وظیفه خبرنگار حمایت نیست، انتشار واقعیت است
ساعت ۶ بعد از ظهر است، گروهی از دانشجویان میلان پشت در سالن تجمع کردهاند، نزدیک میشوم و عکسی میگیرم، دو نفر از بچهها نزدیک میشوند، به تیتر گزارش بازی اول تیم ملی والیبال ایران - ایتالیا اعتراض دارند:« تیتر میتوانست بهتر باشد، باید تیم را حمایت میکردید نه اینکه تضعیف.» میگویم :«وظیفه خبرنگار حمایت نیست، انتشار واقعیتی است که شاهد بوده، مصلحت سنجی کار ما نیست.» می گویند:« لطفا از این شعارهای قشنگ ندهید.»
بحثمان بالا میگیرد، توضیح میدهم که آنچه منتشر شده عینا نظر ۷،۸ نفر از مصاحبه شوندگان است، نمیتوانم وقتی تماشاچی ناراحت است آن را منتشر نکنم یا کمرگ جلوه دهم، میگویند:« ما هم بودیم اما معترض نبودیم، این نظر همه تماشاچی ها نبوده است. پس لطفا انتقاد ما را هم منتشر کنید.» قول میدهم که نظرشان را بنویسم.
وارد سالن میشوم، ضلع جنوبی سالن را به ایرانیها اختصاص دادهاند. یک ساعت به بازی مانده، ۳۰۰، ۴۰۰ نفر ایرانی مدام در حال تشویق هستند، بلندگوهای سالن ترانههای ایتالیایی پخش میکنند، با یکی از بچهها ۵ تا موزیک ایرانی از آرش دانلود میکنیم با فلش مموری به مسئول سالن میدهیم، به گرمی استقبال میکند. آهنگ اول آرش که پخش میشود، جمعیت ایرانیها به ۸۰۰ نفر رسیده، سالن منفجر میشود، ایتالیاییها ساکت و مبهوت، ایرانیها هم خوانی میکنند و میرقصند، منتظر ترانه دومام، اما خبری نمی شود، سراغ مسئول سالن میروم، میگوید:«متاسفم، از بالا دستور دادند که دیگر ترانه ایرانی پخش نکنید!» ترسوها! با خودم میگویم اشکالی ندارد، گذر پوست به دباغ خانه میافتد، استادیوم ۱۲ هزار نفری آزادی جبران میکنیم.
چند دقیقه به آغاز بازی مانده، بچههای رم هم میرسند. جمعیت ایرانیها بالای ۱۰۰۰ نفر است، با بوق و طبل و پرچم.
بازی شروع شده، امتیازها نزدیک به هم است، باز هم در دریافتها مشکل داریم، اما در دفاع روی تور بهتر از بازی قبل شدهایم، ایتالیاییها انتظار نداشتند، یک امتیاز میدهیم یکی میگیریم، جو عجیبی است. دو سه بار جلو افتادیم، اما باز ایتالیا خودش را رساند، حال ۲۴- ۲۳ به نفع ماست، فقط یک امتیاز برای پیروزی در ست اول نیاز داریم زایتسف دو امتیاز پیاپی میگیرد، از پشت یک سوم، توپ را در زمین ایران میخوابند، از هر توپ مردهای امتیاز میسازد ۲۵-۲۵، دو اشتباه فاحش و ۲۵-۲۷ به نفع ایتالیا. این ست از بازی قبلی بهتر بودیم اما باز هم باختیم.
ست دوم شروع میشود تا امتیاز ۹ با ایتالیا جلو میرویم، ۸-۹، اما در عرض چند دقیقه ایتالیا فاصلهاش را زیاد می کند، ۲۰-۱۲. باز هم زایتسف یک تنه ایتالیا را بالا میکشد، سرویسهای اشتباه، دریافتهای فاجعه، روحیه تیم به هم ریخته، ست قبل را باید میبردیم، حالا همان باخت نتیجهاش میشود باختی بدتر در ست دوم، ۲۵-۱۸ ایتالیا برد.
ایرانیها بیوقفه تشویق میکنند، ناراحتی را در چشمان تک تکشان میشود دید اما سالن را روی سرشان گذاشته اند، ایتالیاییها هر از گاهی تلاش می کنند مثل ایرانیها تشویق کنند اما خیلی زود خسته میشوند، زمانی که نوبت سرویسهای ایتالیاست، بچهها اعصابشان را خط خطی میکنند.
ست سوم شروع شده باز هم همان اشتباهات، تیم هماهنگ نیست، خیلی زود ایتالیا ما را جا می گذارد ۱۸-۱۲. ایرانیهای در سالن باخت را پذیرفتهاند اما دست از تشویق برنمیدارند. یاعلی مدد میخوانند، بچهها مچکریم، ایران-ایران. میخواهند به تیم بگویند ما کنار شماییم. ۶ امتیاز پیاپی میگیرم، ۱۹-۱۸، باور نکردنی است، تیم جانی دوباره میگیرد، انگار قرار است این بازی به همین راحتیها تمام نشود.
باز هم اشتباه در سرویس، عبادیپور که در حمله موفق بود سرویسش را به زیر تور میزند.۲۰-۱۸. دو اشتباه پیاپی از محمودی و عبادیپور، ۲۲-۱۸، شاید بهتر بود عبادیپور در آن لحظه تعویض شود، ۲۲-۱۹ موسوی هم سرویساش را به زیر تور میزند، ۲۳-۱۹. با سرویسهای قائمی و دفاع عبادیپور به ۲۴-۲۲ میرسیم اما قرار نیست چیزی عوض شود، دفاع روی تور ضعیف و در نهایت ۲۵-۲۲ بازی به نفع ایتالیا به پایان میرسد.
ایرانیها باز هم تشویق میکنند، اعضای تیم اینبار، به سوی تماشاچیان میآیند، برایشان دست میزنند، تشکر میکنند.
سراغ کواچ میروم، خسته نباشید میگویم، میگوید:« بیشتر عصبانیام تا خسته.» چرا عصبانی؟ « ما ستهای اول و سوم را باید میبردیم اما به راحتی این دو ست را به ایتالیاییها هدیه دادیم، من از دیسیپلین تیم حرف می زنم، من بسیار متاسفم، بازیکنهای خیلی خوبی داریم اما هنوز نتوانستهاند در طول مسابقه آن چیزی را که باید، اجرا کنند.» از او در مورد اشتباهات ایران در سرویسها میپرسم، میگوید:« بله در سرویسها هم مشکل داشتیم ۱۸-۱۹ بودیم اما با دو سه سرویس اشتباه همه چیز را از دست دادیم.» مشکل تیم کجاست؟ فشار عصبی؟:« نه نه،روحیه و فشار عصبی در ست دوم دردسر ساز شد اما باید بیشتر تلاش کنیم.»
از او در مورد خوشحالی بچهها بعد از هر امتیاز میپرسم، در زمان ولاسکو این کار ممنوع بود و بازیکن ها تمام تمرکزشان روی توپ بعدی بود، میگوید:« مربی سابق قوانین خودش را داشته، برای من این گونه نیست، بچهها باید در زمین شادی کنند و روحیه خود را بالا ببرند.» چقدر شانس صعود داریم؟ :« هنوز از شانس بالایی برای صعود برخورداریم اما خوب بازیهای سختی در پیش است، باید تلاشمان را افزایش دهیم.»
بیرون از رختکن با سعید معروف صحبت میکنم، از او میپرسم مشکل اصلی کجاست؟ میگوید:« مشکل اصلی تیم ایتالیاست که برزیل را هم در خانهاش برده، بازی یک سرش باخت است، یک سرش برد.»
بی خیال مصاحبه با بازیکنان می شوم، خستهاند، فشار زیادی را تحمل کردهاند، جای چالش و گلایه نیست، با کوچکترین سوالی ممکن است از کوره در بروند، از گوشه کنار تیم خبر میرسد بچهها تحت فشار حراست وزارتخانهاند. خوب حراست هم برای همین روزها ساخته شده!
بیرون استادیوم اما فضای جالبی شکل گرفته نزدیک یک صد نفر ایرانی دور هم جمع شدهاند و با تنبک و طبل مشغول رقص و آواز دست جمعیاند، ایتالیاییها از تعجب دهانشان باز مانده! هر کس نداند فکر میکند ما سه بر صفر آنها را بردهایم، با یکی دو تا از بچه ها صحبت میکنم میگویند باختیم و میرقصیم، تصور کن اگر برده بودیم چه میکردیم! ۴۰ دقیقه ای مراسم رقص و شادی دست جمعی ایرانیها ادامه دارد، البته باز هم دمشان گرم، ملت ما به شادی نیاز دارد، همیشه برای غم و ماتم وقت زیاد است.
سری به فیسبوک میزنم، استتوسهای دوستانم را میبینم، فاجعه است، آقای ضرغامی حسابی روح و روان ملت را خراش داده، همه شاکیاند، صحنههای بازی را در ذهنم مرور میکنم، احتمالا برداشت شان این بوده ۴ تا دختربچه توپ جمع کن دین و ایمان ملت را تضعیف میکردند.
حالا ۱۰ بازی دیگر پیش روی ماست، در گروه A مسابقات ایتالیا با ۱۲ امتیاز اول است، برزیل با ۳ امتیاز دوم، لهستان با ۳ امیتاز سوم و ایران با صفر امتیاز چهارم است. البته ایران و لهستان ۲ بازی کمتر از بقیه انجام دادهاند. از بین تیمهای ایران و برزیل و لهستان یکی باید حذف شود، هنوز راه درازی پیش روی تیم است، ۶ بازی حساس در تهران، میتواند سرنوشت ما را تغییر دهد.
تیم ملی ایران عصر امروز از فرودگاه مارکوپولوی شهر ونیز به سمت برزیل حرکت میکند تا در روزهای شانزده و هفتده خرداد مقابل تیم ملی این کشور قرار گیرد، پس از دیدار با برزیل ایران ۶ بازی پشت سر هم در استادیوم آزادی فرصت دارد تا جایگاه خودش را در جدول تثبیت کند و پس از آن با انجام دو دیدار حساس در لهستان پرونده دور مقدماتی بازیهای لیگ جهانی بسته میشود. از حالا در فکر تدارک سفر به لهستان هستم، بازیهایی که می تواند ما را به جمع برترین های والیبال دنیا هدایت کند. اگر ایران از گروهش صعود کند، با توجه به میزبانی ایتالیا، باز هم با شما خواهیم بود.
والیبال ایران - ایتالیا، امیدوار به برد در بازی دوم
در شهر ورونا هستم، در استادیوم المپیک ورونا، تیم ملی والیبال از ساعت ۹ صبح امروز آخرین تمرین خود را آغاز کرده و آماده میشود تا امشب یک بار دیگر در مقابل ایتالیا به میدان برود.
بازی اول را سه بر صفر واگذار کردیم، هر چند میتوانستیم حداقل یک امتیاز بگیریم اما در دنیای حرفه ایها آنچه حرف اول و آخر را میزند، تمرین و نظم تیمی است. تیم ایتالیا مدت هاست ترکیب ثابت خود را حفظ کرده و مربی بسیار با هوش و پخته ای دارد، آنها گرچه صعودشان در این مسابقات به مرحله بعدی حتمی است و از سهمیه میزبانی استفاده میکنند اما بازی مقابل برزیل و ایران را به هیچ عنوان دست کم نگرفتند و با تمام توان به زمین آمدند.
امروز با یکی از اعضای کادر فنی صحبت میکردم از فرم جدید لیگ جهانی میگفت، طبق برنامه لیگ ۲۰۱۴ قرار بود از گروه های A , B دو تیم صعود کنند اما بعد از انتخاب ایتالیا به عنوان میزبان دور نهایی، از گروه A مسابقات ۳ تیم به فینال مسابقات میرسند، ایتالیا به عنوان میزبان و دو تیم از میان ایران، برزیل و لهستان.
برزیل و لهستان هر کدام سابقه قهرمانی در لیگ جهانی را دارند اما ایران کماکان از شانس بالایی برای صعود برخوردار است و کافی است بازیهایش را در تهران با موفقیت پشت سر بگذارد، واقعا دور از دسترس نیست. بچهها کمی گرم میکنند و بعد در قالب دو تیم به مصاف هم میروند. با اینکه بازی در تریسته را باختنه اند اما روحیهشان عالی است. انتظار باخت نداشتند حالا هم هماهنگتر شده اند. شاید با توجه به صعود قطعی ایتالیا، این دو بازی اول برای ایران بیشتر جنبه تدارکاتی پیدا کند.
ورونا شهر زیبایی است در مرکز ایتالیا، در استان امیلیا رومانا، مشهورترین اثر تاریخی این شهر، بالکن معروف رومئو و ژولیت، متعلق به قرن شانزدهم میلادی است که در مرکز شهر همیشه مورد توجه گردشگران است. تعداد ایرانیها در این شهر به یک صد نفر نمیرسد اما، پیشبینی میشود که امروز ایرانیهای بیشتری به نسبت بازی قبلی به سالن بیایند.
زهرا سرتیپی که از طرف فدراسیون والیبال ایتالیا انتخاب شده تا داوطلبانه مقدمات حضور ایرانیها را فراهم کند میگوید:« امشب حداقل ۵۰۰ نفر ایرانی در سالن حاضر میشوند، ایرانیانیهایی از شهرهای رم، فلورانس، میلان، جِنووا ، بولونیا، تورین و لِکو.» زهرا از تدارک و برنامه ریزی ایتالیاییها میگوید و اینکه بسیار مایل بودند تا ایرانیها حتما در بازی امروز حاضر شوند، میگوید:«ضلع جنوبی زمین به همراه قسمتی از ضلع شرقی به ایرانیها اختصاص دادهاند و همه چیز برای یک حضور زیبا و به یادماندنی برای فراهم است.»
بازی امشب راس ساعت ۲۲:۳۰ به وقت تهران برگزار خواهد شد، از همین حالا تعدادی از تماشاگران ایرانی خود را به پشت درهای سالن المپیک رسانده اند تعدادی هم در زمان تمرین وارد سالن شدند و از نزدیک دو تیم را دیدند. تمرین تمام شده و با کواچ مربی ایران صحبت میکنم در مورد بازی جمعه میگوید:«ایتالیا یکی از بهترین تیمهای امروز دنیاست، ما تلاشمان را کردیم اما هنوز تیم ما جای پیشرفت بسیاری دارد، ما آغاز راه هستیم و مطمئنا با گذشت زمان به جایی که باید باشیم، می رسیم.»
از کواچ در مورد شانس صعود ایران پرسیدم که گفت:« ما در هر بازی برای برد وارد زمین میشویم پیشگو نیستم اما تمام تلاشمان را میکنیم و با توجه به بازیهای باقیمانده امیدوارم.» حضور تماشاگران ایرانی در بازیها سوال بعدی من از کواچ بود که کواچ آن را قابل پیشبینی دانست :«من میدانستم ایرانیهای بسیاری خارج از ایران زندگی میکنند و قدرت حضور آنها را در بازیهای سال گذشته دیده بودم برای همین سورپرایز نشدم اما باید بگویم این سرمایه بزرگی است که تیم ایران دارد.»
بازیکنان ایتالیا کم کم وارد زمین میشوند آخرین نفر که میآید کواچ با خنده صدایش میکند و میگوید: هنوز هم درست نشدی، همیشه دیر میایی، همیشه آخرین نفری.» بعد رو به من می گوید:«تا پارسال شاگرد خودم بوده!» با یکی دو نفر از بازیکنان ایران صحبت کردم، از گلایههای تماشاچیان گفتم، گفتند:«تعمدی نبوده، ما را از در دیگری بردند، ما تمام مشکلات را درک میکنیم و متوجهایم که برای این بازیها دانشجویان ایرانی سنگ تمام گذاشتهاند و سعی میکنند امشب وقت بیشتری را با هم وطنان خود بگذرانند.»
به شکل عجیبی امشب امیدوارترم، حتی پیروزی ایران در یک یا دو ست از بازی امشب هم میتواند در روزهای اخر سرنوشت گروه را تغییر دهد.
باید امیدوار بود و منتظر.
دلخوری تماشاگران ایرانی از اعضای تیم ملی، دیشب تیم ایران اخلاق را هم باخت
ساعت ۱۸:۳۰ است در استادیوم پاللا تریسته به روی تماشاگران باز میشود، آنهایی که بلیط را آنلاین خریدهاند کم کم وارد سالن میشوند، صف ۵۰-۶۰ نفری هم بیرون تشکیل شده تا بلیط های باقیمانده خریداری کنند.
خبری از ایرانیها نیست، جو کاملا آرام است و سکوت، سه دستگاه اتوبوس آن سوی خیابان پارک میکنند، دانشجویهای میلان هستند، هنوز پیاده نشده فریاد ایران ایران بلند میشود، عرض خیابان را طی میکنند و جلوی در ورودی تجمع میکنند، ایتالیاییها انگشت به دهان ماندهاند، اینها دیگر از کجا آمدهاند.
ایتالیاییها هرچند در استادیوم های فوتبال، بی نهایت بی پروا و شلوغ و سرکش هستند اما در دیگر مسابقات، به خصوص در سالن ها سر بسته، آرام و بی هیاهو هستند.
اتوبوس بچه های تورین هم از راه می رسد، در سالن ایرانیها در دو جایگاه مجزا نشستهاند، مسئول برگزاری مسابقات میگوید ۴۰۰۰ ایتالیایی در مقابل ۳۰۰ ایرانی، باز هم عدد خوبی است. با توجه به پرت بودن شهر تریسته نسبت به شهرهای اصلی ایتالیا، همین تعداد هم همت کردهاند و خودشان را تا اینجا رساندهاند.
با هر کس صحبت میکنم به خوبی از شرایط تیم آگاه است توقع زیادی ندارند، سعید که از تهران آمده می گوید: «انتظار برد نداریم، تیم ما از هر نظر دیر آمده شده و ایتالیاییها در اوج امادگی هستند، ما فقط به عشق ایران آمدهایم.»
بازی شروع می شود، ایتالیایی ها دست به کار شدند، اکثر تماشاگران میزبان، دختر بچههای دبیرستانی هستند، در مقابل تشویق های ایرانیها واکنش نشان میدهند، جیغ میکشند، صدا به صدا نمی رسد.
بازی پایا پای پیش می رود، اما اشتباهات ایران کم نیست، در دریافت اول مشکل داریم، جای خالی ظریف کاملا محسوس است. ایوان بهترین بازیکن زمین است، ست اول تا به چشم بر هم میزنی ۲۵-۱۹ تمام میشود.
توپ که به نمیه ایران وارد میشود بچهها شمارش را آغاز میکنند، یــــک دووو ســــه، ست دوم تیم به خودش آمده، مربی ایران خونسردی عجیبی دارد، انگار که از قبل روی نتیجه این بازی حسابی باز نکرده است.
ست دوم چند بار جلو افتادیم، اما به ۲۰ که میرسیم اشتباهات زیاد می شود. ۲۵-۲۲ .
ایرانیها کماکان تشویق میکنند و ایتالیاییها را موقع سرویس زدن هو میکنند، چهره هواداران میزبان دیدنی است! هنوز داستان را هضم نکردهاند.
ست سوم بهتر بودیم بچهها تلاش بیشتری کردند، ۲۴-۲۳، باز هم تکرار اشتباهات ساده، واقعا در دریافت ها و رساندن توپ به مهاجمان مشکل داریم، همه با خود می گویند چرا ظریف دعوتهای فدراسیون را رد میکند. دیروز با یکی از مسئولین تیم صحبت میکردم، خیلی دلخور بود از ظریف، میگفت چند بار گفته ایم اما ....
توپ آخر و تمام، ۲۵-۲۳، باختیم، سه بر صفر.
ایرانیها بغض کرده اند، اما به روی خودشان نمیآورند، الهام با طنز خاصی میگوید:« بازی برد و باخت دارد، قرار نیست که همیشه ما ایتالیا را ببریم، یک بار هم آنها ببرند.»
گوینده ورزشگاه و آن ۴۰۰۰ نفر، تازه گرم شده اند، جیغ های بنفش، دو سه تا از بچه ها ولو میشوند روی زمین، بقیه به سرعت به رخت کن میروند، بلند گوهای سالن آهنگ «هپی» را پخش میکنند، تعدادی از بچهها با غمی عمیق، شروع به رقصیدن میکنند، این هنر ما ایرانی هاست، کنتراست عجیبی در ذهنم شکل گرفته، اینجا دختر و پسر ایرانی، هپی، فارل، تشویق، جیغ، رقص، پرچم سه رنگ، آنجا، آقای کلانتر و عملیات ۲ ساعته و بچههایی که بازداشت شدند تا آقایان از هپینس در کشور برائت جویند.
بازیکنان ایتالیا، دور زمین پراکنده شده اند، دختر و پسر برای عکس و امضای یادگاری از سرو کولشان بالا میروند، در کمال متانت و آرامش، اما این سو آنچه که نباید می شد، اتفاق افتاد.
پسرک از وین با خانواده اش آمده تا با بچه های تیم ملی ایران، عکس یادگاری بگیرد، بغضش ترکید، آقایان چون باخته بودند! محل ندادند و رفتند، به همین سادگی! ۲۰۰ نفری ایرانی در بیرون راه روهای رختکن ایستادهاند تا عکسی و امضایی بگیرند، اما دریغ از یک لحظه توجه.
وارد جمع بچهها میشوم، یک ساعت از بازی گذشته اتوبوس میلانیها و تورینیها قرار است راه بیافتد اما هنوز تماشاگران ایرانی منتظر دیدن اعضای تیم ملیشان هستند! آقایان هم کوله پشتی بر دوش، بدون کوچکترین اعتنایی به ابراز احساسات ایرانیها سوار اتوبوس میشوند، دختری که خودش را الهه معرفی میکند به شدت عصبانی است، می گوید:« ۷ ساعت در راه بودم، ۷ ساعت ساعت هم باید برگردم، کار و درس و زندگی را ول کردم به عشق تیم ملی ایران، حالا اینها اینگونه بیمحلی میکنند، عرف دنیای حرفهای این است وقتی که میبازی از تماشاچیها عذر خواهی کنی نه این که طلبکار هم باشی، ما که میدانستیم قرار است ببازیم. پس به خاطر تیم آمده بودیم نه برد.» علی که پشت سر الهه ایستاده خودش را جلو می کشد و می گوید:« هیچ جای دنیا کسی با هوادارش اینگونه برخورد نمیکند، ما فرهنگ باخت نداریم، ما فرهنگ شهرت هم نداریم، اگر امروز این آقایان چهره شدهاند به خاطر همین هواداران است، چرا از دنیای حرفهای این اصول اخلاقی را یاد نمیگیرند، بگذار راحت بگویم تیم ما امشب هم نتیجه را باخت هم اخلاق را، ما دوبار باختیم.»
مرد میان سالی از اهالی تریسته کنارم ایستاده و میگوید:« چند وقت پیش یکی از تیم های لیگ برتر انگلیس با نتیجه سنگینی شکست خورد، باشگاه به خاطر عذرخواهی از هوادارانش، بازی بعدی را مجانی اعلام کرد، حالا ما کجاییم و آنها کجا، اگر همین ایتالیایی ها باخته بودند تا آخرین نفر در سالن میماندند و هوادارشان را با یک امضا و یک عکس یادگاری شاد می کردند.»
یکی از دانشجوهای تریسته می گوید تمام اینها به کنار، پرچمی که همراه تیم ملی بود، مال ماست، آقایان از ایران با خودشان یک پرچم نیاورده بودند، دیروز از ایرانیهای تریسته پرچم خواسته بودند! تا این حد بیبرنامه بودن نو بر است. به جای اینکه فدراسیون و سفارت به ایرانیها خدمات بدهند، ایرانیها باید به سفارت خانه کمک کنند!» دانشجوی دیگری که خودش را فرزاد معرفی می کند میگوید:« سفارت گفته بود پول ماشین نداریم، بروید از تجار ایرانی ۲۱۰۰۰ یورو پول تهیه کنید، بگویید بیایند اسپانسر ما بشوند! این دیگر چه مدلی است؟ تیم کره جنوبی که به ایران آمده بود، ۳ فروند هواپیمای بویینگ را برای تماشاگرانش چارتر کرده بود از سئول تا ایران، رفت و برگشت، بعد آقایان برای اجاره اتوبوس میگویند پول نداریم، اما پول دارند در تاسوعا و عاشورا هیات راه بیاندازند و در محرم و صفر افطاریهای انچنانی بدهند،آن وقت برای تیم ملی از منِ دانشجو پول می خواهند. نه سفارت نه فدراسیون حتی یک بلیط مجانی هم به یک ایرانی ندادند فقط به زور راضی شدند که پول اتوبوسها را بدهند.»
گلایهها زیاد است و بازی دوم در راه. شهر ورونا مرکزییت بیشتری دارد، البته به همین دلیل کنسولگری میلان گفته تدارکی برای تهیه ماشین و اتوبوس نخواهد دید، شاید نهایتا یک دستگاه! اما روی کاغذ که حساب کنی بچه های میلان باید نفری ۶۰-۷۰ یورو برای دیدن بازی فرداشب هزینه کنند و این رقم قابل توجهی است که پرداخت آن از عهده اکثر دانشجویان خارج است.
اتوبوس های میلان و تورین راه میافتند، کسی در استادیوم باقی نمانده، من هم باید تا فردا خودم را به ورونا برسانم.
ادامه دارد.
گزارش تکمیلی، تیم والیبال ایران در ایتالیا (4)
تیم ملی والیبال ایران امشب در اولین دیدار در بیست و پنجمین دوره لیگ جهانی بازی با نتیجه سه بر صفر مغلوب تیم ملی ایتالیا شد.
تیم ایران در این بازی فشار بی سابقه ای را تحمل کرد، ۴۰۰۰ هوادار ایتالیایی آمده بودند تا انتقام باخت سال پیش را بگیرند، آنها می دانستند ایرانیها تیم شان را تنها نخواهند گذاشت، گرچه بازی در دور افتاده ترین شهر ایتالیا در مرز اسلونی برگذار شد اما باز هم ایرانیان مقیم ایتالیا از شهرهای تورین، میلان، بولونیا، رم و حتی خارج از ایتالیا خود را به محل مسابقات رسانده بودند. به گفته مسئول برگزاری مسابقات بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ ایرانی در سالن حاضر بودند که از یک ساعت قبل از بازی تا اخرین لحظه تیم ملی کشورشان را تشویق کردند.
در پایان بازی هم گرچه ایران بازنده از زمین خارج شد اما اعضای تیم مورد تشویق هواداران ایرانی واقع شدند. انتظار می رود جمعیت تماشاگران ایرانی در بازی روز یک شنبه در شهر ورونا حداقل دو برابر شود.
برای دیدن عکسهای بخش اول کلیک کنید
برای دیدن عکسهای بخش اول کلیک کنید
گزارش تکمیلی، تیم والیبال ایران در ایتالیا (3)
کمتر از چند ساعت به آغاز بازی ایران و ایتالیا زمان باقی است، شهر تریسته حال و هوایش کمی تغییر یافته، همه جا صحبت از بازی امروز است.
تریسته شهری است در شمال شرقی ایتالیا، تا پیش از جنگ جهانی اول تریسته، قسمتی از اسلونی بود ما بعد از جنگ به تصرف ایتالیا در آمد، جامعه اینجا از منظر قومی یک دست نیست، اسلونیایی ها، ایتالیایی ها و یونانی ها در این شهر هر کدام جمعیت قابل توجهی دارند، اسلونیایی ها البته، با وجود گذشت چندین دهه از پیوستنشان به ایتالیا، همچنان بر حفظ اصالت خود اصرار دارند، حتی چندتایی مدرسه خاص خود را دایر کرده اند.
راننده ای که دیروز مرا از وینز به تریسته رساند میگفت :«بعضی روستاهای این منطقه مختص اسلونیاییها است، سعیشان را میکنند تا با هم متحد باشند و منافع جمعی خود را حفظ کنند با این حال هیچ مشکلی با ایتالیایی ها ندارند، با این که متشکل هستند اما تا امروز نه ساز جدایی کوک کرده اند نه جنجال و حاشیه ای ساخته اند.»
در بین راه زمانی که از جاده ساحلی می گذشتیم، گفت اینجا ما ساحلی داریم که در دنیا تک است، گفتم چطور؟ گفت زنان و مردان در این ساحل از هم جدا هستند و کسی حق ورود به بخش دیگر را ندارد! این ساحل در دنیا تک است! نگاهی به شدت عاقل اندر سفیه به او انداختم و زیر لب گفتم احتملا نمی دانی دنیا کجاست! پرسید چی؟ گفتم بیا ایران تا نشانت دهم همه چیز می تواند زانانه مردانه باشد!
برگردیم به بازی، از ساعت نه صبح تیم ملی آخرین دور تمریناتش را آغاز کرد و بعد از گرم کردن به مرور اخرین تاکتیک های مورد نظر کواچ پرداختند. کمی استرتس در چهره بچه ها دیده می شود اما به نظر میرسد در این حد استرس برای یک بازی به این مهمی، طبیعی است.
با کواچ صحبت میکنم خوشبختانه به ایتالیایی مسلط است، از شرایط تیم میپرسم، راضی است اما ایتالیا را قویتر از پارسال میداند، می گوید آنها در یک سال گذشته پیشرفت چشمگیری داشتهاند، بازیهای مختلفی داشتهاند و در بالاترین سطح آمادگی قرار دارند با این حال همه چیز به داخل زمین و تلاش بچهها بستگی دارد.
کمی آن طرف تر روی سکوها ایوان زایتسف نشته است، والیبالیست قهار ایتالیایی که سال گذشته در بازی دوم کار را برای ایران سخت کرده بود، همان که صفحه فیسبوکش بعد از بازی مقابل ایران مورد حمله کاربران ایرانی فیسبوک قرار گرفت! کمی خوش و بش می کنیم، عجیب این آدم راحت و شوخ است، می گوید: باید از ایران ترسید، اصلا بازی ساده ای نداریم، پارسال هم بازی سختی بود، ما آمادهایم اما اصلا ایران را دست کم نگرفته ایم، پرسیدم تا قبل از بازیهای پارسال آیا از تیم ایران شناخت داشتی؟ می گوید بله، ایران یکی از قدرتهای آسیا بوده و همیشه در مقابل تیم های بزرگ این توانایی را داشته که دردسر ساز شود.
یک نفر از حراست وزارت ورزش هم اینجاست، دور و برم زیاد می پلکد، سعی میکند سر از کارم دراورد، با لحنی دوستانه اما کاملا کاوشگر! میپرسد برای کجا کار میکنی، برای چه کسی مصاحبه میگیری، با جوابهای سربالا دست به سرش میکنم، دوباره برمیگردد، اما شما کارت خبرنگاری گرفتهای، حتما برای جایی کار میکنی، باز هم جواب سر بالا، ولی در کل آدم خوبی است احتمالا مامور است معذور. حالا تمرین تیم تمام شده ، برای چند دقیقه ای کواچ با یکی از مربیان ایتالیا کنار هم می ایستند، خوش و بشی میکنند و چهره به چهره حرفهایی رد و بدل میکنند.
پشت در سالن، امیلیا و خانواده اش ایستاده اند، دوباره از لندن آمده تا تیمش را تشویق کند و اما می گوید از برخورد های مسئولان تیم راضی نیست، می گوید «تا همین جای سالن هم که آمده ام با کمک تیم ملی ایتالیا وارد شدم، اعضای تیم ایران اهمیتی ندادند که تماشاچی آمده تا تمرین آنها را ببیند، کارتی نشانم میدهد و می گوید وقتی مسئول فدراسیون والیبال تریسته با من صحبت کرد و فهمید والیبال را به صورت جدی پیگیری می کنم گفت اگر بخواهی میتوانی بیایی در تیم این شهر بازی کنی.
کم کم همه می روند به سوی هتلهایشان، بازی به وقت محلی ساعت ۲۰:۳۰خواهد بود یعنی ۲۳:۰۰ به وقت ایران. ایتالیا دو بازی اول خود را در برزیل با پیروزی پشت سر گذاشته و با ۶ امتیاز در صدر گروه A قرار داد و برزیل با ۳ امتیاز از دو بازی در جایگاه دوم است.
ایران برای رسیدن به دور نهایی لیگ ۲۰۱۴ باید در رتبه اول یا دوم گروه خود قرار گیرد. باید صبر کرد و دید امشب تیم ایران چه نمایشی از خود نشان خواهد داد.
گزارش تکمیلی، تیم والیبال ایران در ایتالیا (2)
بالاخره با ۴ ساعت تاخیر رسیدم به شهر تریسته، چرا تاخیر، خوب اینجا ایتالیاست و زندگی در ایتالیا یعنی همیشه منتظر حادثه بودن. داستان از این قرار بود که از رم بلیط قطار گرفتم برای تریسته، طبق برنامه مکتوب بر روی بلیط به تاریخ امروز باید در ونیز قطار را عوض می کردم، وقتی ونیز پیاده شدم کاشف به عمل آمد که اقایان اعتصاب کرده اند و هیچ قطاری از این شهر خارج نمی شود، ایستگاه قطار مملو بود از چند صد نفر انسان پا در هوا ! توریست و مسافر و خانواده .
با کلی زحمت و خوش شانسی یک ایتالیایی پیدا شد و ما را با ماشین شخصیاش ۲۰۰ کیلومتر آن طرف تر یعنی تریسته، پیاده کرد.
حالا هم در سالن ۷۰۰۰ نفری شهر آن سوی درهای بسته! کنار تیم ملی ,والیبال ایران نشسته ام، البته من نشستهام و آنها تمرین می کنند، روحیهشان بالاست، یعنی عالی، شاداب و سرحال تمرین می کنند و هر از گاهی اسلوبودان کواچ سوتی می زند و تذکری می دهد.
گفتم درهای بسته چون تمرین امروز و فردا صبح تیم ملی پشت درهای بسته است و ایتالیاییها حق ورود ندارند!
البته توپ جمع کنها چند دختر ایتالیایی هستند با لباس گرم کن! اما چرا تعجب؟ اگر خاطرتان باشد پارسال جدای بحث فنی، پخش مستقیم بازیهای ایران از صدا و سیما در لیگ بیست و چهارم حواشی بسیاری به همراه داشت. از مشهور شدن یک شبه آملیا اسدی تماشاگر ایرانی بازیها گرفته تا تذکر نمایندگان مجلس به رئیس سازمان صدا و سیما به خاطر عدم سانسور به موقع تصاویر.
آملیا اسدی همان دانشجوی ایرانی مقیم لندن و تماشاگر بازی ایران و ایتالیا بود که در طول مسابقه بارها و بارها مورد توجه کارگردان تلویزیون ایتالیا قرار گرفت و البته تصاویرش از تیغ سانسور صدا و سیما در امان ماند. تا جایی که پخش تصاویر مربوط به آملیا از صدا و سیما و به دنبال آن در شبکههای اجتماعی پیروزی ایران بر ایتالیا را نیز تحت الشعاع خود قرار داد و یک شبه در فیسبوک دهها فن پیج با نام هایی همچون «دختره که تو بازی ایتالیا نشونش دادن» شکل گرفت.
عزت الله ضرغامی چند روز پس از بازی ایران و ایتالیا در سخنانی از حجم فشارها و انتقادات نمایندگان و نهادهای مختلف سیاسی و مذهبی به خاطر پخش این بازیها گلایه کرد و مدعی شد بازیهای زنده در ایران تنها با ۷ ثانیه تاخیر نمایش داده می شوند و ناظران پخش برای حذف بسیاری از تصاویر با مشکل مواجه هستند. او همچنین در مورد بازی ایران مقابل کوبا گفت: «با بچههای فرهنگی هماهنگ کردیم گفتیم بروید آنجا ببینید می توانید کاری کنید، پولی بدهید، تشویقی کنید تا توپ جمع کنها یک گرم کن خوبی بپوشند که شلوار داشته باشد؟ شاید هم شد، اگر دیدید تعجب نکنید یعنی واقعا تا اینجا هم دنبال کار هستیم.
حالا حق بدهید که آدم از دیدن این گرم کن ها در این گرمای ماه می شک کند! که نکند عزت الله ضرغامی اینجا هم رایزنی کرده!؟
تمرین تیم ملی تمام شده و بچه ها باید سالن را ترک کنند، حالا زمین را لاجوردی پوشان در اختیار گرفته اند، حضور در تمرین آنها برای عموم آزاد است ، ۷۰ نفری آمده اند برای تماشای تمرین تیم شان.
النا دختر ۲۱ ساله اهل تریسته با هیجان خاصی می گوید که فردا آنها برنده اند، می گوید باخت پارسال هم یک حادثه بود. البته ماریو دوستش منطقی تر به نظر می رسد و می گوید نباید ایران را دست کم گرفت.
تمرین نهایی ایران فردا ۱۰ صبح در همین ورزشگاه انجام خواهد شد.
ادامه دارد...
همراه ما باشید: والیبال ایران - ایتالیا
ساعتی پیش، رم، پایتخت را به مقصد شهر تریسته ترک کردم تا روایتگر دو مسابقه والیبال تیمهای ملی ایران و ایتالیا و حواشی آنها در چهار چوب لیگ جهانی والیبال باشم، دیدارهایی حساس و صد البته جذاب.
طبق تقویم فدراسیون جهانی والیبال دیدار اول قرار است فردا شب (جمعه ۹ خرداد) ساعت ۲۳:۰۰ به وقت تهران برگزار شود.
این دومین حضور والیبالیستهای ایران در ایتالیاست، سال پیش همین روزها بود که والیبالیستهای ایرانی لاجوردی پوشان را در خانه خود به آتش کشیدند، شاید کمتر کسی آن روزها تصور میکرد ایران بتواند ایتالیایی که عنوان ۸ دوره قهرمان لیگ جهانی را یدک میکشد، در زمینش و با نتیجه سه بر یک مغلوب کند.
آن روزها در سفر بودم و نتوانستم مسابقات را از نزدیک پیگیری کنم اما آنهایی که رفته بودند، از خیل عظیم تماشاگران ایرانی و تشویقهای مداومشان میگفتند، گویا ایتالیاییها شکه شده بودند، انتظار این همه ایرانی پور شور و آن تیم منظم را نداشتند. یکی میگفت انگار ما میزبان بودیم و آنها میهمان. البته در بازی دوم جو تغییر کرده بود، این بار محل بازی جزیره ساردنیا بود، یکی از زیباترین و البته گرانترین جزایر مدیترانه، در شهر ساساری دسترسی برای ایرانیها سختتر شده بود و هزینه بردار، هر چند باز هم بسیاری با کشتی و هواپیما خود را به مسابقه رسانده بودند ولی جو استادیوم به نفع ایتالیاییها بود و همان شد که ایران با اختلاف بسیار کم و با نتیجه ۳ بر ۲ مغلوب شد.
آن روزها خولیو ولاسکو مربی ایران بود، کسی که بی شک یکی از محبوبترین مربیان خارجی در تاریخ ورزش ایران است، ولاسکو با مدیریت و نظم و دانشی که داشت ۱۲ بازیکن تیم را همچون مومی در دستانش به خدمت گرفته بود و هر زمانی که اراده میکرد، با اندک تغییری نتیجه را از آن خود میکرد. حالا ولاسکو رفته تا به تیم ملی کشورش خدمت کند و لاجرم ایران با مربی جدید خود وارد مسابقات می شود: اسلوبودان کواچ از صربستان.
بازی فردا جدی ترین محک کواچ در تیم ملی والیبال ایران است، باید صبر کرد و دید چه خواهد کرد، آیا میتواند پا جای پای ولاسکو بگذارد؟ ولاسکو مربی همیشه برنده نبود، اما محبوب بود، چرا که تیمش جانانه میجنگید و امیدوارانه تلاش می کرد.
این روزها با هر کدام از دوستان صحبت میکنم همه واهمه دارند، میگویند ایران، ایران پارسال نیست. هفته پیش همین ایتالیاییها، برزیل را در خانهاش در دو بازی متوالی شکست دادند و ۶ امتیاز گرفتند. این یعنی اینکه کار ایران در این دو بازی واقعا سخت است.
کاروان تیم ایران هم با ۱۳ بازیکن دو روزی است که وارد ایتالیا شده و تمرینات آخر خود را مرور می کند، سعید معروف، مهدی مهدوی، سید محمد موسوی، شهرام محمودی، عبدالرضا علیزاده، علیرضا مباشری، عادل غلامی، آرمین تشکری، فرهاد قائمی، امیر غفور، مجتبی میرزاجانپور، سامان فائزی و میلاد عبادی مردان ایران در این دور هستند و البته غایب مهم تیم در این بازی ها، کسی نیست جز فرهاد ظریف، لیبرو محبوب و تکنیکی و البته با اخلاق ایران.
با تمام این اوصاف باید امیداور بود و رفت برای تشویق، قرار است ایرانیها دوباره استادیوم را تسخیر کنند، آن طور که از شواهد بر میآید از شهرهای میلان و فلورانس و ونیز و رم به علاوه کشورهای اتریش و آلمان و سوییس ایرانیها در تلاش اند تا خود را به تریسته برسانند و تیم شان را حمایت کنند. کنسولگری ایران در میلان برای بازی فردا، ۳ دستگاه اتوبوس تهیه کرده و در شهرهای دیگر هم انجمنها و گروههای ایرانی تدراکاتی را دیدهاند، وسایل تشویق و رنگ آمیزی آدمیزاد! هم مهیاست. ایرانیان ساکن ایتالیا که همه یا نقاش اند یا طراح یا معمار، دست به قلم شده اند تا سفره حمایت پر رنگ تر شود! خوشبختانه مشکل پرچم هم نداریم، کافی ست پرچم ایتالیا را ۹۰ درجه بچرخانیم همان سبز و سفید و قرمز خودمان است!
هنوز راه زیادی تا تریسته مانده، با این قطارهای سریع السیر باید ۵ ساعتی در راه باشم، سعی می کنم تا غروب از آخرین تمرین تیم و حواشی آن برایتان بنویسم.
اگر علاقه به پیگیری بازی های ایران در ایتالیا دارید این وبلاگ را در روزهای آینده دنبال کنید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر