آزادی بیان یکی از افتخارات نظامهای دموکراتیک است. اما در همین نظامها، رسانهها با یک «خط قرمز» مواجه هستند به نام «نفرتپراکنی یا Hate Speech». یعنی وقتی بیان، یا رفتاری، بار توهینآمیز و تبعیضآمیز، علیه فرد، گروه یا ملتی داشته باشد، به طوری که مشوق عداوت، تنفر و یا خشونت باشد، باید جلوی نشر آن را گرفت تا صلح خدشهدار نشود. اما چگونه بفهمیم یک مطلب مصداق نفرتپراکنی یا hate speech است؟
***
«شبکه روزنامهنگاران اخلاقگر، Ethical Journalism Network» برای درک نفرتانگیز بودن یا نبودن یک اظهار نظر یا یک رفتار، تستی طراحی و از روزنامهنگاران خواسته، قبل از انتشار هر مطلبی، آن را با این تست تطابق دهند تا از نفرتانگیز نبودن مطلب خود اطمینان حاصل کنند. این شبکه این سوالها را برای تست محتوا، پیشنهاد کرده است:
۱- بررسی موقعیت گوینده؛
موقعیت گوینده چگونه ممکن است بر انگیزه او اثر بگذارد؟آیا باید به حرف او گوش داد یا میتوان او را نادیده گرفت؟
۲- فراگیری گفتار؛
دایره فراگیری سخن گوینده چقدر است؟آیا الگوی رفتاری وجود دارد؟
۳- هدف گوینده؛
چقدر این اظهارات منافع سخنران و منافع گروهی آنها را تامین میکند؟آیا به عمد قصد آسیب رساندن به دیگران را دارند؟
۴- محتوای اظهارات؛
صحبتها به خودی خود خطرناک است؟آیا میتواند دیگران را به خشونت تحریک کند؟
۵- دربرگیرنده تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی؛
برای چه کسانی میتواند اثر منفی داشته باشد؟آیا تاریخچه خشونتزا یا تبعیضآمیزی دارد؟
آسیب نرساندن به دیگران یک اصل اخلاقی در حرفه روزنامهنگاری است. نفرتپراکنی نه تنها میتواند به یک فرد یا یک گروه آسیب وارد کند، بلکه ممکن است از چنان شمولی برخوردار باشد که صلح جهانی را به مخاطره اندازد. از این حیث هر چقدر کشورها پایبند به «آزادی بیان» باشند، ولی سخنان نفرتپراکن را برنمیتابند. (البته اجماعی بین کشورها در تعریف هیتاسپیچ وجود ندارد یا اختلاف نظرهایی وجود دارد، ولی اصل پذیرش نفی سخنان نفرتپراکن یک ارزش جهانشمول است.)
برای درک بهتر آنچه یک مطلب رسانهای چگونه میتواند مصداق هیتاسپیچ یا سخن نفرتپراکن باشد، لطفا به این گزارش خبرگزاری فارس که روز ۱۵خرداد۱۴۰۱ تحت عنوان «آنچه یک سلبریتی را وطنفروش میکند/ آیا اینها میتوانند الگوی جوانان ما باشند؟» منتشر شده، دقت کنید.
خبرگزاری فارس در مقدمه این گزارش، جمعی از هنرمندان ایرانی را که سال جاری در فستیوال کن حضور داشتهاند، «سلبریتیهای وطنفروش» معرفی کرده و در ادامه به گفتوگو با خانمی به نام «طاهره همیز» که او را مدرس حوزه و دانشگاه معرفی کرده پرداخته و به نقل از این خانم آورده است:
خیلی از این سلبریتیها چون انتظار داشتند در مملکت بیشتر از این دیده شوند، دست به رفتارهایی میزنند که تحسین جهانی را برانگیزد، حتی اگر مورد نفرت داخل قرار بگیرند و وطنفروشی کنند. نمونه این هم فیلمهایی مثل «عنکبوت مقدس» است.بسیاری از این سلبریتیها این روزها به حرف شیطان هستند، کارهایی میکنند که دور از تقواست، نمونه حضورشان بر فرش قرمز کن و رفتار سلبریتیهایی که موج رسانهای ایجاد کرد، حتی بیحجابی و تهمت زدنهایشان، نشانه گوش به فرمانی شیطان دارد.سلبریتی که این روزها در نقطه ضعف قرار دارد، مزدوری خارجیها را میکند و فیلم سیاه نما علیه ایران میسازد، به امام شیعیان توهین میکند و پول میگیرد تا به اسلام خیانت کند، نمیتواند برای ما و جوانانمان الگو باشد. این فیلمسازها جمهوری اسلامی را تکذیب میکنند و به خاطر اینکه پولشان را از صهیونیسم جهانی کودککُش میگیرند، آنها را تایید میکنند. اینها همان وطنفروشان هستند که به جای اینکه از مملکتشان دفاع کنند، مطرود افکار عمومی دنیا هم میشوند.همه این سلبریتیها با پول مردم ایران چهره شدهاند، اما حال علیه قرآن، اسلام و شهدا خیانت میکنند. اینها باید منتظر یک سری برخوردهای سخت ملت باشند و شرایطی دادستانی میتواند فراهم کند تا مردم بتوانند از آنها شکایت کنند؛ چرا که هویت یک ملت را به بازی گرفتهاند و مجرم تلقی میشوند.ما باید پشت پرده این سلبریتیها را نشان دهیم، کسانی مثل «روحالله زم» که تا وقتی پرده برنیفتاد، مردم نمیدانستند چه کارها کرده است تا زمانی که دستهای تاریخ زندگی آنها را رو میکند و حلقههای به هم پیوسته سازماندهی شده آنها رو میشود، مردم هم متوجه میشوند که اینها چه کسانی هستند و لایق الگوی جوانان شدن نیستند.
چرا این عبارات مصداق «نفرتپراکنی» است؟
چون میتواند دیگران را به خشونت تحریک کند. همانطور که در تاریخ جمهوری اسلامی کم نیست خشونتهایی که زاییده همین تفکرات بوده است.
در این کمپین نفرتپراکنی خبرگزاری فارس تنها نیست، خبرگزاری جام جم نیز با انتشار ویدیوکلیپی با عنوان «وطنفروش و تنفروش» مدعی است، «تنفروش خودش به جهنم میره، وطنفروش وطنو به جهنم میبره» و از هنرمندان ایران به عنوان جماعتی وطنفروش یاد میکند.
این گفتوگوها و این ویدیوها ضمن اینکه مصداق نفرتپراکنی است و میتواند عدهای متعصب مذهبی را به خشونت تشویق کند، برخلاف «اخلاق روزنامهنگاری» است. اخلاق حرفهای حکم میکند که روزنامهنگاران از «برچسبزنی» به شدت پرهیز کنند. برچسبزنی یکی از خصیصههای نشریات زرد است که با هدف جلب مخاطب، فروش بالاتر و هیجانی کردن روایتها یا دراماتیک کردن داستانها استفاده میشود. اما این برچسبها برخلاف اخلاق روزنامهنگاری است.
برچسب «وطن فروشی» پیش از صدور حکم قضایی و محکومیت یک نفر به اتهام خیانت، آنهم توسط یک روزنامهنگار، مورد قبول هیچ نظام اخلاقی نیست. کار روزنامهنگار داوری کردن و برچسب زدن نیست، کار روزنامه نگار کمک به کشف حقیقت، انتشار دقیق اطلاعات و صداقت و بیطرفی است.
وقتی برچسب زنی، نفرت پراکنی و جعل اطلاعات به رویه یک رسانه تبدیل میشود، دیگر نمیتوان آن را خطای حرفهای دانست. این رویه و مشی رسانهایِ جریانِ اقتدارگرا است که رسانه را به ابزار سرکوب و خفقان تبدیل کرده است. مصاحبه یا گفتوگو، یک روش رسانهای برای دریافت اطلاعات و تحلیل است. به جرات میتوان گفت اکثر روایتها و گزارشهای رسانهای بر پایه گفتوگو استوار است؛ اما مصاحبه به نیت نفرتپراکنی و تشویق به خشونت فقط از رسانه جریان اقتدارگرا برمیآید.
جلوی انتشار سخنان نفرتپراکن را باید گرفت و نباید اجازه داد، رسانه به محملی برای توسعه خشونت و آسیب به دیگران تبدیل شود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر