سیما فریما، شهروند خبرنگار
ایران را تمامی ایرانیان، فارغ از عقاید شخصی، دین یا مذهبشان ساختهاند. شهروندخبرنگاران «ایرانوایر» در مجموعهای، چهرههای برجسته اقلیتهای دینی و مذهبی را معرفی میکنند. شما هم اگر با شخصیتهای برجسته اقلیتهای دینی آشنایی دارید یا داستان زندگی و خدمات آنها را میدانید، با ایمیل adyan@iranwire.com تماس بگیرید و روایت خود را با ما در میان بگذارید.
***
«علیمراد داودی»، استاد فلسفه، مترجم، پژوهشگر و نویسنده ایرانی در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در «شمسآباد» خلخال در آذربایجان، در یک خانواده بهایی متولد شد. تسلط داودی بر فلسفه کلاسیک و جدید غرب، فلسفه اسلامی و تاریخ ادیان موجب برجسته شدن او شده بود.
او در نوجوانی پدرش را از دست داد و با حمایتهای مادرش، موفق به تحصیل تا دیپلم متوسطه شد و سپس به تهران رفت و در رشته فلسفه و علوم تربیتی به رتبه لیسانس رسید.
داودی بعد از فارغالتحصیلی، به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و در رشته فلسفه به کار دبیری در دبیرستانها پرداخت.
علیمراد داودی در ۲۳ سالگی برای ادامه تحصیل به دانشگاه بازگشت و به تحصیل دکترای فلسفه و علوم تربیتی مشغول و پس از اخذ دکترا، در دانشکده ادبیات «دانشگاه تهران» مشغول به تدریس شد.
او نخستین فارغالتحصیل دکترای فلسفه از دانشگاههای ایران و همزمان، عضو محفل بهاییان ایران نیز بود.
رساله دکترای داودی، ترجمهای بود همراه با مقدمه و تعلیقات از کتاب «نفس»، اثر «ارسطو». این کتاب در دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
علیمراد داودی یکی از بهاییان شناخته شده بود که سخنرانیها و تسلطش بر فلسفه و تاریخ ادیان و توانایی او بر سخنوری و نفوذ کلامش، وی را به یک چهره برجسته در جامعه بهاییان ایران بدل کرده بود. بارها از «رادیو ایران» بحثهای فلسفی او که ساده، فصیح و رسا بودند، پخش شدند.
داودی در محافل بهائی سخنرانی میکرد و در مجلات نیز مقاله مینوشت. او در سال ۱۳۵۱ از سوی «بیتالعدل» به عنوان عضو «محفل روحانی ایران» انتخاب شد و فعالیت «انجمن تحقیق» را دنبال کرد. از آثار او، «الوهیت و مظهریت»، مقالات و رسائل در مباحث متنوعه، انسان در آیین بهایی است.
دکتر علیمراد داودی با «ملکه آفاق» که قبلاً جزو شاگردانش بود، ازدواج کرد. سه دختر و دو پسر حاصل و ثمره این ازدواج هستند.
او به زبانهای فارسی، عربی، ترکی، فرانسه و انگلیسی تسلط داشت و همین امر موجب شده بود در ترجمه کتابهای فلسفی، ترجمه شیوایی ارایه دهد.
داودی مترجم آثاری مانند «تاریخ فلسفه» اثر «امیل بریه»، «روح فلسفه قرون وسطی» از «اتین ژیلسون» و همچنین «شناسایی و هستی» (تاریخ فلسفه موضوعی) نوشته «لئون مینارد» و نیز نویسنده اثر پژوهشی «عقل در حکمت مشاء؛ از ارسطو تا ابنسینا» است.
بعد از انقلاب، «انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران» دکتر علیمراد داودی را ضد انقلاب و ضد اسلام خواند و او که نمیتوانست در چنین محیطی به تدریس ادامه دهد، از دانشگاه تهران استعفا داد و خانهنشین شد.
دکتر علیمراد داودی ۲۰ آبان ۱۳۵۸، طبق معمول هر روز بعدازظهر، به پارک «لاله» تهران رفت تا ساعتی قدم بزند اما هیچگاه بازنگشت.
از سرنوشت دکتر علیمراد داودی هیچ اطلاعی در دست نیست و او همچنان مفقودالاثر است. از این آدمربایی به عنوان یکی از نخستین نمونههای آدمربایی و قتل دگراندیشان در ایران یاد میکنند که بعدها گسترش یافت و دامنهاش به خارج از مرزهای کشور هم رسید و در تاریخ پس از انقلاب به عنوان «قتلهای زنجیرهای» ثبت شد.
«مرجان داودی»، دختر او که آن زمان ۱۸ سال داشت، میگوید: «با تعدادی از دوستان ایشان به پارک رفتیم تا تحقیق کنیم و ببینیم کجا هستند. نگهبان پارک توضیح داد که یک جیپ آمده و او را به زور داخل ماشین کرده است. ما حدس زدیم که این جیپ باید دولتی باشد، زیرا هر ماشینی اجازه ورود به پارک را نداشت. وقتی چند ساعت بعد دوستانش دوباره سراغ نگهبان پارک رفتند، او همه چیز را تکذیب کرد.»
این اتفاق در زمانی افتاد که تعدادی از بهاییان اعدام و تعداد قابل توجهی، همچون علیمراد داودی، ربوده شدند و از سرنوشت آنها تا الان خبری وجود ندارد.
اظهار بی اطلاعی مسوولین حکومتی به شایعات درباره سرنوشت ناپدیدشدگان دامن میزد. مرجان داودی میگوید: «تقریباً به تمام ارگانهای مسوول مراجعه کردیم، هیچکدام پاسخگو نبودند و تکذیب میکردند که دولت دست اندرکار باشد. ما تا مدتها امیدوارم بودیم که پیدایش کنیم ولی حدس میزدیم مثل خیلیها در آن زمان، تحت فشار و شکنجه است تا عقیدهاش را انکار کند یا تقصیری بر گردن بگیرد. این گمانهزنیها و خبرها خیلی برای ما آزار دهنده بودند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر