«ایرانوایر» در سلسله گفتوگوهایی با شهروندان و صاحبنظران پیرو ادیان گوناگون، چند سوال عمده را مطرح میکند: «در شرایطی که جمهوری اسلامی به طور سیستماتیک حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی را نقض میکند، وظیفه شهروندان آزاداندیش و معتقد به اصول جهانشمول حقوق بشر چیست؟ اقلیتها چه انتظاری از هموطنان خود و چه پیشنهادهایی برای آنان دارند؟» در این بخش، با برخی شهروندان و صاحبنظران در حوزه دروایش گنابادی گفتوگو کردهایم.
***
از زمان تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در دسامبر ۱۹۴۸ کشورهای عضو سازمان ملل ملزم به رعایت مفاد آن در جوامع خود هستند. جنایات نژادپرستانه هیتلر علیه یهودیان، دگراندیشان، مخالفان و جنایاتی که علیه مردم سایر کشورها انجام داد، دولتهای جهان را بر آن داشت تا با یک اتحاد جهانی، این اعلامیه ۳۰ مادهای را تصویب کنند. این اعلامیه، حقوق بنیادی مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را که انسانها در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند، مشخص کرده است. یکی از این حقوق، آزادی ادیان و عقاید است.
اما در طول ۴۳ سال اخیر جمهوری اسلامی به طور سیستماتیک حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی را نقض کرده است. یکی از گروههایی که حقوقش در این سالها بارها نقض و نادیده گرفته شده «دراویش گنابادی» هستند.
درویشهای گنابادی در مواردی متعدد مورد سرکوب سیستماتیک حکومت قرار گرفتهاند. آخرین آنها، حوادث خونین «گلستان هفتم» خیابان «پاسداران» تهران است. این واقعه تلخ در روز سیام بهمن و شب اول اسفند سال ۱۳۹۶ با تبلیغات رسانههای حکومتی که دراویش گنابادی را با عنوان «دراویش داعشی» معرفی کردهاند، کاملا یک طرفه و به منفعت حکومت تعریف شد.
تجمع دراویش در گلستان هفتم در پی حمله همزمان یگان ویژه و ماموران سپاهی و عوامل لباس شخصی، به یک خشونت تمامعیار تبدیل و یکی از خونینترین سرکوبهای رخ داده در طول ۴۲ سال گذشته علیه یک گروه اقلیت در تاریخ جمهوری اسلامی است؛ آنهم نسبت به دراویشی که به رواداری و رفتار مسالمتآمیز در جهان شناخته میشوند.
سرانجام آن حمله هم بازداشت دستهجمعی دراویش و احکام حبس و تبعیدی بود که دستگاه قضایی در ادامه صادر کرد. ایرانوایر برای بررسی اینکه جامعه برابریخواه چه مشخصاتی باید داشته باشد، با چند تن از دراویش گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید:
نگرانی از نقض حقوق اقلیتها باید به دغدغه عینی بدل شود
«سینا انتصاری» یکی از دراویشی است که در جریان حمله ماموران امنیتی در خیابان گلستان هفتم در پاسداران تهران بازداشت و زندانی شده است. او کارشناسی ارشد خود را در رشته مهندسی مواد از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرده است.
آقای انتصاری در پاسخ به این پرسش که در غیاب قوانین حمایتگر رسمی، گروههای اقلیت دینی و مذهبی چه انتظاری از شهروندان دیگر دارند، میگوید: «به نظرم در وضعیت فعلی کشور ما، دغدغه حقوق اقلیتها در برابر تبعیض حکومت و یا انتظار اقلیتها از سایر هموطنان، کمی دغدغه تئوریک و تزیینی باشد؛ چرا که برآمده از وضعیت حال جامعه ما نیست. شاید طرح این پرسش مناسب جامعهای مثل آلمان باشد. آنجا میشود پرسید که مثلا نسبت حقوق و یا انتظار اقلیتهای مهاجر از اکثریت آلمانیتبار چیست؟ در کشور ما حداقل در دهه اخیر، هیچ اکثریتی وجود ندارد که خودش از حقوق شهروندی در حد قابل قبول منتفع باشد و یا از نظر برخورداری از حقوق شهروندی با سایر اقلیتها فاصلهای قابل توجه داشته باشند.»
به باور او، «خود حکومت و طیف کوچک هوادارانش، به معنای کسانی که از حقوق شهروندی تا حدی برخوردارند، چنان در اقلیت قرار دارند که عموم جامعه خود را متعلق به آن نمیدانند. این موضوع به صورت ناخودآگاه و خودکار، گروههای مختلف اجتماعی و اقلیتها را از نظر درک وضعیت یکدیگر به هم نزدیک کرده است.»
آقای انتصاری که خودش با پایان ایام حبس از زندان آزاد، هماکنون در حال گذراندن دوران تبعید در شهر میرجاوه استان سیستان و بلوچستان است؛ در ادامه میگوید: «وقتی در شرایطی هستیم که گروههای مختلف از دانشجو، کارگر، کشاورز، بازنشسته و ... حق داشتن هیچ تشکل و رسانه مستقل یا اعتراض اجتماعی منسجم را ندارند؛ وقتی فضای کلی جامعه، حذف، حصر، بایکوت، سانسور، سیاهنمایی است و [مردم] نگاه امنیتی را در چه قالب گشت ارشاد یا فیلترینگ یا گزینش و … آشکارا زیست میکنند؛ وقتی دستگاه قضایی کشور تقریبا هیچ گروهی را از احکام ناعادلانه بینصیب نگذاشته، پس نه تنها فاصلهای زیاد بین برخورداری از حقوق اجتماعی، بین اقلیتها و سایرین باقی نمیماند، بلکه خودبهخود، درک مشترکی از وضعیت هم میانشان ایجاد میکند.»
همزیستی اقلیتهای مذهبی با یکدیگر؛ دراویش و اهل سنت
او در ادامه از تجربه شخصی خود در همنشینی با اهل سنت در ایام تبعید و مجاورت با آنها برایمان گفت و افزود: «تجربه شخصی من به عنوان یک درویش که دو سال به شهر میرجاوه در بلوچستان یعنی در میان افراد بلوچ و سنیمذهب تبعید شده، به من نشان داد که فاصله و تضاد عقیدتی، ظاهری، قومی و مذهبی که بین ما وجود داشت، در برابر پیوندهایی که ناشی از تجربه مشترک تبعیض، تضییع حقوق و محدودیت بینمان ایجاد شد، در عمل محلی از اِعراب نداشت. آنها بسیار راحت و با آغوش باز برخورد کردند و مثل یک برادر هموطن، فارغ از هر تفاوت عقیدهای، از من حمایت کردند.»
به گفته سینا انتصاری، حاکمیت دستکم در سالهای اخیر، در برخورد و تبعیض و تضییع حقوق تمام گروهها و اقلیتها، اتفاقا عادلانه برخورد کرده است: «شاید دو دهه قبل، میان حقوق شهروندی یک شهروند بهایی با غیربهایی تفاوت زیادی وجود داشت، اما جامعه امروز، بعد از آن مواردی که در آبان ۹۸ یا سقوط هواپیمای اوکراین تجربه کرده، عمیقا متوجه شده هیچ گروهی که دارای امتیاز ویژهای باشد، وجود ندارد. تقریبا همه به یک میزان از حقوق اولیه شهروندی و انسانی فاصله دارند.»
توقع از سایر شهروندان: در برابر سرکوب دیگران سکوت نکنیم
«فائزه عبدی پور» یکی دیگر از آنهاست که در جریان حوادث منتهی به حمله خونین گلستان هفتم، طعم بازداشت را چشیده است. خانم عبدیپور، نهم دیماه ۹۶ به همراه همسرش، «محمد شریفی مقدم» بازداشت و ۲۰ دیماه همان سال به صورت موقت از زندان اوین آزاد شد. اما همسرش «محمد شریفی مقدم» کماکان در زندان در حال تحمل حبس است.
خانم عبدیپور که دیگر خودش را درویش محسوب نمیکند، به ایرانوایر میگوید: «به عنوان یک آدمی که زیر سایه جمهوری اسلامی و فشار و سرکوب حکومت زندگی میکنم، توقع و انتظارم عدم سکوت و صدای بلندی از جامعه است تا هزینه اقدام حکومت در برخورد با اقلیتها و افراد، کمی کمتر شود تا در نهایت به همدلی و همبستگی برای مقابله با ظلم برسیم.»
او درباره تاثیر دروغها و پروپاگاندایی که حکومت علیه درویشان در جامعه و سطحی وسیع پخش کرده، میگوید: «بسیاری از افراد نمیدانستند که درویشی چیست. وقتی اسم دراویش میآمد، همان چیزهایی را تصویر میکردند که حکومت شایعه کرده است. میگفتند: شما علی را میپرستید؟ یا همان علیاللهیها هستید؟ از درویشی چیزی [جز آنچه با واسطه از حکومت شنیده بودند] در موردش نمیدانستند. وقتی توضیح میدادم هم سوالات بیشتری برایشان پیش میآمد.»
جامعه دینگریز و فقدان اطلاعات کافی درباره اقلیتها
«سعید سلطانپور» یکی دیگر از دراویشی است که از تبعیدگاهش با ایرانوایر گفتوگو کرده است. به باور او، «متاسفانه بهعلت [حضور] حکومت دینی در ایران و عملکرد حاکمیت در این سالها، جامعه ایران، به نحوی دینگریز شدند. هر اقلیت و نحله فکری که رنگ و بویی از دین و عقیده داشته باشد، به شکلی محکوم میشود. به زبان سادهتر، مردم همه را به یک چشم میبینند. در این سالها جامعه با گفتن این جمله که دراویش هم از خودشون هستند، خیلی وقتها از ظلم و آزاری که [به آنها تحمیل] شده، چشمپوشی کرده است.»
آقای سلطانپور که دانشآموخته کاردانی معماری و از فعالان انجمن سینمای جوان است، درباره انتظارش از مردم برای برابریطلبی میگوید: «انتظاری که میشود داشت، این است که [آدمی] فارغ از عقیده آدمها، تاریخ و نحوه عملکرد گروه و اقلیتها، مورد نقد قرار بگیرد. اکثریت جامعه ما نسبت به اقلیتها اطلاعات کافی ندارند. بیشتر اطلاعاتی هم که دارند، از منابع حکومتی است. یادم نمیرود، زمانی که به بند عمومی رفتم، زندانیها برای احترام به من حشیش تهیه کردند و به من دادند. وقتی که گفتم، ما دراویش از مواد مخدر منع شدهایم؛ با تعجب گفتند، مگر شما دراویش حشاشین نیستید و حشیش نمیکشید؟ این عدم شناخت، خیلی تاثیر بر روی قضاوت و حمایت از اقلیتها گذاشته است. اقلیتهایی که حاکمیت با تبلیغاتش، برچسب بر روی آنها زده و [حالا همانها] به باور جامعه تبدیل شدهاند. چه بهایی، چه درویش و یا هر عقیده مخالف حاکمیت از جعل حدیث و نقل تاریخ حاکمیت در امان نماندهاند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر