منبع: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا، واشنگتن
هولوکاست
هولوکاست واقعهای است که به درک ما از تمدن غربی، مفهوم دولت-ملت، جامعهی مدرنِ بوروکراتیک و همچنین طبیعت انسان، کمک میکند. هولوکاست قتلعام عامدانه میلیونها انسان بیگناه است. نازیها با اتکا به تفکرات نژادپرستانهای که یهودیان را «انگلهایی موذی» و محقِ نابودی میدانست، نسلکشیِ بیسابقهای را طراحی و اجرا کردند. آنها تمام یهودیان اروپا، از بیمار و سلامت گرفته تا فقیر و غنی، معتقد و نوکیش، پیر و جوان، و حتی کودکان را مستحق نابودی میدانستند.
خانواده «مارگولس» و نشان زرد یهودیان
خانواده «مارگولس» اهل ورشو، پایتخت لهستان بودند. آنها در سالهای ۱۹۳۰ به پاریس مهاجرت کردند. سه فرزند این خانواده به اردوگاه مرگ ارسال شدند و در سال ۱۹۲۴ به قتل رسیدند. تنها یکی از دخترهای خانواده (در عکس، نفر اول از سمت راست) از جنگ جان سالم به در برد. فرانسه، ۱۹۴۱.
منبع: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا، اهدایی «میرکا مارگولس وینبرگر»
حدود دو سوم از کل جمعیتِ یهودیان اروپا در جریان هولوکاست به قتل رسید. زمانی که جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ به پایان رسید، ۶ میلیون یهودی کشته شده بود که بیش از یک میلیون تن از آنها کودک بودند. البته این آمار تا اندازهای گمراهکننده است؛ چرا که در واقع، یهودیان اروپایی که از سرکوب نازیها جان سالم به در برده بودند، مقیم مناطقی بودند که تحت اشغال نازیها نبود؛ از جمله مناطقِ شرقیِ اتحاد جماهیر شوروی، بریتانیا، بلغارستان، و کشورهایی مانند اسپانیا، پرتغال، سوئیس و سوئد که در جریان جنگ جهانی دوم اعلام بیطرفی کرده بودند. دهها هزار یهودی نیز که در مناطق تحت اشغال نازیها اقامت داشتند، ولی جان سالم بهدر برده بودند، اکثراً یا مخفی شده بودند، یا تا پایان جنگ، در اردوگاههای مرگ و کار اجباری زندانی بودند. نیروهای نازی و همدستانشان، بیوقفه، یهودیان را در سراسر مناطقِ تحت اشغال، تعقیب و دستگیر میکردند و بهقتل رساندند.
مطالب مفصلی درباره شیوه و شگرد قتلعام یهودیان در جریان هولوکاست به رشته تحریر درآمده است. برای درک بهتر اقدامات نازیها، نگاهی اجمالی به نظریههایی که آنها را به سوی چنین رفتاری سوق داد، اهمیت دارد. بررسی ایدئولوژی نژادیِ نازیها میتواند تا حدی تعهد کورکورانه آنها را به حذف فیزیکی یهودیان اروپا توضیح دهد.
ایدئولوژی نژادیِ نازیها
تصاویر نژادپرستانه
این عکس از مجموعه تصاویری است که در سال ۱۹۳۸ برای مقایسه «جوانان آلمانی» با «جوانان یهودی» منتشر شدند. در شرحِ عکس آمده است: «روحِ نژاد در چهره مجسم است». جملهای که از کتاب میراث و بهداشت نژادی بهقلم «آدولف فگل» گرفته شده است. نازیها با اتکا به نظریههای نژادی، بخشی از مردم جامعه را تحت عنوان گروههای نژادی پستتر و «دشمن» جامعه معرفی میکردند. نازیها ادعا میکردند که نژادهای «برتر» نه تنها حق دارند، بلکه موظفند تا نژادهای «پستتر» را تحت سلطه خود درآورده و اگر لازم باشد، نابود کنند.
منبع: آرشیو کتابخانه کنگره آمریکا
«آدولف هیتلر»، پیشوا (رهبر) حزب نازی، نظراتی را که بعداً به ایدئولوژی نازیها معروف شد، تدوین و تعریف کرد. او خود را متفکری عمیق و نکتهبین میدانست، و معتقد بود که کلید درک پیچیدگیهای مسائل جهان را یافته است.
«هیتلر» بر این باور بود که ساختار نژادی افراد است که ویژگیها، نگرشها، تواناییها و رفتار آنها را تعیین میکند. از نظر هیتلر، همه گروهها، نژادها یا مردم (او این اصطلاحات را معادلِ هم به کار میگرفت) خصوصیاتی دارند که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند و هیچ فردی قادر به غلبه بر خصوصیات نژادی خود نیست و تاریخ بشر را میتوان بر اساس مبارزه نژادی توضیح داد.
«هیتلر» و نازیها در تدوین ایدئولوژی نژادی خود از افکار داروینیستهای اجتماعی آلمانی (در اواخر قرن نوزدهم) استفاده کردند. نازیها مانند داروینیستهای اجتماعیِ پیش از خود، معتقد بودند که انسانها را میتوان به طبقات «نژادی» تقسیمبندی کرد و هر نژاد خصوصیات متمایزی دارد که به طور ژنتیکی، از بدو ظهور انسان در دوران ماقبل تاریخ، نسل به نسل منتقل شدهاند. این خصوصیات موروثی نه تنها شکل و شمایل و ساختار فیزیکی را در برمیگیرند، بلکه ذهن و روان، طرز تفکر، تواناییهای خلاقانه و اجرایی، هوش، ذوق و تحسین فرهنگ، قدرت جسمانی و مهارتهای نظامی را نیز شکل میدهند.
نازیها همچنین مفهوم «بقای اصلح» را که داروینیسم اجتماعی از نظریه تکامل داروین وام گرفته بود، از آنِ خود کردند. به باور نازیها، بقای یک نژاد بستگی داشت به توانایی آن نژاد در تولید مثل و تکثیر خود، گسترش سرزمین برای حمایت و تغذیه جمعیت در حال رشد خود، و نیز به هوشیاری آن نژاد در حفظ خلوص ژنهایش و در نتیجه، حفظ خصوصیاتِ منحصربهفردِ «نژادی»اش که «طبیعت» در مسیر مبارزه برای بقا در اختیارش گذاشته است؛ و از آن جایی که هر «نژاد» به دنبال سرزمینگشایی است و از آن جایی که سرزمینهای کره خاکی محدودند، مبارزه برای بقا «طبیعتاً» به فتوحاتِ خشونتآمیز و رویاروییهای نظامی میانجامد. بنابراین، جنگ، حتی جنگِ مُدام بخشی از طبیعت و وضع بشر است.
داروینیستهای اجتماعی برای تعریف نژاد، از کلیشههای مثبت و منفیِ موجود درباره خصوصیات ظاهری، رفتاری و فرهنگی اقلیتهای قومی استفاده کردند. به باور آنها، این کلیشهها تغییرناپذیر بوده و ریشه در میراث زیستشناختیِ اقوام دارند؛ کلیشههایی که در طول زمان بدون تغییر باقی ماندند و تحت تأثیرِ تغییرات زیستمحیطی، فکری یا اجتماعی قرار نگرفتهاند. نازیها نیز بر این باور بودند که همگونسازی فرهنگی یا قومی نژادها غیرممکن است، زیرا خصوصیاتِ موروثی اولیه تغییر ناپذیرند و بهاصطلاح «اختلاط نژادی» تنها موجب انحطاط نژادی (یا دژنراسیون) میشود.
گروههایی که آماج حملات نازیها بودند
پوستر تبلیغاتی نازیها
پروپاگاندای حزب نازی، و پوستر تبلیغاتی که نسبت به خطر «مادون انسانها» در کشورهای شرقی اروپا هشدار میدهد. تاریخ پوستر معلوم نیست.
منبع: کتابخانه «رابرت هانت»
نازیها یهودیان را یک «نژاد» میدانستند. آنها یهودیت را نه یک آیین مذهبی بلکه مجموعهای از همان کلیشههای منفیِ موروثیِ تغییرناپذیر میدانستند که از منظری زیستشناختی، یهودیان و «رفتار یهودی» را تعیین و تعریف کرده و «نژاد یهودی» را مانند سایر نژادها به مبارزه برای حفظ بقا، آنهم از طریق گسترش قلمرو و جایگاه خود، سوق داده است.
در ایدئولوژی نازیها، یهودیان «دشمن» درجه اول محسوب میشدند. اما اقلیتهای دیگری نیز بودند که در گروههای نژادی مختلف طبقهبندی شده، مورد آزار و اذیت قرار گرفته و زندانی و قتلعام شدند. روماها (کولیهای اروپا)، معلولان، لهستانیها، اسیران جنگی شوروی و آفریقاییتبارهای آلمانی، از آن جمله بودند. نازیها همچنین مخالفان سیاسی، شاهدان یهوه، همجنسگرایان و به گفتهخودشان، افراد غیر قابل معاشرت را دشمن و خطرِ امنیتی برای جامعه میدانستند؛ چرا که به گفته آنها، این افراد یا آگاهانه با رژیم نازی مخالفت میکردند، یا برخی از رفتارهایشان با برداشت نازیها از هنجارهای اجتماعی مطابقت نداشت. نازیها به دنبال حذف ناسازگاران داخلی از جامعه و مقابله با بهاصطلاح خطراتِ نژادی بودند و میکوشیدند با پاکسازی دائمی جامعه آلمان به این هدف دست یابند.
نازیها بر این باور بودند که نژادهای برتر نه تنها حق دارند بلکه موظفند تا نژادهای پستتر را تحت سلطه خود درآورند و حتی آنها را نابود کنند. آنها معتقد بودند که مبارزه نژادها با قانونِ طبیعت سازگار است. چشمانداز راهبردی نازیها این بود که نژادِ برتر آلمانی باید بر سایرین، بهویژه بر اسلاوها و بهاصطلاح آسیاییها (یعنی ساکنان کشورهای اتحاد جماهیر شوروی در آسیای مرکز، و مسلمانان منطقه قفقاز) که از نژادهای پستتر و مطیعِ نژاد آلمانی بودند، حکومت کند. آنها این چشمانداز راهبردی را در پیامهای تبلیغاتی و پروپاگاندای خود، در قالب یک جنگ صلیبی برای نجات تمدن غرب از چنگِ بربرهای «شرقی» یا «آسیایی» و همچنین رهبرانِ یهودی آنها تبلیغ و ترویج میکردند.
تعریف اقلیتهای نژادی
پروپاگاندای یهودیستیز نازیها
غالباً تصویری که از یهودیان در پروپاگاندای نازیها ارائه میشود، تصویر توطئهگری است که به دنبال جنگ است. در این جا، کلیشهای از یک یهودی را میبینید که در پشت صحنه در حال دسیسه است تا متفقین را که با پرچمهای بریتانیا و آمریکا و شوروی به نمایش گذاشته شدهاند، تحت تاثیر و کنترل خود درآورد. در شرحِ تصویر آمده است: «پشت نیروهای دشمن: یهودی». حوالی سال ۱۹۴۲
منبع: «هلموت اِشویگه»، موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا
به باور «هیتلر» و سایر رهبران حزب نازی، ارزشِ انسان در فردیت او نبود، بلکه در عضویت او در جامعهای بود که بر مبنای هویت «نژادی» شکل گرفته است و هدف نهایی هر گروه نژادی تضمین بقای خود است. گرچه اکثر مردم غریزه فردی حفظ بقا را قبول دارند، اما «هیتلر» بر غریزه جمعی حفظ بقا تاکید داشت که به گفته او، بر اساس عضویت در یک گروه، یک قوم یا یک نژاد (او این اصطلاحات را با هم مترادف میگرفت) بهوجود میآمد. نازیها حفظ خلوصِ «نژاد» و مبارزه «نژادها» برای قلمرو را بخشی از این غریزه جمعی حفظ بقا میدانستند.
به گفته «هیتلر» و یارانش، حفظ خلوصِ نژاد از اهمیت ویژهای برخوردار بود؛ زیرا اختلاط نژادی، در طول زمان، منجر به حرامزادگی (بدلسازی) و انحطاط نژادی میشود و موجب میشود که خصوصیاتِ متمایز آن نژاد از بین برود، و عملاً دیگر توانایی دفاع مؤثر از خود را نداشته و در نهایت، منقرض شود. «هیتلر» اصرار داشت که قلمرو نیز نقش بسیار حیاتی در این فرایند ایفا میکند؛ چرا که از جمله نیازهای اولیه نژادِ در حال رشد است. «هیتلر» معتقد بود که در نبودِ قلمروی جدید، نژادِ در حال رشد دچار رکود شده و در نهایت، ناپدید میشود.
در ایدئولوژی نژادیِ نازیها، برابری نژادی جایگاهی نداشت؛ نژادها بر اساس کیفیت طبقهبندی شده بودند. «هیتلر» بر این باور بود که آلمانیها در گروه نژادی «آریاییها» قرار دارند که از همه نژادها برتر است. «هیتلر» میگفت که نژاد «آریاییِ» آلمانی مستعدترین نژاد است و به دلیلِ همین برتریِ زیستشناختی، سرنوشت حکم میکند که آلمانیها امپراتوری گستردهای را در سراسر اروپای شرقی تاسیس و بر آن حکومت کنند.
نژاد «آریایی»
پروپاگاندای نازیها: مادر ایدهآل
ماهنامه «مردم جدید» (Neues Volk) در راستای پروپاگاندای حزب نازی، روی جلد خود مادر «آریایی» ایدهآل و فرزندش را به تصویر کشیده است. آلمان، ماه سپتامبر ۱۹۳۷.
منبع: کتابخانه کنگره آمریکا
«هیتلر» همزمان هشدار میداد که نژاد «آریایی» آلمانی از درون و بیرون با تهدید نابودی روبهرو است. خطر درونی در ازدواج بین «آریاییهای» آلمانی و نژادهای پستتر (یعنی یهودیان، روماها، آفریقاییها و اسلاوها) نهفته است. پیامد این وصلتها نیز محو شدن خصوصیاتِ ممتازِ نژادِ برترِ آلمانی و تضعیفِ قدرت این نژاد در مبارزه برای حفظ بقا بین نژادهای مختلف است.
نازیها بر این باور بودند که حکومتِ آلمان در دوران بین دو جنگ جهانی، نسبت به تولیدِ مثل افرادی که از لحاظ ژنتیکی و بهداشتِ نژادی منحط و مُضِر بودند، بیتفاوت بوده و عملاً موجب شده است که نژاد «آریایی» آلمانی تضعیف شود. این افراد شامل معلولان جسمی و ذهنی، مجرمان عادی، جنایتکاران سابقهدار و آنهایی میشد که به گفته نازیها از منظر اجتماعی دچار «رفتار انحرافی» شدهاند: یعنی بیخانمانها و و زنانی که انگ بیبند و بار بر پیشانی داشتند و همچنین افرادی که قادر به کار کردن نبودند یا معتاد به الکل و غیره بودند.
به گفته «هیتلر»، خطر نابودی که از بیرونْ نژاد «آریایی» آلمانی را تهدید میکرد این بود که جمهوری وایمار در حال واگذار کردن رقابتِ قلمرو و جمعیت به نژادهای «پستتر» اسلاو و آسیایی بود. در این رقابت، «نژاد یهودی» اهرم سنتی سوسیالیسم خود را تحت عنوان کمونیسم شوروی بازتعریف کرده بود تا اسلاوهای ناتوان را بسیج کنند و آلمانیها را فریب دهند تا باور کنند که مفهوم ساختگیِ مبارزه طبقاتی بر غریزه طبیعی مبارزه نژادی چیره شده است. «هیتلر» بر این باور بود که کمبود فضای زندگیْ میزانِ تولید مثل را در میان آلمانیها تا حد خطرناکی پایین آورده بود. او میگفت علاوه بر این، شکست در جنگ جهانی اول و واگذاری هزاران کیلومتر از خاکِ ارزشمندِ آلمان به همسایگان بر اساس پیمان ورسای نیز شرایط زندگی آلمانیها را بدتر کرده بود.
هیتلر تاکید داشت که آلمانیها برای زنده ماندن باید محاصره کشور توسط دشمنان را بشکنند و سرزمینهای وسیع اسلاوها را در مناطق شرقی تسخیر کنند. فتحِ شرقْ فضای لازم برای افزایش جمعیت را ممکن میکند و منابع و مواد غذایی و امکانات لازم را برای تحقق بخشیدن به سرنوشت زیستشناختیِ نژادِ برتر تضمین میکند و موجب میشود که نژادِ برتر به یک قدرت جهانی تبدیل شود.
از بین بردن دشمنان نژادی
«کیتی ویچهارتز» پیش از آغاز جنگ جهانی دوم
«کیتی ویچهارتز»، متولد دسامبر ۱۹۲۹، پیش از آغاز جنگ جهانی دوم. این عکس را در دفترچه خاطراتِ زندگی «کیتی» یافتهاند که پدرش «بلا ویچهارتز» نوشته شده است. «بلا»، پس از تولد «کیتی»، خاطرهنویسی را آغاز کرد. او نوشتاری از روزمره زندگی دخترش در چکسلواکیِ آن سالها را به رشته تحریر درآورد و تا روزی ادامه داد که در جریان هولوکاست، خانوادهاش از هم جدا شدند و هر کدام به اردوگاهی فرستاده شدند. در آخرین دستنوشته «بلا» میخوانیم: «تنها امیدم این است که همه با هم برویم.» تمام خانواده «کیتی» در جریان هولوکاست جان باختند. از «بلا» دو دفترچه خاطرات باقی مانده که در جریان هولوکاست پنهان شده بودند، و پس از جنگ، پیدا شدند. این عکس در چکسلواکی و بین سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۷ گرفته شده است.
منبع: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا، اهدایی «جودیت لاندشات»
«هیتلر» و حزب نازی دشمنان نژادی خود را با عباراتی واضح و صریح تبیین میکردند. آنها یهودیان را اصلیترین دشمن آلمان میدانستند که در داخل و خارج کشور فعالیت میکنند. به باور نازیها، شکلگیری نظامهای استثمارگر سرمایهداری و کمونیسم ناشی از ساختار زیستشناختیِ یهودیان و نژاد پست آنها بود. به اعتقاد نازیها، یهودیان میکوشیدند تا نفوذ خود را بر جهان گسترش دهند، و به این منظور، نظامهایی حکومتی و نهادهای دولتی از جمله قانون اساسی، برابری حقوق، و صلح بینالمللی را ترویج کردهاند تا آگاهیِ نژادی نژادهای برتر، مانند نژاد آلمانی را تضعیف کنند. به گفته آنها، یهودیان نژادِ برتر را با همگونسازی فرهنگی و ازدواج بین نژادی تضعیف و نابود میکنند.
نازیها ادعا میکردند که یهودیان از ابزارهایی که تحت کنترل یا نفوذ آنها است، استفاده میکنند تا توسعه زیستشناختیِ خود را تقویت کنند و به یک قدرت جهانی تبدیل شوند. به باور نازیها، رسانهها، دموکراسی پارلمانی و تاکید و تمرکز بر مفاهیمی چون حقوق فردی و سازمانهای بینالمللی که برای مصالحه بین ملتها شکل گرفتهاند، از جمله ابزارهای تحت کنترل یهودیان بودند. «هیتلر» میگفت که اگر آلمان قاطعانه علیه یهودیان، در داخل و خارج کشور نایستد، اسلاوها و آسیاییهایِ مادون بشر و بیبهره از تمدن که توسط یهودیان بسیج شدهاند، نژاد «آریایی» آلمانی را نابود خواهند کرد.
از دیدگاه «هیتلر»، مداخله دولت برای تفکیک نژادها، ترویج تولید مثلِ افرادی که از «بهترین» خصوصیات نژادی برخوردارند، جلوگیری از تولید مثل آنهایی که خصوصیات نژادی پستتری دارند و نیز آمادهسازی شرایط برای جنگ و توسعه قلمرو، ملت آلمان را به طبیعت ذاتی خود باز خواهد گرداند؛ طبیعتی که غریزه زیستشناختیِ حفظ بقای نژاد آلمانی را تعریف کرده است. این امر همچنین آگاهی نژادی «طبیعی» را در میان مردم آلمان پرورش خواهد داد؛ همان آگاهی که به لطف آن، مردم آلمان درک خواهند کرد که یهودیان از طریق دموکراسی پارلمانی، مبارزه طبقاتی و پیمانهای بینالمللی در مورد همکاریهای چندجانبه، میکوشند آنها را عقب رانده و شکست دهند. «هیتلر» معتقد بود که آلمانیها به دلیل برتری نژادی خود این حق و وظیفه را دارند که سرزمینهای شرقی را از اسلاوها، «آسیاییها» و اربابانِ یهودیشان پس بگیرند. «هیتلر» اصرار داشت که آلمانیها با پیگیری این اهداف، از غرایز طبیعی خود پیروی کنند. او میگفت که برای شکست و تسلط بر اسلاوها، اربابانِ آلمانی باید رهبران اقشار محلی و نیز یهودیان را نابود کنند؛ چرا که یهودیان تنها «نژاد»ی بودند که میتوانستند نژادهای پست را سازماندهی کنند و این کار را از طریق آموزه وحشیانه بلشویک-کمونیستی انجام میدادند که از نظر زیستشناسی یک ایدئولوژی «یهودی» بود.
نازیها بر این باور بودند که «تهدید» برای ملت آلمان به معنای حذف افرادی است که ایدئولوژی نژادی، آنها را پرچمداران آن خطر نامیده است. «هیتلر» معتقد بود که این روالی است که در طبیعت هم وجود دارد. در نهایت، طرحِ جنگ و نسلکشی که «هیتلر» ساماندهی کرده بود، از این معادله ناشی میشد: جمعیتِ آلمانیهای «آریایی» باید گسترش پیدا کند و قدرت بگیرد؛ فرآیندی که عملاً به حذفِ تمامِ تهدیداتِ نژادی، بهویژه یهودیان، میانجامد. در غیر این صورت، آنها را منقرض میکنیم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر