منبع: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا، واشنگتن
موزائیک قربانیان: در عمق
یهودیان یکی از چهار گروهی بودند که در آلمان نازی و اروپای تحت اشغال آلمان مورد آزار و اذیت و سرکوب نژادی قرار گرفتند.
گروههای نژادی مورد هدف
اخراج صربها و روماها (کولیهای اروپا) به کوزاره و یاسنواتس
در این عکس تعدادی از صربها و روماها (کولیهای اروپا) دیده میشوند که برای اعزام به اردوگاههای کار اجباری کوزاره و یاسنواتس در کرواسی جمعآوری شدهاند. یوگسلاوی، ژوئیه ۱۹۴۲.
منبع: Muzej Revolucije Narodnosti Jugoslavije
در حالی که ایدئولوژی نازی، یهودیان را به عنوان دشمن اصلی آلمان آماج حملات خود قرار میداد، نازیها روماها (کولیهای اروپا) را نیز به دلایل نژادی مورد هدف قرار میدادند. «قوانین نورنبرگ» سال ۱۹۳۵ (که یهودیان را بر مبنای نژادی تعریف میکرد) بعداً در مورد روماها هم اعمال شد. با توجه به تعصبات سنتی در جامعه آلمان، نازیها روماها را نژادی میدانستند که «در کار اهمال» میکنند، «غیر اجتماعی»اند و علاقه و استعدادی برای جرائم کوچک و پیشپاافتاده دارند.
روماها از جمله اولین قربانیان کامیونهای گاز سیار در مرکز کشتار «چلمنو»، در لهستانِ تحتِ اشغال آلمان نازی، در اوایل سال ۱۹۴۲ بودند که از رایش آلمان بزرگ به گتوی «ووچ» تبعید شدند. مقامات «اساس» و پلیس بیش از ۲۰ هزار تن از آنها را نیز به اردوگاه «آشویتس-بیرکناو» فرستادند. مقامات اردوگاه تقریباً همه آنها را در اتاقهای گاز کشتند.
در مناطق تحت اشغال آلمان در اتحاد جماهیر شوروی، مقامات ارتش آلمان و پلیس «اساس» دهها هزار رومای محلی را به گلوله بستند، اغلب با توجیهی ساختگی مبنی بر اینکه آنها جاسوسهای مقامات شوروی بودند. دو حکومت که از نیروهای محور متحدین آلمان نازی بودند نیز در قتلعامِ روماها دست داشتند. مقاماتِ بهاصطلاح «دولت مستقل کرواسی» که تقریباً ۲۵ هزار کولی را کشتند که بسیاری از آنها در مجتمع اردوگاه کار اجباری یاسنواتس به سر میبردند؛ و نیز دولت ژنرال «ایون آنتونسکو» بین ۱۳هزار تا ۳۶ هزار شهروند روما را هم در سرزمین اصلیِ رومانی و هم در ترانسنیستریا کشت.
نازیها لهستانیها و اسلاوها و به اصطلاح آسیاییهای اتحاد جماهیر شوروی را از نظر نژادی پستتر میدانستند و آنها را تحت انقیاد و کار اجباری قرار میدادند. آنها سیاست نابودی فیزیکی نخبگان سیاسی، فکری و فرهنگی لهستان و اتحاد جماهیر شوروی را اجرا کردند. مقامات اشغالگر آلمان دهها هزار نفر از اعضای جامعه نخبگان لهستان (از جمله روشنفکران و کشیشان کاتولیک) را در عملیاتی به نام «عملیات ویژه آرامسازی» به قتل رساندند. به دستور مقامات «فرمان کمیسرها» که در شش ژوئن ۱۹۴۱ برای فرماندهان نظامی آلمان صادر شد، کمیسرهای سیاسی ارتش سرخ که به اسارت درآمده بودند باید اعدام میشدند. واحدهای «اساس» و پلیس آلمان نیز دستوراتی برای کشتن مقامات عالیرتبه و نیز میانرتبه دولت شوروی و حزب کمونیست شوروی دریافت کردند.
سرباز آلمانی در حین نگهبانی از اسیران جنگی شوروی
نگهبانی یک سرباز آلمانی از اسیران جنگی شوروی در اردوگاه اومان در اوکراین. اتحاد جماهیر شوروی، ۱۴ اوت ۱۹۴۱.
منبع: اداره آرشیو و سوابق ملی، کالج پارک، مریلند.
در طول پاییز و زمستان ۱۹۴۱-۱۹۴۲ مقامات نظامی آلمان و پلیس امنیت آلمان طرحِ سیاست نژادپرستانه کشتار جمعی اسیران جنگی شوروی را آماده و فراهم کردند: یهودیان، افرادی با «خصوصیاتِ آسیایی» و رهبران ارشد سیاسی و نظامی انتخاب شدند و به آنها شلیک شد.
حدود سه میلیون نفر دیگر در اردوگاههای موقت، بدون سرپناه، غذا یا داروی نگهداری شدند، در حالی که مقامات میدانستند که مرگ آنها حتمی است. تقریباً دو میلیون سرباز شوروی در نتیجه این غفلت جنایتکارانه در زمستان ۱۹۴۱-۱۹۴۲ جان باختند. حتی پس از اینکه آلمانها تصمیم گرفتند به سربازان باقیمانده شوروی اجازه بدهند زنده بمانند تا از نیروی کارشان بهرهبرداری شود، سربازان شوروی عموماً در شرایطی سختتر اغلب در اردوگاههای کار اجباری نسبت به هر گروه دیگری از اسیران جنگی زندانی شدند.
«هلن ملانی لبل»
«هلن» از پدری یهودی و مادری کاتولیک به دنیا آمد و همراه با خواهرش به عنوان یک کاتولیک در وین بزرگ شد. پدرش در جنگ جهانی اول درگذشت، زمانی که هلن تنها پنج سال داشت و مادرش در ۱۵ سالگی هلن، دوباره ازدواج کرد. «هلن» که به «هلی» شناخته میشد، عاشق شنا و رفتن به اپرا بود. پس از پایان تحصیلات متوسطه وارد دانشکده حقوق شد.
سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۹: «هلن» در ۱۹ سالگی برای اولین بار علائم بیماری روانی را نشان داد. وضعیت او در سال ۱۹۳۴ بدتر شد و در سال ۱۹۳۵ مجبور شد تحصیلات خود را در رشته حقوق و شغل خود را به عنوان منشی حقوقی رها کند. پس از مرگ سگش، «لیدی»، دچار فروپاشی روانیِ عمیقی شد. پس از تشخیص اسکیزوفرنی، در بیمارستان روانی «اشتاینهوف وین اشتاینهوف» وین بستری شد. دو سال بعد، در مارس ۱۹۳۸ نازیها اتریش را به آلمان ضمیمه کردند.
سال ۱۹۴۰: «هلن» در «ستینهوف» محبوس شد و حتی با وجود بهبود وضعیت، اجاره بازگشت به خانه را نداشت. پدر و مادرش بر این باور بودند که او به زودی مرخص خواهد شد. اما مادر «هلن» در ماه اوت مطلع شد که «هلن» به بیمارستانی در «نیدرنهارت»، درست در آن سوی مرز در «باواریا»، منتقل شده است. در واقع، «هلن» به زندانی در «براندنبورگ»، آلمان منتقل شد، جایی که او را برهنه کردند، تحت معاینه فیزیکی قرار دادند و سپس به اتاق دوش فرستادند.
«هلن» یکی از ۹۷۷۲ نفری بود که در آن سال در مرکز «اتانازی براندنبورگ» با گاز کشته شد. در اسناد پزشکی، دلیل مرگ او را «هیجان حاد اسکیزوفرنی» اعلام کردند.
نازیها با حمایت هوادارانِ سینهچاک خود در جوامع حرفهای پزشکی و بهداشت و خدمات اجتماعی، افرادی را که به شکل مادرزاد معلول بودند، تهدیدی علیه به اصطلاح نژاد برتر آلمانی میدانستند. رهبری نازی جنگ را غنیمت شمرده و معلولان و بیمارانی را که در مراکز درمانی بستری بودند و قادر به کار نبودند، از بین بردند.
بر اساس قانونی که در دهه ۱۹۳۰ تصویب شد، افرادی که در موسسات سراسر کشور و تحت عنوان «نانخورهای بیفایده» نگهداری میشدند، میبایست معرفی و شناسایی میشدند. پس از این قانون، مقامات صدراعظم خصوصی «هیتلر» با همکاری مقامات وزارت بهداشت آلمان و پلیس جنایی آلمان برنامهها و روشهایی را برای سه عملیات کشتار جمعی تنظیم کردند. این عملیات تحت عنوان کلی «اتانازی» و هر سه در طول جنگ اجرا شدند:
۱. بین ۵ تا ۷ هزار کودک خردسال (نوزادان و کودکان نوپا) معلول در موسسات سراسر آلمان و اتریش به قتل رسیدند.
۲. در «عملیات T-4» (به نام آدرس دفتر صدراعظم پیشوا در برلین در Tiergartenstraße 4)، حدود ۷۰ هزار بزرگسال بستریشده در ۶ مرکز کشتار به قتل رسیدند. (به عنوان بخشی از عملیات «۱۴اف۱۳»، زندانیان بیمار و خسته اردوگاه کار اجباری به مراکز کشتار «اتانازی» فرستاده شدند.)
۳. در مرحله دوم برنامه «اتانازی»، از ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ تقریباً ۱۷۳هزار بزرگسال دارای معلولیت در موسسات سراسر آلمان بزرگ به قتل رسیدند. این قربانیان بر اثر گرسنگی مفرط و مصرف بیش از حد دارو کشته شدند.
سایر گروههای تحت تعقیب
رژیم نازی همچنین اعضای گروههای دیگر را سرکوب کرد و به قتل رساند.
در میان اولین قربانیان تبعیض و آزار و اذیت در آلمان نازی مخالفان سیاسی، عمدتاً کمونیستها، سوسیالیستها، سوسیال-دموکراتها و رهبران اتحادیههای کارگری بودند. نازیها همچنین نویسندگان و هنرمندانی را که آثارشان را خرابکارانه میدانستند یا یهودی بودند، تحت تعقیب قرار میدادند. در سالهای ۱۹۳۳–۱۹۳۴ دولت مرکزی آلمان و دولتهای محلی مختلف و همچنین گردانهای محلی نازی «اسآ» (Sturmabteilungen) و «اساس» (Schutzstaffel) اردوگاههای کار اجباری را در سراسر آلمان برای بازداشت زندانیان سیاسی بهخدمت گرفت. سازمان «اساس» که در سال ۱۹۳۴ سیستم اردوگاه کار اجباری را کنترل میکرد، اولین اردوگاه کار اجباری خود را بهنام «داخائو» در ماه مارس ۱۹۳۳ تاسیس کرد.
نازیها در اردوگاههای کار اجباری، بسیاری از مخالفان سیاسی رژیم را زندانی و شکنجه کردند و کشتند. روحانیون کاتولیک و لوتریها و همچنین افرادی که در جنبشهای مقاومت در اروپای تحت اشغال آلمان شرکت داشتند، از جمله این قربانیان بودند. برخی از عملیاتهای به اصطلاح ضدپارتیزانی، به ویژه در شوروی اشغالی، در واقع تلاشهایی برای تخلیه روستاهای شوروی از جمعیت بود. آلمانیها صدها هزار و شاید میلیونها غیرنظامی شوروی را در روستاها قتلعام کردند. اکثریت قریب به اتفاق این قربانیان ارتباط کمی با مقاومت پارتیزانها داشتند و یا اصلاً ارتباطی نداشتند.
«ویلم آروندئوس»
«ویلم» یکی از شش فرزند خانوادهاش بود که در آمستردام بزرگ شد؛ شهری که در آن والدینش طراح لباس تئاتر بودند. زمانی که «ویلم» ۱۷ ساله بود، با پدر و مادر خود بر سر همجنسگراییاش دعوا کرد. خانه را ترک گفت و با خانوادهاش قطع رابطه کرد. شروع به نوشتن و نقاشی کرد و در دهه ۱۹۲۰ ماموریت یافت تا یک نقاشی دیواری برای تالار شهر «روتردام» انجام دهد. در سال ۱۹۳۲ به حومه شهر نزدیک «آپلدورن» نقل مکان کرد.
سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۹: زمانی که «ویلم» ۳۸ ساله بود، «یان تیجسن»، با پسر یک سبزیفروش ملاقات کرد و هفت سال بعد را با او زندگی کرد. «ویلم» اگر چه نقاشی بود که وضع مالی مناسبی نداشت اما حاضر نبود از خدمات رفاهی دولتی استفاده کند. او در سال ۱۹۳۸ شروع به نوشتن زندگینامه نقاش هلندی «متیس ماریس» کرد و پس از انتشار این کتاب، وضعیت مالیاش بهبود یافت.
سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۴: آلمانها در ماه مه ۱۹۴۰ به هلند حمله کردند. بلافاصله پس از اشغال، «ویلم» به جنبش مقاومت پیوست. وظیفه اصلی واحد او جعل اسناد هویتی یهودیان هلندی بود. در ۲۷ مارس ۱۹۴۳ واحد «ویلم» به ساختمان ثبت احوال آمستردام حمله کرد و آن را به آتش کشید. هدف از بین بردن اسنادی بود که موجب شناسایی مدارک جعلی هویتی میشد. هزاران پرونده از بین رفت. پنج روز بعد به واحد او خیانت شد و وی دستگیر شد. ژوئیه آن سال، «ویلم» و ۱۱ نفر دیگر اعدام شدند.
«ویلم» قبل از اعدام از یکی از دوستانش خواست بعد از جنگ شهادت دهد که «همجنسگراها ترسو نیستند». در دهه ۱۹۸۰ دولت هلند در اقدامی نمادین مدالی به او اعطا کرد.
رژیم نازی همچنین «شاهدان یهوه» را که از ادای سوگند به رژیم یا انجام خدمت سربازی امتناع میکردند، مورد هدف قرار داد. تقریباً ۳ هزار شاهد یهوه در اردوگاههای کار اجباری زندانی بودند. نزدیک به یکسوم آنها در آنجا جان باختند. ۲۵۰ نفر دیگر پس از محکومیت توسط یک دادگاه نظامی تیرباران شدند. رژیم نازی همچنین همجنسگرایان مرد را به دلیل کوتاهی در انجام وظیفهشان در مشارکت در گسترش نژاد آلمان و بهخاطر نفوذ فسادشان مورد شکنجه قرار داد. دهها هزار همجنسگرا به اتهام اعمال یا رفتار همجنسگرایانه متهم شدند: برخی از کسانی که نمیتوانستند مجرم شناخته شوند، یا پس از گذراندن دوران محکومیت توسط گشتاپو (پلیس دولتی مخفی آلمان) دستگیر شدند، در اردوگاههای کار اجباری زندانی شدند. صدها، احتمالاً هزاران نفر در اردوگاه ها جان باختند.
مقامات پلیس جنایی آلمان در ضمن دهها هزار نفر از افرادِ به اصطلاح مُخِل اجتماع و همچنین مجرمان عادی یا سابقهدار را دستگیر و در اردوگاههای کار اجباری زندانی کردند، حتی اگر جنایت یا تخلف جدیدی هم مرتکب نشده بودند. هزاران نفر از این زندانیانِ به اصطلاح مخل اجتماع و «جنایتکار» در اردوگاهها به قتل رسیدند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر