«یوزف گوبلس» وزیر پروپاگاند رژیم نازی اعتقاد داشت که دروغ هر چقدر بزرگتر باشد باورکردنیتر است. دروغ، نفرت پراکنی و شستشوی مغزی هواداران ارکان اصلی حزب نازی در دهه بیست میلادی و حکومت نازی از سال ۱۹۳۳ تا زمان سقوط آن در سال ۱۹۴۵ بودند. نازیها با استفاده از تکنولوژی مدرن و پیشرفتهترین ابزار هنری و تبلیغات در آن زمان، از جمله رادیو، پوستر و فیلم توانستند از حزبی کوچک و افراطی به بزرگترین حزب آلمان تبدیل شوند و حکومت را در دست بگیرند. «ایرانوایر» در بخش دیگری از پروژه سرداری که با همکاری موزه هولوکاست آمریکا منتشر میشود، به نقش تبلیغات در به قدرت رسیدن هیتلر و رژیم او و کشتار میلیونها انسان از جمله شش میلیون یهودی میپردازد.
***
«آدولف هیتلر» و نازیها، بلافاصله پس از آنکه در ماه ژانویه سال ۱۹۳۳ قدرت را بهدست گرفتند، فرهنگ متنوع و پر جنبوجوش مطبوعات در آلمان را نابود کردند. «وزارت روشنگری عمومی و پروپاگاندا» که تحت حکومت نازیها شکل گرفت، هر روز دستورالعملهایی را به روزنامههای آلمان (چه آنهایی که هنوز مستقل بودند و چه آنهایی که وابسته به حزب بودند) ارسال میکرد و جزییات تهیه و تنظیم اخبار و گزارشها را تعیین میکرد.
نکاتِ اصلی
۱) پیش از به قدرت رسیدن نازیها، بیش از ۴ هزار و ۷۰۰ روزنامه و مجله نظرات و نگرشهای مختلف سیاسی در آلمان را بازتاب میدادند.
۲) رژیم نازی به سرعت آزادی مطبوعات در آلمان را از بین برد، روزنامههای مخالفان را تعطیل کرد و مطبوعات را تحت سیطره خود درآورد.
۳) امپراتوری رسانهای حزب نازی، پس از سال ۱۹۳۳، همزمان با رشد تعداد مخاطبان مطبوعات نازیها، گسترش یافت. در اواسط سال ۱۹۴۱، روزنامههای وابسته به حزب بیش از ۸۰ درصد کل مطبوعات آلمان را تشکیل میدادند.
مقدمه
«یوزف گوبلس» که زمانی خبرنگار بود، در دفتر خاطرات خود (چهاردهم آوریل ۱۹۴۳) با اشاره به سرکوب رسانههای مستقل در کشور مینویسد: «هر کس که هنوز اندک شرافتی برایش باقی مانده، احتیاط خواهد کرد و خبرنگار نخواهد شد.»
زمانی که «هیتلر» در سال ۱۹۳۳ قدرت را بهدست گرفت، آلمان از زیرساختهای ارتباطی توسعهیافتهای برخوردار بود.
در آلمانِ آن سالها بیش از ۴ هزار و ۷۰۰ روزنامه و هفتهنامه، منتشر میشد، با تیراژ سالانه ۲۵ میلیونی که در کشورهای صنعتی نمونه نداشت. هرچند برلین مرکز مطبوعات آلمان بود، در شهرهای کوچک نیز مطبوعات محلی بسیار فعال بودند (صاحبان ۸۱ درصد کل روزنامههای آلمان افرادی محلی بودند). همزمان، هشت روزنامه مهم در شهرهای بزرگ منتشر میشدند که از جایگاه بینالمللی نیز برخوردار بودند.
صنعت سینمای آلمان هم از جمله بزرگترین صنایع سینما در جهان بود. فیلمهای آلمانی از جایگاهی جهانی برخوردار بودند. علاوه بر این، صنعت سینمای آلمان در توسعهی رادیو و تلویزیون نیز پیشرو بود.
سازوکار نظارت و کنترل بر مطبوعات
وقتی که «هیتلر» در سال ۱۹۳۳ قدرت را بهدست گرفت، نازیها کمتر از ۳ درصد کل ۴ هزار و ۷۰۰ روزنامه آلمان را تحت کنترل خود داشتند. اما آنها با برچیدن نظام چند حزبی نه تنها هزاران روزنامه وابسته به احزاب سیاسی را از بین بردند، بلکه چاپخانهها و وسایل و امکانات احزاب کمونیست و سوسیال-دموکرات را نیز تحت اختیار خود گرفتند و در ظرف چند ماه موفق شدند دامنه نفوذ خود را بر مطبوعات مستقل گسترش دهند و یا آنها را کاملاً تحت کنترل خود درآورند.
در همان نخستین هفتههای سال ۱۹۳۳، رژیم نازی با استفاده از رادیو، مطبوعات و فیلمهای خبری، به ترس و وحشت از «قیام کمونیستها» دامن زد، و دلنگرانیهای عمومی را به تدابیری سیاسی تبدیل کرد تا آزادیهای مدنی و نظام دموکراسی را نابود سازد.
در ظرف چند ماه، رژیم نازیها مطبوعات آزاد و قدرتمندِ آلمان را نابود کرد. در سال ۱۹۴۱، مرکز انتشارات «اِهِر» که وابسته به حزب نازی بود، به بزرگترین انتشاراتی تبدیل شد که آلمان تا آن روز به خود دیده بود، و تیراژ روزنامه «فولکیشر بئوباختر» («ناظر مردم»)، روزنامه حزبِ نازی، نیز از مرز یک میلیون نسخه در روز گذشت.
«فولکیشر بئوباختر» که «هیتلر» در سال ۱۹۲۰ به نام حزب خریده بود، برنامه و زمانِ گردهماییها و سایر اخبار را به اعضای حزب اعلام میکرد و همچنین دامنه نفوذ حزب را که پیشتر به پاتوقهای اعضا محدود بود، گسترش میداد. همزمان با افزایش محبوبیت و موفقیت نازیها در آلمان، تیراژ این روزنامه نیز رشد چشمگیری داشت، و از ۱۲۰ هزار نسخه در سال ۱۹۳۱ به ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار نسخه در سال ۱۹۴۴ رسید.
تخصص «فولکیشر بئوباختر» که تحت مدیریت «آلفرد روزنبرگ»، نویسنده یهودیستیز و نظریهپرداز حزب نازی، تهیه و تولید میشد؛ مبالغه مضامینِ محبوبِ نازیها بود: پیامدهای تحقیرآمیز «پیمان ورسای»، نقشِ مخربِ نظام پارلمانی در جمهوری «وایمار»، و تاکید بر بدیهای یهودیان و بلشویکها؛ مضامینی که همگی بر اهمیت شعارهای میهنپرستانه نازیها صحه میگذاشتند.
یک مرد، یک روزنامه
صفحه اول روزنامه پرخواننده «مهاجم»
روزنامه «مهاجم» (Der Stürmer) پرخوانندهترین روزنامه حزب نازی بود. در این تصویر که از یکی از صفحات اول این روزنامه گرفته شده است، طرحی از دوران قرون وسطی باز چاپ شده است که ظاهراً سنت قتل در آیین یهودی را به تصویر میکشد.
منبع: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا، «ویرگینیوس دابنی»
روزنامه «مهاجم» معروفترین و بدنامترین روزنامه یهودیستیز در آن سالهای آلمان بود. «یولیوس اشترایشر»، مدیر مسئول و سردبیر این روزنامه بود. او از رهبران محلی حزب نازی بود و پیش از آنکه به عضویت حزب درآید، معلم مدرسه بود.
این روزنامه از سال ۱۹۲۳ تا سال ۱۹۴۵، یعنی بیش از ۲۰ سال، روایتهای هولناکی از «قتلهای آیینی»، جرایم جنسی و مالی، و تقلبها و فساد یهودیان را منتشر میکرد. در دوران جمهوری «وایمار»، اظهارات و ادعاهای جنجالی و افتراآمیز «مهاجم» سیاستمداران و سازمانهای یهودی را بارها بر آن داشت تا از «اشترایشر» و روزنامهاش به دادگاه شکایت کنند.
اما با به قدرت رسیدن نازیها، ورق برگشت و «اشترایشر» و روزنامهاش به قدرت و ثروت سرسامآوری رسیدند. تیراژ روزنامه از ۱۴ هزار نسخه در سال ۱۹۲۷ به حدود نیم میلیون نسخه در سال ۱۹۳۵ رسید. و گرچه گردشگران خارجی و بسیاری از آلمانیها، از جمله پروپاگاندیستهای حزب نازی، این روزنامه تکموضوعی را توهینآمیز میدانستند، «هیتلر» هرگز اجازه نداد که آن را تعطیل کنند؛ حتی زمانی که «دادگاه حزب نازی» «اشترایشر» را به جرم فساد از مناصب حزبی و سیاسی خلع کرد.
در دهه ۳۰ میلادی، روزنامه «مهاجم» در سراسر آلمان به فروش میرفت. «اشترایشر»، برای ترویج پروپاگاندای یهودیستیز خود و افزایش تیراژ روزنامه، دستور داده بود که تابلوهای اعلانات اختصاصی «مهاجم» را در پیادهروها و چهارراهها نصب کنند. «اشترایشر»، در برخی مواقع، بهمنظور پر کردن این تابلوها و رساندن روزنامه به مشتریان، تیراژ «مهاجم» را به ۲ میلیون نسخه در روز افزایش میداد.
روزنامه یهودستیز «مهاجم» که در فضای آزاد به نمایش گذاشته شده است
یک زوج آلمانی در حال خواندن روزنامه یهودستیز «مهاجم» (Der Stürmer) که در فضای آزاد در دسترس همگان قرار گرفته است. آلمان، ۱۹۳۵.
منبع: «موسسه مطالعات جنگ، هولوکاست و نسلکشی» در هلند
واکنش جمعی مطبوعات یهودی
هرچند دستگاه پروپاگاندای نازی مطبوعات آلمان را به خدمت ایدئولوژیِ نژادپرستانه خود درآورده بود، جامعه یهودیان این کشور روزنامههای خود را منتشر میکردند و میکوشیدند خط رابطی باشند بین جامعه یهودیان و رهبران مذهبی خود.
در آوریل ۱۹۳۳، در پی تحریم گسترده کسبوکارِ یهودیان در آلمان، «آرنو هرزبرگ»، مدیر مسئول «آژانس تلگراف یهودی» (Jewish Telegraphic Agency) در برلین مینویسد:
«شرایط جدیدی که یهودیان آلمانی اکنون در آن گرفتار آمدهاند، از آغاز یک عصرِ جدید در مطبوعات یهودی نیز حکایت دارد؛ دورانی که وظایف سختی را بر عهده خبرنگاران یهودی گذاشته است. پیش از این، مطبوعات یهودی زندگی آرامی داشتند. به مسائل و مشکلات عموم یهودیانِ آلمان میپرداختند. اما در این دوران که یهودیان از محافل فکری و اجتماعی آلمان کنار گذاشته شدهاند، همه چیز اساساً دگرگون شده است.»
مطبوعات یهودیان در حرکتی واکنشی نسبت پروپاگاندای یهودیستیزِ مقامات آلمان کوشیدند با انتشار مقالات و گزارشهای مختلف، تصویری مثبت از یهودیت و یهودیان ارائه کنند و به اعضای جامعه یهودیان مشاوره دهند و تشویقشان کنند که تحت قوانین ضدیهودی آلمان نازی، با روحیهای قویتر با چالشهای زندگی، روبهرو شود. اما مهاجرت وسیع یهودیان موجب شد که بسیاری از این مطبوعات نیز تعطیل شوند. علاوه بر این، در یازدهم نوامبر سال ۱۹۳۸، و در پی درگیریهای موسوم به «شب شیشههای شکسته »، دولت آلمان انتشار کلِ مطبوعاتِ جامعه یهودیان را ممنوع اعلام کرد. از آن زمان به بعد، تنها روزنامه ویژه یهودیان که حق انتشار داشت، «روزنامه خانوادگی یهودیان» (Jüdisches Nachrichtenblatt) بود که کاملاً تحت نظارت و کنترل حکومت قرار داشت.
شایان ذکر است که پیش از این، مقامات آلمان مطبوعات یهودی را مجبور نکرده بودند که مانند سایر رسانهها از مقررات و دستورالعملهای حکومتی پیروی کنند؛ آنها مجبور نبودند که خط به خط، بیانیههای «وزارت پروپاگاندا» را که هر روز در نشست خبری به مطبوعات ابلاغ میشد، منتشر کنند. اما مقامات آلمان غیریهودیان را از خرید و مطالعه مطبوعات یهودی منع کرده بودند.
ابزار جدید پروپاگاندا: فیلم، رادیو و تلویزیون
پوستر سال ۱۹۳۶: «همه آلمانیها سخنان پیشوا را از طریق رادیوی مردم گوش میکنند.»
در این پوستر که در سال ۱۹۳۶ چاپ شده، جماعتی دور تا دور یک دستگاه رادیو را گرفتهاند. اندازه غیر معمول رادیو نمادی است از جمعیت عظیمی که به برنامههای رادیویی نازیها گوش میدادند. در شرح تصویر آمده است: «همه آلمانیها سخنان پیشوا را از طریق رادیوی مردم گوش میکنند.»
منبع: آرشیو فدرال آلمان
نازیها به قدرت و جذابیت فناوریهای نو، از جمله فیلم، بلندگو، رادیو و تلویزیون آگاه بودند و میدانستند چگونه باید از آنها در راستای پروپاگاندای خود استفاده کنند. رهبران حزب، به لطف این فناوریها، پیامهای ایدئولوژیک خود، و افسانه «جامعهی ملی» (Volksgemeinschaft) را بهطور وسیع در سطح جامعه پخش کردند.
پس از سال ۱۹۳۳، رادیو سخنرانیهای «هیتلر» را به خانه مردم برد، و در کارخانههای و حتی در خیابانها و در فضای باز از طریق بلندگوهایی که در جایجای شهر نصب شده بودند، پخش کرد. مقامات وزارت پروپاگاندا تحت نظر «گوبلس» متوجه کارکرد بسیار موثر رادیو بودند. وزارت پروپاگاندا با حمایت مالی گسترده و پرداخت یارانه از ساخت دستگاه رادیویی موسوم به «رادیو مردم» پشتیبانی کرد و قیمت خرید آن را بسیار پایین نگه داشت. در نتیجه، تا سال ۱۹۳۵، حدود یک میلیون و نیم دستگاه رادیو به فروش رفت و آلمان به جمع کشورهایی پیوست که بالاترین تعداد شنونده رادیویی را داشتند.
در سال ۱۹۳۵، آلمان نخستین کشور جهان بود که اقدام به پخش برنامههای مرتبِ تلویزیونی کرد. «یوزف گوبلس» از تواناییهای بالقوه این رسانه جدید در تولید پروپاگاندا آگاه بود، اما بر این باور بود که سینما و تئاتر به این دلیل که حسی از تجربه دستهجمعی را در ذهن مخاطب ایجاد میکنند، تاثیرگذاری بیشتری دارند.
آن سوی سرخط خبرها: سوءاستفاده نازیها از رسانه — «شب شیشههای شکسته»
در طول شب نهم نوامبر سال ۱۹۳۸، رهبران نازی موجی از خشونت را در شهر بهراه انداختند که جامعه یهودیان را در سراسر خاک «رایش کبیر» شدیداً تکان داد و افکار عمومی جهانی را متاثر کرد. به دستور وزارت پروپاگاندای «یوزف گوبلس»، ماموران محلی و ایالتیِ حزب نازی کارزار تبلیغاتی را به راه انداختند که نتیجه آن، خشونت علیه یهودیان و تخریب اماکن و منازل آنها بود. نازیها قتل یک دیپلمات آلمانی در پاریس را بهدست یک نوجوان یهودی خشمگین بهانه کردند تا این خشونتها را توجیه کنند. در «شب بلورین»، یا «شب شیشههای شکسته»، حدود ۷ هزار ۵۰۰ مغازه متعلق به یهودیان یا بهکلی تخریب شد، یا شدیداً آسیب دید؛ صدها کنیسه در آتش سوختند و ۹۱ یهودی به قتل رسیدند.
در روزهای بعد از این درگیریها، پلیس امنیت آلمان، حدود ۳۰ هزار یهودی را بازداشت کرد و به اردوگاههای کار اجباری در «بوخنوالد»، «داخائو» و «زاخسنهاوزن» فرستاد.
گرچه رسانهها در سراسر جهان رخدادهای «شب شیشههای شکسته» و پیامدهای آن را پوشش دادند، وزارت پروپاگاندای آلمان کارزار رسانهایِ کاملاً کنترل شده و تخریبگری را ساماندهی کرد و هیجانِ نهفته در پشت خشونتهای آن شب را «خشم خودجوش» مردم آلمان خواند، و تعداد مرگومیر و حجم سرکوب و تخریبها را ناچیز جلو داد.
سوءاستفاده از مطبوعات و رسانهها که در جریان وقایع «شب بلورین» صورت گرفت، نشان میدهد که چگونه دستگاه پروپاگاندای نازیها اخبار و عملیات تخریبِ رسانهای خود را (هم در سطح افکار عمومی کشور و هم در سطح بینالمللی) پیش میبرد. این واقعه همچنین نشان میدهد که دستگاه پروپاگاندای نازی تا چه حد آماده واکنش سریع به انتقادات و اعتراضات و اخبار فوری بوده است.
رادیوهای ممنوعه: رادیوی خارجی تنها منبع اخبار
معمولاً در دوران جنگ، دولتها به دو دلیل عمده دسترسی به اطلاعات را برای عموم محدود و سانسور میکنند؛ نخست به این دلیل که میخواهند جلوی لو رفتن دادههای حساس را بگیرند؛ دوم اینکه نمیخواهند مردم به اخبار و اطلاعاتی دست یابند که موجب تضعیف روحیه عمومی در جامعه میشود. پس از آنکه آلمان در ماه سپتامبر ۱۹۳۹، به لهستان حمله کرد، رژیم نازی تدابیر سختگیرانهای را به اجرا گذاشت تا امکان دسترسی مردم به اخبارِ منتشر شده در خارج کشور را محدود کنند. دولت آلمان گوش کردن به رادیوهای خارجی را جرم دانست و ممنوع اعلام کرد. دادگاههای آلمان بسیاری را به جرم اینکه اخبار رادیوهای خارجی را پخش کردهاند، به تحمل زندان و حتی به مرگ محکوم کردند.
مقامات آلمان که سالها با این ترس زندگی کرده بودند که پروپاگاندای متفقین، در جریان جنگ جهانی اول، جامعه آلمان را دچار فساد اخلاقی کرده و به ناآرامی دامن زده بود، امیدوار بودند که تدابیر قهری مردم را وادار خواهد کرد که به «دروغهای» دشمن گوش ندهند. اما هرچند «گشتاپو» و خبرچینهای حزب همهجا چشم و گوشی داشتند، در نهایت، میلیونها آلمانی به بیبیسی و سایر کانالهای رادیویی ممنوع روی آوردند.
نویسندگان: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا، واشنگتن.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر