«ایرانوایر» در سلسله گفتوگوهایی با شهروندان و صاحبنظران پیرو ادیان گوناگون، چند سوال عمده را مطرح میکند: «در شرایطی که جمهوری اسلامی به طور سیستماتیک حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی را نقض میکند، وظیفه شهروندان آزاداندیش و معتقد به اصول جهانشمول حقوق بشر چیست؟ اقلیتها چه انتظاری از هموطنان خود و چه پیشنهادهایی برای آنان دارند؟» در این بخش، با گروهی از شهروندان و صاحبنظران مندایی داخل و خارج از ایران گفتوگو کردهایم.
***
جماعت سپیدپوش با عبا و دستار و شلوارهای پاک، دست به دعا ردیف به ردیف در کنار هم ایستادهاند و ذکری را تکرار میکنند. روز چهارشنبه ۲۸اردیبهشت۱۴۰۱ منداییان سراسر جهان به مناسبت عید «دهوا ادمانا»، (عید بزرگ منداییان و آغاز سال جدید در تقویم آنها) تولد پیامبرشان حضرت یحیی را جشن گرفتند.
در کنار زنان و کودکانی که گرداگرد آبی پاک دور هم جمع شده و ذکر میگویند، «ترمیدا ساهی زهرونی» ایستاده است. یکی از روحانیان شناختهشده مندایی که تا چند سال قبل صاحب یک مغازه طلافروشی در محله کیان اهواز بود؛ اما بعد از سالها تلاش برای بهبود وضعیت منداییان و برخورداری آنها از حداقلهای حقوق شهروندی، ناامید و دلشکسته از کارشکنیهای دولتمردان به استرالیا مهاجرت کرد.
ترمیدا یک مقام روحانی در دیانت مندایی است که میتواند در مراسم تعمید، عقد، تدفین مردگان و سایر مناسک به گنزورا (روحانی اعظم) کمک کند.
آقای زهرونی همیشه با روی خوش و گرم پاسخگوی سوالهای ماست. با شنیدن این پرسش که «در شرایطی که جمهوری اسلامی به طور سیستماتیک حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی را نقض میکند، وظیفه شهروندان آزاداندیش و معتقد به اصول جهانشمول حقوق بشر چیست؟ اقلیتها چه انتظاری از هموطنان خود و چه پیشنهادهایی برای آنان دارند؟»، میگوید: «ما در ایران دوستان مسلمان زیادی داشتیم که به ما در این جهت کمک میکردند. از دوستانی که حقوق خوانده بودند، تا آنها که سیاست و مهندسی خوانده بودند، به ما برای رسیدن به حقوق شهروندیمان یاری میرساندند. وقتی مشکل حقوقی داشتیم، بیاینکه مهم باشد که ما چه اعتقادی داریم، یاریرسان ما بودند. معلمهای زیادی برای بچههای منداییان کلاس خصوصی برگزار میکردند. پسر عموی من تا مدتی در یکی از مساجد اهواز کلاسهای ورزش رسمی داشت؛ اما امان از روزی که کار به دولتمردان و قوانین اجرایی میرسید. خیلی تلاش کردیم، اما عملا هیچ اقدامی صورت نگرفت.»
ترمیدا ساهی زهرونی، یکی از اعضای انجمنی است که در دوره اول ریاستجمهوری «حسن روحانی» شکل گرفت. در آن جلسه رییس و اعضای انجمن منداییان ایران به ملاقات «علی یونسی»، دستیار ویژه رییسجمهور در امور اقوام و اقلیتها رفته و از او خواسته بودند، منداییان را به عنوان یک اقلیت دینی در قانون اساسی به رسمیت بشناسند: «علی یونسی به ما گفت، درست است که در قانون اساسی نام دین شما به عنوان دین رسمی در کنار ادیان دیگر نیامده است، اما به نظر من برای رسمی شدن این دین منعی وجود نداشته باشد. البته که این یکی از هزاران وعده دولتمردان به ما بود.»
نگاه مردم به سمت مثبتی تغییر کرده است
اما با تمامی اینها، آقای زهرونی و همکیشانش تلاش بسیاری برای تغییر نگاه شهروندان مسلمان به ویژه در خوزستان کرده و به گفته خودش واکنشهای خوبی دریافت کردهاند: «یادم هست، دهه هشتاد هنوز دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی بود، موسسهای تشکیل شد، به نام اهوازشناسی که مرکز آن در فرمانداری بود و رییس انجمن ما هم دعوت شده بود. در این اجتماع هلاکویی، شهردار شهر هم حضور داشت و وقتی نوبت صحبت به او رسید، گفت، به خدا قسم که تمام مشکلات اهواز از جمله بیحجابی از منداییها است. قبل از اینکه ما واکنش نشان بدهیم، تمام حاضرین که اغلب مسلمان بودند، با او درگیر شدند. ما موفق شده بودیم، طی ده سال نگاه مردم را به لحاظ فرهنگی تغییر بدهیم و نتایجش را در زندگی ببینیم. تا قبل از دهه هشتاد ما هم تحت تبعیض حکومتی و سیستماتیک بودیم و هم به لحاظ فرهنگی مشکلاتی وجود داشت. توی شهر ما را به هم نشان میدادند و میگفتند، صبی نجس. یادم هست وقتی میرفتیم بازار برای خرید، حتی یک ماهی نمیتوانستیم بخریم. باید از دور نشان میدادیم کدام ماهی را میخواهیم. اگر بچهای همراهمان بود یا حواسمان نبود و به ماهی دست میزدیم، فروشنده میگفت، همه چیز نجس شد، چون ماهی خیس است. خیلی آزاردهنده بود.»
ترمیدا ساهی زهرونی میگوید، تلاش او و شماری از بزرگان مندایی در انجمنهای فرهنگی باعث شد رفتهرفته منداییان از یک اقلیت شناختهنشده در ایران به گروهی تبدیل شوند که سالانه شمار زیادی از مردم برای دیدن آداب و رسوم و فرهنگ آنها به خوزستان سفر کنند: «درِ انجمن منداییان همیشه به روی میهمانان باز است.»
پیروان حضرت یحیی رسوم و سنتهای خاصی دارند که با آیین هزاران ساله، آنها را به جای میآورند. در دین مندایی طلاق وجود ندارد، فقط از گوشت گوسفند نر استفاده میکنند، نمازشان را کنار رودخانه میخوانند، زبان و خطی خاص دارند، دروغ را نهی میکنند. آب را مقدس میدانند و معتقدند آب به فرمان خدا و از عالم نور برای حیات و زندگی به زمین فرستاده شده است. آنها که در سالهای گذشته به اهواز سفر کردهاند، منداییان را صبحهای زود و پیش از غروب آفتاب زیر پل سفید و روبهروی کارخانه قدیم سیلوی اهواز ملاقات کردهاند که میآیند و به شیوه خودشان وضو میگیرند و نماز میخوانند.
حکومت مصادره کرد، مردم مال مصادرهای را نخریدند
یکی از مشکلات بزرگ منداییان در اهواز مصادره اموال آنها توسط شهرداریها است. «امین»، جوان سی و شش سالهای است که چند سالی را در اروپا زندگی کرده، اما بعد به ایران بازگشته و حالا در اهواز زندگی میکند. او به ایرانوایر میگوید: «منداییان در اهواز حاشیه رود کارون زندگی میکنند. منداییان توی این خیابان بلند که نامش ادهم است و در یکی از بهترین نقاط مرکز شهر اهواز از نظر مرغوبیت ملکی قرار دارد، خانههای بزرگ قدیمی دارند. مثلا خانه جدّ پدری من هم آنجاست؛ اما شهرداری بعضی از این خانهها را غصب کرده و میخواهد به غیر واگذار کند یا در آن مجتمع تجاری بسازد. شاید باورتان نشود، اما سالهاست کسی این خانهها را نخریده. هرچند به ما هم اجازه فروش و تعمیر و بازسازی ندادهاند؛ اما همین که همشهریها خانههای قدیمی و مغازههایی را که روی زمین منداییها ساخته شده، نخریدهاند یعنی کارهای دولتیها در مورد ما را قبول ندارند.»
امین هم بر این باور است که مردم و جامعه اکثریت مسلمان منداییان را در میان خود پذیرفتهاند: «ما مدتهاست که دیگر با همشهریها مشکل عمدهای نداریم. البته یک اقلیتی هستند که هنوز هم با ادبیات نادرست ما را خطاب میکنند. صبی و صابئی و این نوع واژهها اگر چه مصطلح است؛ اما برای ما بار منفی دارد. ولی وقتی امکان درس و تحصیل با خیال راحت برای بچهها فراهم نباشد، وقتی حتی کسانی که موفق میشوند با پنهان کردن عقیده درس بخوانند و در نهایت سهمی در بازار کار و اشتغال ایران ندارند، سرخورده میشوند. من با خیلیها در تماس هستم و میبینم بیشترشان منتظرند دوباره شرایطی فراهم شود که بتوانند مهاجرت کنند.»
دلیل حکومت برای تحمل مناسک دینی منداییها
«سرور» زن مندایی و از معدود زنانی است که هنر میناکاری خانوادهاش را آموخته است: «نه فقط شهروندان مسلمان تغییر کردهاند که خود ما منداییها هم عوض شدهایم. در گذشته این هنر سینه به سینه از پدر به پسر آموخته میشد. من طراحی و گرافیک خواندهام. پدرم وقتی دید که چه طرحهای زیبایی از تلفیق کارهای سنتی و مدرن میکشم، از من خواست در طراحی طلاها کمکش کنم. کمکم طلاسازی و میناکاری را هم یادم داد.»
سرور که حالا همراه با پدر و پسرعمویش در مغازه طلافروشی پدر کار میکند، میگوید: «قبلا که تعداد منداییان زیاد بود، بیشتر مشتریهای ما همکیشان خودمان بودند. پیرامون همه اقلیتهای دینی همیشه یک سری شایعه و اطلاعات غلط هست که ناخودآگاه جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد. مثلا همین ماجرای نجس بودن اقلیتها، اینکه معاشرت مسلمان و نشست و برخاست با آنها از نظر شرعی مشکل دارد. اینها به هر حال بود. در مورد منداییان یک چیز دیگری هم بود که خیلی من را آزار میداد. میگفتند شما طلسم میکنید. جادوگرید، دعا نویسید. همه فقط برای اینکه مردان ما ریش بلند و دستار داشتند یا مناجاتهایمان کنار آب بود. اینها از بیاطلاعی میآمد. الان به مدد گسترده شدن شبکههای مجازی ما کسب و کار خوبی داریم. مشتریهایمان هم بیشتر مسلمان هستند. حتی اداره کل میراث فرهنگی سال ۱۳۹۸ اهواز را به نامِ شهر مینای صبی، ثبت ملی کرد؛ هرچند که باز هم امامان جمعه و نمایندگان مجلس با اطلاق این عنوان مخالفت کردند.»
سرور با اشاره به اینکه خیلی از هموطنان مسلمان گمان نمیکنند، منداییان هم با تبعیضهایی مانند محرومیت از تحصیل و اشتغال و نقض دیگر حقوق شهروندی مواجه باشند، میگوید: «معمولا در گفتوگوها به ما میگویند، شما که همیشه مناسک و عبادتتان را انجام میدهید و کسی مانعتان نمیشود، کسب و کارتان هم که معلوم است؛ اما نمیدانند رفع ممنوعیت انجام مناسک مذهبی برای ما وقتی آغاز شد که حکومت متوجه شد، مندایی بودن موروثی است و کسی نمیتواند از دین دیگری به آیین مندایی بپیوندد؛ وگرنه تا پیش از آن ما هم برای انجام مناسک چون مصداق تبلیغ آیین مندایی به حساب میآمد، با محدودیت مواجه بودیم. درباره کسب و کار هم در اهواز شرایط بهتر است؛ اما در شهرستانها همیشه اولین متهم همه دزدی طلا و مالخری منداییان هستند. خیلی علیه همکیشان ما پروندهسازی میشود. استخدام در مشاغل دولتی را هم که اصلا فکرش را نکنید. برادر من بارها تا پای استخدام در پتروشیمی رفت، اما در نهایت گفتند بیا بگو مسلمانی و مشغول به کار شو.»
این زن مندایی با اشاره به اینکه امکان و فرصت مهاجرت برای او و خانوادهاش همچنان مهیاست، میگوید: «شمار زیادی از دوستان و فامیل من طی سالهای اخیر از ایران به کشورهای آمریکا، استرالیا، نروژ و اتریش مهاجرت کردهاند؛ اما ما که ماندهایم از اعماق دل امید داریم که زیست مسالمتآمیزمان در کنار اکثریت مسلمان ایران، این پیام را به حاکمیت منتقل کند که ما همه مردمان این سرزمین هستیم. ما بیش از دو هزار سال است که در این منطقه سکونت داریم. امروز شهروندان ایران تفاوت و تکثر اعتقاد را بیش از گذشته پذیرفتهاند و این تفکیک کردن آدمها بر اساس عقیده جز نفاق و تفرقه به دنبال ندارد. ما امیدواریم که حاکمیت این پیام مهم را دریافت کند و با تبلیغات عجیب و غریب، ستیز با اقلیتهای دینی و اتنیکی را پایان بدهد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر