«یوزف گوبلس» وزیر پروپاگاند رژیم نازی اعتقاد داشت که دروغ هر چقدر بزرگتر باشد باورکردنیتر است. دروغ، نفرت پراکنی و شستشوی مغزی هواداران ارکان اصلی حزب نازی در دهه بیست میلادی و حکومت نازی از سال ۱۹۳۳ تا زمان سقوط آن در سال ۱۹۴۵ بودند. نازیها با استفاده از تکنولوژی مدرن و پیشرفتهترین ابزار هنری و تبلیغات در آن زمان، از جمله رادیو، پوستر و فیلم توانستند از حزبی کوچک و افراطی به بزرگترین حزب آلمان تبدیل شوند و حکومت را در دست بگیرند. «ایرانوایر» در بخش دیگری از پروژه سرداری که با همکاری موزه هولوکاست آمریکا منتشر میشود، به نقش تبلیغات در به قدرت رسیدن هیتلر و رژیم او و کشتار میلیونها انسان از جمله شش میلیون یهودی میپردازد.
***
تعریف دشمن و آنهایی که نژادِ معروف به «آریایی» را تهدید میکردند، از عناصر اصلی ایدئولوژی نازیها بود. دستگاه پروپاگاندای نازی نقش مهمی در ترویج افسانه «جامعه ملی» و شناسایی و معرفی آنهایی داشت که میبایست از جامعه ملی اخراج میشدند. دشمن اصلی نیز یهودیان بودند.
نکاتِ کلیدی
۱) نازیها دشمنان و بیگانگان را به چند گروه مختلف دستهبندی کردند که یهودیان، روماییها (کولیهای اروپا)، همجنسگرایان و مخالفان سیاسی از آن جمله بودند. آنها همچنین بیماران روانی، معلولان جسمی و ذهنی را از نظر ژنتیکی پَستتر و برای «سلامت جامعه» مضر میدانستند.
۲) پروپاگاندا و قانون، بهمنظور تعریف دشمن تحت عنوان یک مجموعه منسجم، نقش موثری در بهثمر رسیدن اهداف نازیها ایفا کردند.
۳) کارزارهای تبلیغاتی نفرت را برانگیخت، یا بیتفاوتی نسبت به آن را پرورش و گسترش داد. این کارزارها، بهخصوص، در ایجاد فضای تساهل و مدارا نسبت به خشونتی که علیه یهودیان اعمال میشد، موثر بود.
برنامه حزب نازی
در ماه فوریه سال ۱۹۲۰، در جریان گردهمایی حزب نازی، «هیتلر» از برنامهای ۲۵ مادهای، تحت عنوان «پلاتفرم حزب نازی»، رونمایی کرد.
در این برنامه، اعضای حزب نازی رسما اعلام کردند که میخواهند یهودیان را از جامعه «آریایی» جدا و حقوق مدنی، قانونی و سیاسی آنها را ملغی کنند. در ماده ۴ این برنامه آمده است:
«فقط یک رفیق ملی میتواند شهروند باشد. فقط فردی که خون آلمانی در رگهایش جاری است، صرفنظر از مذهبش میتواند شهروند باشد. بنابراین، یهودی نمیتواند شهروند باشد.»
هرچند بسیاری از مفاد این برنامه ۲۵ مادهای در طول زمان، نادیده گرفته شد، اما کلیات آن بهعنوان بیانیه رسمی که اهداف حزب را تعریف میکرد، حفظ شد.
پروپاگاندای یهودیستیز
پروپاگاندای یهودیستیز نازیها
غالباً تصویری که از یهودیان در پروپاگاندای نازیها ارائه میشود، تصویر توطئهگری است که به دنبال جنگ است. در این جا، کلیشهای از یک یهودی را میبینید که در پشت صحنه در حال دسیسه است تا متفقین را که با پرچمهای بریتانیا و آمریکا و شوروی به نمایش گذاشته شدهاند، تحت تأثیر و کنترل خود درآورد. در شرحِ تصویر آمده است: «پشت نیروهای دشمن: یهودی». حوالی سال ۱۹۴۲
منبع: «هلموت اِشویگه»، موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا
در آن زمان، احزاب یهودیستیز کم نبودند، اما هیچکدام موفق نشدند بهاندازه حزب نازی هوادار پیدا کنند. پروپاگاندیستهای نازی از تصاویر و کلیشههای قدیمی برای ارائه تصویری غلط از یهودیان سود جستند. در این نگرش غلط، یهودیان «نژادی بیگانه» تعریف شدهاند که از ملتِ میزبانِ خود تغذیه میکنند، فرهنگ آن را مسموم میکنند، اقتصاد آن را تصرف میکنند و کارگران و کشاورزان آن را به بردگی میگیرند. نازیها بر این باور بودند که «اختلاط نژادی»، از طریق ازدواج، جامعه آلمان را تضعیف میکند.
این دیدگاهِ آکنده از نفرت، اگرچه نه تازه بود و نه منحصر به فرد، به نگرشِ غالب و موردِ حمایت حکومت نازی تبدیل شد. پس از سال ۱۹۳۳، همزمان با افزایش کنترل رژیم بر مطبوعات و نشریات، پروپاگاندیستهای نازی مخاطبان مختلفی را هدف گرفتند و پیامهای تبلیغاتی خود را با توجه به علایق و نیازهای آنها تنظیم کردند؛ مخاطبانی که لزوماً هوادار نازیها نبودند و روزنامههای حزب را نمیخواندند.
یهودیستیزی در آلمان نازی در اشکال مختلف، از پوستر و روزنامه گرفته تا فیلم و پیامهای رادیویی، در سطح جامعه، تبلیغ و ترویج میشد. لحن و کلام پروپاگاندیستهای نازی خطاب به آلمانیهای تحصیلکرده و طبقه متوسط که ممکن بود از کاریکاتورهای زشت و زمختِ ضد یهود ناراحت شوند، ظریفتر و هوشمندانهتر بود. اساتید دانشگاهها و رهبران مذهبی نیز با گنجاندن مضامین یهودیستیزانه در سخنرانیها و موعظههای خود به آنها وجه احترام میدادند.
سایر بیگانگان
یهودیان تنها گروهی نبودند که از «جامعه ملی» کنار گذاشته شدند. پروپاگاندا کمک کرد تا مشخص شود چه کسانی باید از جامعه جدید حذف شوند. همچنین به لطف پروپاگاندا بود که تدابیر اتخاذ شده علیه «بیگانگان» موجه جلوه داده شد. نازیها «بیگانگان» را شامل یهودیان، روماییها (کولیهای اروپا)، همجنسگرایان، «شاهدان یهوه» و آلمانیهایی میدانستند که از منظر ژنتیکی پستتر و برای «سلامت جامعه» مضر بودند (یعنی بیماران روانی، معلولان جسمی، مبتلایان به صرع، ناشنوایان و نابینایان مادرزاد، معتادان به مشروبات الکلی و مواد مخدر و غیره).
یک خانم آلمانی که عضو فعال برنامه جوانان حزب نازی بود، در خاطرات پس از جنگ خود نوشته است:
«دلیل اینکه ناسیونال-سوسیالیست شدم این بود که ایده جامعهی ملی را الهامبخش یافته بودم... [اما] هرگز متوجه نشده بودم که [حزب] آلمانیهای بسیاری را شایستهی تعلق به این جامعه نمیدانست.»
پوستر تبلیغاتی ماهنامه «مردم جدید»
پوستر تبلیغاتی ماهنامه «مردم جدید» (Neues Volk) متعلق به حزب نازی. یهودیان تنها گروهی نبودند که از «جامعه ملی» کنار گذاشته شدند؛ رژیم نازی همچنین افرادی را که دچار معلولیتهای ذهنی و جسمی بودند، هدف گرفت. در شرحِ تصویر این پوستر آمده است: «این شخص که به بیماری ارثی مبتلا است، در طول عمر خود ۶۰ هزار رایشمارک برای جامعه ملیِ ما هزینه به بار خواهد آورد. شهروند، این پول شماست.» این نشریه که توسط «اداره سیاستهای نژادی» حزب نازی تهیه و منتشر میشد، بر بار مشکلاتی که این افرادِ بهاصطلاح ناشایست بر دوشِ جامعه میگذاشتند، تاکید میکرد.
منبع: موزه تاریخ آلمان
شناسایی، انزوا و طرد
پروپاگاندا همچنین به زمینهسازی برای اجرای مجموعه قوانین نژادپرستانه و یهودیستیزِ موسوم به «قوانین نورنبرگ» که در شهر نورنبرگ و در پانزدهم سپتامبر سال ۱۹۳۵ اعلام شدند، کمک کرد. این احکام به دنبال موجی از خشونت علیه یهودیان که توسط عدهای از تندروهای حزب نازی صورت گرفت، به اجرا گذاشته شد. دو قانون مجزا کل «قوانین نورنبرگ» را شکل میداد؛ نخست، قانونِ «صیانت از نژاد و شرافت آلمان» که ازدواج و رابطه جنسی خارج از ازدواج را بین یهودیان و «آلمانیها» یا «خویشاوندان نژادی» آنها ممنوع میکرد. دوم، قانون «شهروندی رایش» که یهودیان را «مطیع» حکومت تعریف و جایگاه اجتماعی درجه دو به آنها اعطا میکرد.
«ورود یهودیان ممنوع است»
بر روی تابلوی سر در ورودی حمامهای عمومی در شهر «وانزی» در حومه برلین نوشته شده است: «ورود یهودیان ممنوع است.» برلین، آلمان، ۱۹۳۵
منبع: راجر - ویولت
این قوانین دو قشر از جامعه آلمان آن روزها را در بر میگرفت؛ نخست، حدود ۴۵۰ هزار «یهودی کامل» که به کسانی گفته میشد که دستکم در سه یا چهار نسل گذشته یهودی بوده و شعائر مذهبی خود را بهجا میآوردند. قشر دوم شامل ۲۵۰ هزار تن دیگری میشد که یا از یهودیان نوکیش بودند، یا «میشلینگ»، یعنی دورگههای یهودی-آلمانی محسوب میشدند. این دو قشر، در مجموع، کمتر از یک درصد کل جامعه آلمان را تشکیل میدادند. ماهها پیش از اعلام «قوانین نورنبرگ»، مطبوعات حزب نازی، با استفاده از شگردهای تند و تیز تبلیغاتی، به دنبال این بودند که ذهنِ آلمانیها را نسبت به آلودگی نژادی حساس کنند؛ در آن روزها، حضور یهودیان در استخرهای عمومی به یکی از موضوعات اصلی مطبوعات تبدیل شده بود.
کنترل بر موسسات فرهنگی
سلطه و احاطه «دفتر امور فرهنگی رایش» بر موسسات فرهنگی کشور، از جمله بر موزهها، امکانات جدیدی را در اختیار نازیها قرار داد تا هر چه بیشتر و بهتر پروپاگاندای یهودیستیز خود را تبلیغ و ترویج کنند. نمایشگاه «یهودی ابدی» (Der Ewige Jude) از جمله شناختهشدهترین نمونههای آن سالها است؛ نمایشگاهی که در نوامبر سال ۱۹۳۷ در موزه تاریخ آلمان در شهر مونیخ افتتاح شد و تا ژانویه سال ۱۹۳۸ نیز ادامه یافت. ۴۱۲ هزار و ۳۰۰ تن، یعنی بیش از ۵ هزار تن در روز، از این نمایشگاه دیدار کردند. همزمان، «تئاتر ایالت بایرن» نیز یک رشته نمایش با مضامین یهودیستیزانه بهروی صحنه برد، و نمایشگاهی هم با موضوع «هنر منحط»، که نازیها هنر یهودیان میدانستند، در مونیخ برگزار شد که حدود ۲ میلیون بازدیدکننده داشت.
اندکی بعد، فیلمی نیز با نام «یهودی ابدی» تولید و اکران شد که حاوی سکانسهای یهودیستیزانه مشمئزکننده بود. در این صحنهها، یهودیان را چون موشهایی به تصویر کشیده بودند که موجب شیوع بیماری میشوند، قاره اروپا را چون سیل در مینوردند و منابع گرانبهای کشورها را میبلعند. «یهودی ابدی» از ابعاد مختلف قابل توجه است؛ از جمله توصیفات زشت و تصاویر زننده، مانند سکانسی از ذبح دام طبق سنت یهودیان که بهنحوی هولناک فیلمبرداری شده بود و همچنین اصرار و تاکید اغراق شده بر ماهیتِ ظاهراً خارجی و بیگانه یهودیان اروپای شرقی، از جمله در یک سکانس فیلم، «کلیشهای» از یهودی لهستانی با ریش انبوه بهتصویر کشیده شده که یک بار که ریشش را از ته میترشاند، «شکل و شمایل یهودیان غربی» را به خود میگیرد. هدف از این «افشاگریها» این بود که مخاطبان آلمانی مجاب شوند که در واقع هیچ تفاوتی بین یهودیانِ ساکن در گتوهای اروپای شرقی و یهودیانِ مقیم آلمان وجود ندارد.
فیلم «یهودی ابدی» با سخنرانی معروف «هیتلر» در سیام ژانویه سال ۱۹۳۹ در مجلس آلمان به پایان میرسد: «اگر سرمایهگذاران یهودی جهان، چه در داخل و چه در خارج اروپا، موفق شوند بار دیگر ملتها را بهسوی جنگ جهانی سوق دهند، نتیجه آن… نه پیروزی قوم یهود بلکه نابودی نژاد یهودی در اروپا خواهد بود.» سخنان «هیتلر» از افراطی شدن راهحل «مسئله یهود» حکایت دارد؛ راهحلی که در نهایت «راهحل نهایی» لقب گرفت و راه را برای قتلعامِ یهودیان هموار کرد.
سخنرانی «هیتلر» در مجلس آلمان
سخنرانی «هیتلر» در «رایشستاگ» (مجلس آلمان). او با هدف افزایش تنشهای بینالمللی، خطاب به مردم آلمان و جهان میگوید که آغاز جنگی دیگر نابودی یهودیان اروپا را به همراه خواهد داشت.
منبع: آرشیو فیلم فدرال آلمان
برانگیختن نفرت و عمومیت بخشیدن به بیتفاوتی
در حالی که اکثر آلمانیها از خشونتهایِ یهودیستیز حمایت نمیکردند، سختیهای زمانه نفرت و بیزاری از یهودیان را بار دیگر در آلمان بیدار کرد؛ احساسی که به هواداران و مدافعانِ حزب نازی محدود نمیشد. اکثریتِ جامعه، دستکم منفعلانه، تبعیض علیه یهودیان را پذیرفتند. در یک گزارش زیرزمینی که در ژانویه سال ۱۹۳۶ برای رهبران حزب «سوسیال-دموکرات» آلمان که در تبعید زندگی میکردند تهیه شده، آمده است: «امروز این احساس که یهودیان از نژاد دیگری هستند، عمومیت یافته است.»
پیش از آنکه تدابیر جدید دولت «هیتلر» علیه یهودیان به اجرا گذاشته شود، کارزارهای تبلیغاتی چنان فضایی را ایجاد کرده بود که سرکوب و خشونت علیه یهودیان در سطح جامعه قابل قبول و قابل تحمل شده بود. در برخی موارد، پروپاگاندای رژیم از خشونتهای رخ داده، چه آنهایی که برنامهریزی شده بودند و چه آنهایی که بهصورت خودجوش اتفاق افتادند، سود جست. هدف تشویق به انفعال و پذیرفتن قوانین و احکام یهودیستیزی بود که به بهانه برقراری نظم عمومی در جامعه، به اجرا گذاشته شدند. پروپاگاندای رژیم که تصویری اهریمنی از یهودیان به نمایش میگذاشت، جامعه آلمان را آماده کرد تا در شرایط اضطراری، اقدامات خشونتآمیزتر، از جمله تبعید و ارسال گروهیِ یهودیان و در نهایت، نسلکشی را بپذیرند.
نویسندگان: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا، واشنگتن.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر