمان وجود سیدغلامرضا روحانی مصدر الهام و سرمشق جوانان با ذوق دیگر شد و روزبه روز بر تعداد گویندگان اشعار فکاهی افزود؛ به طوری که امروز ایران صاحب یک مکتب فکاهی منظوم است.
او در انجمنهای ادبی نظیر انجمن ادبی ایران، «حکیم نظامی» (وحید دستگردی)، «فرهنگستان» (ملکالشعرای بهار)، «انجمن ادبی شیراز»، «انجمن ادبی آذرآبادگان»، «انجمن ادبی تهران»، «انجمن ادبی حافظ»، «انجمن ادبی صائب»، «انجمن ادبی نصر»، «انجمن ادبی دانشوران» و دیگر انجمنها و محافل ادبی حضور فعال داشت.
روحانی در کلوپهای موسیقی و نمایش نیز هنرآفرین بود و ترانهها و اشعاری فراوان برای کنسرتها و نمایشنامهها به گونه جدی و فکاهی آفرید.
او به زبان مردم کوچه و بازار میسرود و تکیه کلامها، اصطلاحات و ضربالمثلهای معمول زندگی روزمره را به کار میبرد. در عین حال، از رکیک گویی نیز پرهیز داشت. امروزه بسیاری از اشعار روحانی را به عنوان ضربالمثل به کار میبریم، بدون آن که بدانیم سراینده آنها که بوده است: «یکی یه پول خروس»، «به کَس کَسانش نمیدم، به همه کَسانش نمیدم»، «ماشین مشتی ممدلی، نه بوق داره، نه صندلی»، «آسوده کسی که خر ندارد، از کاه و جویش خبر ندارد»، «حلوای تن تنانی، تا نخوری ندانی»، «افادهها طبق طبق، سگها به دورش وق و وق» و… از جمله این موارد هستند.
غلامرضا روحانی با زبان طنز به بیان اوضاع اجتماعی دوران خود نیز میپرداخت و از دردهایی که مردم ایران به آن مبتلا بودند، از «افیون»، «خرافات»، «متجددین دروغین»، «بیدانشی»، «درد زنان بی یاور»، «جهل و بیسوادی»، «جنگ» و «تقلید از سیئات عالم غرب» سخن میگفت و نجات ایران را در تحصیل علم و دانش، دوری از سستی و تنبلی و ایمان واقعی میدانست.
روحانی روز هشتم شهریور ۱۳۶۴ خورشیدی، در ۸۷ سالگی در تهران درگذشت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر