«یوزف گوبلس» وزیر پروپاگاند رژیم نازی اعتقاد داشت که دروغ هر چقدر بزرگتر باشد باورکردنیتر است. دروغ، نفرت پراکنی و شستشوی مغزی هواداران ارکان اصلی حزب نازی در دهه بیست میلادی و حکومت نازی از سال ۱۹۳۳ تا زمان سقوط آن در سال ۱۹۴۵ بودند. نازیها با استفاده از تکنولوژی مدرن و پیشرفتهترین ابزار هنری و تبلیغات در آن زمان، از جمله رادیو، پوستر و فیلم توانستند از حزبی کوچک و افراطی به بزرگترین حزب آلمان تبدیل شوند و حکومت را در دست بگیرند. «ایرانوایر» در بخش دیگری از پروژه سرداری که با همکاری موزه هولوکاست آمریکا منتشر میشود، به نقش تبلیغات در به قدرت رسیدن هیتلر و رژیم او و کشتار میلیونها انسان از جمله شش میلیون یهودی میپردازد.
***
«بسیاری او [هیتلر] را یار و یاور، ناجی و حلال مشکلات و بدبختیهایشان میدانستند و عاشقانه میپرستیدندش.»
- «لویی شولمیتز»، معلم مدرسه در شهر «هامبورگ»، ۱۹۳۲
پروپاگاندای نازیها در دوران انتخابات
تکنیکهای مدرن پروپاگاندا، از جمله تصاویر تاثیرگذار و پیامهای ساده و شفاف در مدت کوتاهی از «آدولف هیتلر»، زاده اتریش که فعالِ سیاسی، تندرو و نهچندان شناخته شدهای بود، نامزد پیشروی انتخابات سال ۱۹۳۲ را ساختند. برای نمونه، سبک و سیاق این پوستر شباهتهای زیادی به عکسهای ستارگان سینمای آن زمان دارد. پوستر انتخاباتی، ۱۹۳۲، عکاس: «هاینریش هوفمان»
منبع: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا
گرایش جامعه به رهبری کاریزماتیک شرایط مناسبی را برای رشد پروپاگاندا در آلمان فراهم کرد. دستگاه پروپاگاندای حزب نازی، در دورانی که بیثباتی سیاسی جمهوری «وایمار» را دچار بحران کرده بود، کوشید با ارائه تصویری سازماندهی شده از «آدولف هیتلر» از خواستِ مردم به ظهور یک سیاستمدارِ کاریزماتیک سوءاستفاده کند و به «هیتلر» امکان دهد تا مردم را متحد کرده و قدرت خود را استحکام بخشد.
پروپاگاندای نازیها همچنین به رشد سریع حزب نازی در جامعه کمک کرد و موجب شد که نازیها نه تنها از جایگاهِ سیاسیِ مهمی برخوردار شوند؛ بلکه در نهایت، اختیارِ کل مملکت را نیز بهدست بگیرند. تبلیغات انتخاباتیِ دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ میلادی، عکسها و پوسترها و تصاویری که از «هیتلر» در سطح جامعه پخش شد، حتی نحوه ورود و حضور او در نشستها و گردهماییهای مردمی، چنان هوشمندانه طراحی و سازماندهی شدند که «پیشواپرستی» در آلمانِ آن سالها ایجاد شد. علاوه بر این، سخنرانیهای او که در گردهماییها و راهپیماییها، و از طریق رادیو، پخش میشدند، بر شهرت او افزودند. پروپاگاندیستهای نازی «هیتلر» را مانند سربازی آماده جنگ، پدری مهربان، و در نهایت، رهبرِ مسیحایی که برای نجات آلمان ظهور کرده، به تصویر کشیدند و در سطح جامعه تبلیغ و ترویج کردند.
تکنیکهای مدرن پروپاگاندا، از جمله تصاویر تاثیرگذار و پیامهای ساده و شفاف در ظرف مدت کوتاهی از «آدولف هیتلر»، متولد اتریش که فعالِ سیاسیِ تندرو و نهچندان شناختهشدهای در آلمان بود، اصلیترین نامزد انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۳۲ را ساختند. تجربه «هیتلر» از جنگ جهانی اول به پروپاگاندا گره خورده بود؛ او نیز مثل خیلیهای دیگر قویاً بر این باور بود که آلمان جنگ را نه در میدان نبرد بلکه در نتیجه پروپاگاندای دشمنان باخته است. میگفت که فاتحان جنگ (بریتانیا، فرانسه، آمریکا و ایتالیا) پیامهای ساده و شعارهای روشنی را مطرح کرده بودند و اینگونه موفق شده بودند نیروهای نظامی خود را متحد، و مردم را به مبارزه تشویق کنند. «هیتلر» از قدرتِ کلام و تصویر و نمادها و مضامین آگاه بود و شعارهایی را برای حزب خود انتخاب کرده بود که ساده، ملموس و تاثیرگذار بودند و توجه توده مردم را جلب میکرد.
از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵، پرستش شخصیت و جایگاه «آدولف هیتلر» در کل جامعه آلمان دیده میشد. پروپاگاندیستهای نازی رهبر خود («پیشوا») را تجسمِ زنده ملتِ آلمان میخواندند که قدرت و ارادت بیچونوچرای او بر کشور میتابید. بیانیههای دولتی نیز این دیدگاه را که «هیتلر» ناجی ملتی است که پس از جنگ جهانی اول تحت سلطه «پیمان ورسای» قرار گرفته، تقویت میکردند. پدیده شخصیتپرستی «آدولف هیتلر» در ابعادِ وسیع تولید و ترویج میشد؛ پروپاگاندایستهای نازی و هنرمندان تصاویر و پوسترها و مجسمههای «پیشوا» را تکثیر و سپس در معابر و امکان عمومی نصب میکردند و حتی به خانههای مردم میفرستادند. مرکز انتشارات حزب نازی نیز میلیونها نسخه از زندگینامه سیاسی «هیتلر» به نام «Mein Kampf» (نبرد من) را در نسخههای ویژه، از جمله برای جوانانی که تازه ازدواج کرده، و همچنین برای نابینایان به خط «بریل» چاپ کرد.
پروپاگاندای نازیها «هیتلر» را بهعنوان دولتمردِ با استعدادی که آرامش و ثبات را به کشور ارمغان آورده، شغل ایجاد کرده و عظمت آلمان را احیا کرده، مورد ستایش قرار میدادند. در دوران حکمرانی نازیها، آلمانیها میبایست وفاداری خود را به «پیشوا» در فضای عمومی و به منشهایی که به آیینهای مذهبی پهلو میزد؛ از جمله سلام و احوالپرسی با یکدیگر در خیابان با فریادِ «هایل هیتلر!» که در آن زمان «درود آلمانی» نامیده میشد، ثابت میکردند. ایمان به «هیتلر» به مثابه تلاش برای تقویت اتحاد ملی بود، در حالی که عدم تبعیت از او به معنی تفرقهپراکنی در جامعهای بود که منتقدانِ آشکار رژیم و رهبراناش را محکوم و زندانی میکرد.
استقبال «آدولف هیتلر» از «پاول فن هیندنبورگ»
«آدولف هیتلر» که تازه صدراعظم آلمان شده، در بیستویکم ماه مارس سال ۱۹۳۳، در شهر «پوستدام» آلمان، از «پاول فن هیندنبورگ»، رییسجمهور آلمان، استقبال میکند. هدف از انتشار این عکس و ژست «هیتلر» آن بود که به مقامات عالیرتبه کشور اطمینان دهد که حضور او در قدرت خطری برای آنها محسوب نمیشود. این عکس که از یک کارت پستال بسیار معروفِ آن سالها گرفته شده، به طور گسترده در مطبوعات آلمان و جهان بازتاب یافت. تضادی که بین «هیتلر» با لباس غیر نظامی و در حال ادای احترام به «فون هیندنبورگ» با لباسی نظامی و مدالهای فراوان به سینه وجود دارد، قابل توجه است. «هیتلر» در انتخابات پنجم ماه مارس سال ۱۹۳۳ به پیروزی رسید و به جایگاه خود در راس قدرت مشروعیت بخشید.
منبع: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا، «بی.آی. سندرز»
نویسندگان: موزه یادبود هولوکاست در ایالات متحده آمریکا، واشنگتن
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر