رسانههای مضر و تولیدات رسانهای خطرناک معضل امروز و دیروز نیست. جامعه بشری سالها است با چالشی به نام رسانههای مضر دست به گریبان بوده و هست. خشونت، کلیشههای جنسیتی، ادبیات نامناسب، مدلسازیهای نامطلوب، اخبار جعلی و دیس اینفورمیشن همیشه بخشی از محیط رسانهای بوده و آسیبهای زیادی به جامعه بشری وارد کرده است. چراکه نگرش عمومی جامعه همواره متاثر از رسانهها بوده و بارها بر وجود رابطه مستقیم میان تولیدات رسانهای و افسردگی، اضطراب، مصرف مواد مخدر، رفتار پرخاشگرانه، چاقی و اختلالات تغذیهای تاکید شده است. به همین دلیل، دولتها و فعالان مدنی و رسانهای برای کاهش آسیب رسانهها، استانداردهایی تعریف کردهاند؛ برای مثال، سالها است تولیدکنندگان محصولات رسانهای مکلف به درج رده سنی فیلمها شدهاند. تولیدکنندگان فیلمهایی که از صحنههای خشونتآمیز، کلام نامناسب یا محتوای جنسی مجاز برای بزرگسالان استفاده کردهاند، باید در ابتدای فیلم به اطلاع مخاطب برسانند.
علاوه بر این، در جوامع غربی برای کاهش آسیب رسانهها، نظام آموزشی مکلف به بالابردن سواد رسانهای دانشآموزان و خانوادههای آنها شده است. سواد رسانهای به ما میآموزد چهگونه در مواجهه با محصولات رسانهای، آگاهانه برخورد کنیم و تحت تاثیر جوانب مضر آن قرار نگیریم، چهطور بتوانیم تحت تاثیر مدلسازیهای نامطلوب یا کلیشههای جنسیتی قرار نگیریم، واقعی و معتبر بودن را از خبر جعلی تشخیص دهیم، دیس و میس اینفورمیشنها را بشناسیم و بین آنها تفکیک قائل شویم و با پرهیز از به اشتراک گذاشتن خبر جعلی، به سلامت جامعه کمک کنیم.
در برخورد با رسانههای مضر، آنچه در جوامع توسعه یافته، باز و آزاد توصیه نمیشود، گرفتن، بستن و سانسور است. تجربه نشان داده است بالا بردن دانش و آگاهی مخاطبان، اثری بیشتر از سانسور، فیلترینگ و برخورد سلبی و چکشی دارد و بیشتر به سلامت جامعه کمک میکند.
فراگیر شدن شبکههای اجتماعی و افزایش تنوع محتوا سبب شده است تا علاوه بر افزایش حجم محتوای مضر، پدیدههای تازهای همچون «قلدری مجازی» (Cyberbullying)، «شکار آنلاین» (Online Predators)، «صحبت بزرگسالان با کودکان در مورد سکس» و یا «دریافت اطلاعات جنسی کودکان» (Grooming) به لیست آسیبهای رسانهای اضافه شوند؛ آسیبهایی که سبب میشوند خشونت برای مخاطبان عادی شود، ترس از توسل به خشونت کاهش یابد، سوء استفاده از کودکان و نوجوانان افزایش یابد و تهدیدات از محیط رسانهای به محیط واقعی سرایت کنند و… . پس تهدیدات رسانهای و وجود رسانههای مضر غیرقابل کتمان هستند.
نسخه حکومت و رسانههای وابسته برای برخورد با رسانههای مضر
طی دو روز گذشته (۲۳ و۲۴ خرداد ۱۴۰۱)، خبرگزاریهای داخلی، از جمله «تسنیم» و «فارس» از ورود پلیس فتا به پرونده کلیپهای غیراخلاقی پسر بچه اینستاگرامی و دو دختر و صدور قرار مجرمیت برای متهمان خبر دادند.
فارغ از بُعد مجرمانه این پرونده که متوجه بزرگسالانی است که از کودکان و نوجوانان سوءاستفاده یا در محافظت از کودکان خود سهلانگاری میکنند و مطابق قوانین داخلی و «کنوانسیون بینالمللی حقوق کودک» باید مورد بازخواست هم قرار گیرند، آنچه هنوز محل پرسش است، نوع برخورد حکومت با رسانهها و محتوای مضر است.
خبرگزاری «جام جم» در گزارشی با عنوان «نمایش تجمل و ایجاد خشم عمومی» به قلم «خدیجه سرخوش» که او را مشاور خانواده و مدرس دانشگاه معرفی کرده، به پدیده «لاکچری» در فضای مجازی و ایجاد بحران عمومی پرداخته و نوشته است: «عدهای از جوانان پولدار و گاهی آقازاده فضای مجازی را اشغال کرده و نمایشی از زندگیهای لوکس را رواج میدهند. این نمایش البته برای جامعه با تبعاتی همراه بوده و باعث شده است عدهای بخواهند به هر طریقی، حتی دزدی، فحشا و اعمال خلاف قانون، زندگی خود را شبیه آنها کنند. در واقع برخی جوانان برای شبیه شدن به افرادی که زندگیهای لاکچری خود را در فضای مجازی نمایش میدهند، به اقدامات نادرست دست میزنند.»
سرخوش این گونه محتواها را مضر به سلامت جامعه دانسته و پیشنهاد کرده است: «برای پیشگیری از رواج چنین وضعیتی در جامعه باید افرادی که زندگیهای لاکچری را تبلیغ میکنند و معنای قناعت و سادگی را در جامعه از بین میبرند، آن هم در حالی که اکثریت افراد جامعه با مشکلات اقتصادی مواجه هستند، پیگیری شوند و به آنها گفته شود اگر پول هم دارید، حداقل آن را به نمایش نگذارید.»
یعنی تولیدکنندگان چنین محتوایی را به خودسانسوری و رعایت حال ضعفا وا داریم.
خبرگزاری فارس نیز در گزارشی با عنوان «مقابله با سمپاشی رسانههای معاند برای بیاعتقاد کردن جوانان»، به بررسی «رسانههای مضر» پرداخته و آن را جنگ دشمنان علیه اعتقادات و باورهای جوانان دانسته و پویشی را با این مضمون پیشنهاد کرده است: «نیاز به کاری تشکیلاتی و منسجم است که از مبانی دین و انقلاب دفاع کرد تا وظیفه خود را انجام داده باشیم. این جنگ نامتقارن، همت دستگاههای اجرایی، خصوصاً وزارت ارشاد و وزارت ارتباطات را میطلبد که در راستای دفاع از کیان فکری مکتب، قوانینی ارایه کنند که بازدارنده باشند.»
خبرگزاری فارس در واقع برای مقابله با آنچه آن را رسانههای مضر میخواند، طراحی یک پروژه ترویجی را پیشنهاد کرده است. اجرای پروژه ترویجی برای تغییر وضعیت نامطلوب و برای تحقق یک نفع عمومی، مدنیترین کاری است که میتوان انجام داد. ولی آنچه یک پروژه ترویجی را از درون تهی میکند، توسل به اطلاعات دروغ، جعلی و گمراه کننده برای محق جلوه دادن یک ادعا است.
خبرگزاری فارس در مقدمه این گزارش در تبیین آنچه آن را «سمپاشی رسانههای معاند برای بیاعتقاد کردن جوانان» خوانده، به اطلاعاتی متوسل شده است که خود جعلی هستند: «ماموریت رسانههای معاند در تخریب و تاثیر بر افکار جوانان و نوجوانان، آن هم با بهره از انواع و اقسام تصاویر و فیلمها و محتواهای وسوسهانگیز از یک سو و ساختن آرمانشهرهای غیرواقعی و تخیلی که جوانان را محروم از این موهبت زندگی نشان میدهند، کار را برای آنها آسان کرده اما برای پیشگیری از این جریان آلوده و پلید نیت دشوار مینماید. زیرا دادن اطلاعات غلط و نادرست و وسوسهانگیز و تخیلی و این که یک جوان ایرانی میتواند بدون هیچ دغدغهای بهترین شرایط آرمانی را دارا باشد و الان از آن محروم است، میتواند بیشترین تاثیر را روی جوانی بگذارد که نمیداند امروزه شرایط اجتماعی در اکثر کشورهایی که از نظر استقلال مالی و اقتصادی و سیاسی در یک سطح متعارف هستند، تقریبا مشابه و نزدیک به هم است و هیچ مدینه فاضله یا آرمانشهری بدان گونه که رسانههای معاند میگویند، وجود خارجی ندارد.»
این خبرگزاری در ادامه میافزاید: «بسیار از جوانانی که به کشورهای اروپایی رفتهاند، بر این مساله اذعان داشتهاند که واقعا در آنجا هیچ خبری نیست… بهجز این که آن جا شرایط کاری و حتی رشد اقتصادی فردی به شدت سختتر از کشور خودشان است.»
ایراد این گزارش این است که خبرگزاری فارس به جای برخورد ریشهای با چرایی پذیرش ادعای رسانههای به اصطلاحِ خودش «معاند» و اعتماد نکردن به رسانههای داخلی توسط جوانان ایرانی، میکوشد به نادرست، زندگی در غرب را سراب و ساخته رسانهها عنوان کند و هرگز به این سوال پاسخ نمیدهد که چرا اکثریت قاطع جوانانی که به این نتیجه رسیدهاند که در اروپا هیچ خبری نیست، به وطن باز نمیگردند و از مزایای رشد اقتصادی داخلی برخوردار نمیشوند؟
آنچه تسنیم با آب و تاب از ورود پلیس فتا به کلیپهای غیر اخلاقی خبر میدهد یا جام جم از وادار کردن تولیدکنندگان محتوای مضر به خود سانسوری پیشنهاد میکند و آنچه خبرگزاری فارس از راهاندازی پویش برای مقابله با جنگ نابرابر رسانهای میگوید، تکرار سیاستی است که بیش از چهار دهه است که در جمهوری اسلامی تجربه شده است؛ سیاست سرکوب و حذف.
حال آن که محیط رسانهای با برخورد حذفی ایمن، سالم و اخلاقی نمیشود. تجربه کشورهای توسعه یافته نشان میدهد که آگاه سازی مخاطبان و ترویج و آموزش سواد رسانهای به نوجوانان و خانوادهها راه مقابله با رسانههای مضر و محتوای رسانهای مخرب است. مخاطبی که به تفکر انتقادی مسلح شد و دانست که منابع مالی رسانهها چه هستند، چهگونه با کلیشهها میکوشند با مخاطبان ارتباط بگیرند، چه طور با اخبار جعلی، دیس اینفورمیشن و پروپاگاندا تلاش میکنند مدیریت افکار عمومی را در دست بگیرند و یا چهگونه با تبلیغات، ما را به مصرف کالایی متقاعد میسازند، مقهور رسانههای مضر نمیشوند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر