او تصمیمش را برای بعد از مرگ گرفته است؛ فرمها را امضا و همه اسناد را محضری کرده که مبادا چیزی کم و کسر باشد. می خواهد جسدش روی تخت سالن تشریح دانشگاهها باشد و به جای اینکه مردم از پشت شیشههای تاریک غسالخانه پیکرش را هنگام شست وشو ببینند، دانشجویان کالبدش را بشکافند و بیش تر و بهتر یاد بگیرند.
این تصمیم «شادی عصارهپور» است؛ دختری 29 ساله که ادبیات انگلیسی خوانده و چند سال پیش فقط از سر کنجکاوی راهی سالن تشریح یکی از دانشگاهها شده است: «22 ساله بودم و میخواستم بدانم مردهها چه شکلی هستند. به سالن تشریح دانشگاه علوم پزشکی ایران رفتم اما چون در سالن تشریح به جسد مواد زیادی میزنند که برای مدت طولانی بماند، اصلا مثل جسد نبود. دو سه سال بعد رفتم غسالخانه "بهشت زهرا" و دیدم چه داستان مسخرهای است؛ انگار آدم را در ویترین میگذارند و بقیه او را میبینند و گریه میکنند.»
او از دوستانش که در رشته پزشکی تحصیل میکنند، شنیده بوده که دانشجویان پزشکی جسد زن در اختیار ندارند: «آناتومی زن و مرد با هم فرق دارد و نداشتن جسد زن در دانشگاه به نظرم احمقانه آمد. از دوستم که پزشکی میخواند، پرسیدم میدانی چرا جسد زن برای تشریح ندارید؟ گفت چون هیچ پزشک زنی جسدش را وقف دانشگاه نکرده است.»
شادی همان وقت متوجه میشود وقف جسد معمولا از طرف کسانی که در این محیط هستند، انجام می شود و مردم عادی اطلاع چندانی از آن ندارند. از منابع مختلفی تحقیق میکند و متوجه میشود دانشجویان پزشکی برای تشریح، کمبود جسد دارند. این کمبود همواره از سوی مسوولان رسمی هم ابراز شده است.
به گفته «نوروزیان»، مدیرگروه آناتومی دانشگاه علوم پزشکی «شهید بهشتی»، تنها از اجساد افراد مجهول الهویه برای آموزش آناتومی استفاده می شود.
پیش از این «احمد شجاعی»، رییس پزشکی قانونی کشور هم خبر داده بود فرهنگ اهدای داوطلبانه جسد در ایران کم است و ناچار به واردات جسد هستند. به گفته وی، هر دانشگاه علوم پزشکی سالانه دو تا سه جسد نیاز دارد. بر اساس استاندارد جهانی، هر چهار یا شش دانشجو باید روی یک جسد مطالعه کنند. فاصله ایران تا این شاخص خیلی زیاد است.
یکی از مشهورترین مشکلات در این زمینه را دانشگاه آزاد اسلامی داشت که در ابتدای تاسیس واحدهای علوم پزشکی، جسد برای تشریح کردن نداشت و پزشکی قانونی هم از دادن جسد به آن ها خودداری می کرد. سال ۶۵ جسد مهندس «کورس پرتوی دیلمی» طبق وصیتش، به این دانشگاه اهدا و مشکل حل شد.
دکتر «حمیدرضا چگینی»، دکترای آناتومی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی میگوید: «اجساد تا قبل از فتوای امام درباره جایز بودن اجساد مسلمانان ]برای تشریح[، از کشورهای خارجی، من جمله هند خریداری میشد. بعد از فتوای امام خمینی، تقریبا دیگر ما از خارج از ایران واردات جسد نداشتیم. جسدها، جسدهای مجهول الهویه پزشک قانونی هستند. اما به هر حال، مشکل کمبود جسد در دانشگاهها همیشه وجود دارد.»
افراد مجهول الهویه شامل معتادانی هستند که در خیابان ها یا پارک ها فوت و یا اعدامی هایی که خانواده هایشان از تحویل گرفتن اجسادشان خودداری کرده اند و یا کسی نبوده که جسد آن ها را تحویل بگیرد.
در این زمینه هم مشکلات خاصی وجود دارد؛ در برخی موارد، در حین تشریح جسد، خانواده افراد معتاد یا اعدامی متوجه می شوند و با طی کردن روند قضایی، جسد را از دانشگاه پس می گیرند.
با وجود گفته های دکتر چگینی، به نظر می رسد مشکل جسد در ایران بعد از فتوای آیت الله خمینی هم حل نشده است. سال ۸۷ با افزایش مشکل کمبود جسد، «کامران باقری لنکرانی»، وزیر وقت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در نامه ای به «محمود هاشمی شاهرودی»، رییس وقت قوه قضاییه، خواستار صدور دستور برای حل مشکل و دادن اجساد مجهول الهویه به دانشگاه های علوم پزشکی شد. نامه اش البته بی پاسخ ماند.
موضوع از طریق یکی از روسای دانشگاه ها از طریق استفتا از علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی پی گیری شد. او در پاسخ نوشت: «سزاوار است که تا حد امکان از جسد متعلق به مسلمانان استفاده نشود ولی در صورت عدم امکان، مانعی ندارد.»
این فتوا مشکل را به صورت موقت حل کرد ولی کماکان وضعیت جسد در دانشگاه های علوم پزشکی بحرانی است.
در سال های اخیر خبرهای بیش تری درباره افزایش توجه به اهدای جسد در دانشگاه ها منتشر شده اند. اهدای جسد رییس «انجمن حمایت از بیماران کلیوی» بوشهر، یک پزشک متخصص گوش و حلق و بینی در شیراز و وصیت یک خانواده پنج نفره در تبریز برای اهدای جسد نمونه هایی بودند که بازتاب خبری بالایی داشتند و به نوعی کمک به فرهنگ اهدای جسد را ترویج کردند.
به گفته دکتر «علیرضا ابراهیم زاده»، مدیر گروه علوم تشریحی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، در حال حاضر بیش از ۱۰ پرونده وجود دارد که افراد وصیت کرده اند پس از فوت، اجسادشان به سالن تشریح دانشگاه علوم پزشکی اهدا شود. با این حال، او تایید کرده است: «سالن های تشریح دانشگاه های علوم پزشکی کشور همواره از نبود جسد خانم برای رشته های مامایی و تخصص های مرتبط با زنان در رنج هستیم.»
شادی تصمیمش را میگیرد و جست وجو را آغاز میکند. نشانیها به دانشکده آناتومی دانشگاه تهران در خیابان 16 آذر میرسد.
دکتر حمیدرضا چگینی معتقد است دانشگاههایی مثل دانشگاه تهران که شناخته تر شدهاند، چندان با مشکل کمبود جسد رو به رو نیستند و دانشگاه های شهرهای کوچک تر و ناشناخته تر بیش تر این مشکل را دارند. شادی هم از این موضوع اطلاع دارد: «اوضاع دانشگاه تهران بهتر است. من هم دوست داشتم جسد خود را برای دانشگاه شهرستان وقف کنم اما امکانش نبود چون برای گرفتن فرم باید به شهرستان میرفتم.»
او دو فرم رضایت از دانشگاه تهران گرفته است: «چند وقت پیش که صحبت این موضوع پیش آمد، خالهام هم گفت که دوست دارد جسدش را وقف کند، من هم دو تا فرم گرفتم.»
هر دو فرم را پر میکنند و به دفتر خانه میروند: «به دفترخانه رفتیم که گواهی امضا بگیریم. یعنی امضاهای ما را تایید و ثبت کنند که ثابت شود امضای خودمان است.»
هزینه دفترخانه 25 هزار تومان است. شادی بعد از گرفتن گواهی امضا، دوباره به دانشکده آناتومی برگشته و فرمها را تحویل داده است.
در ابتدای فرم نوشته بود: «اینجانب با تضرع و خشوع در درگاه خدای بزرگ، بدینویسله در کمال صحت و سلامت عقل وصیت مینمایم تا کالبدم را پس از فوت در اختیار دانشکده پزشکی آن دانشگاه قرار دهند تا دانشجویان پزشکی به منظور آموزش علمی و خدمت در راه بشری از آن استفاده نمایند.»
انتهای این فرم هم دو گزینه تعریف شده که اهدا کننده باید یکی از آن دو را انتخاب کند. در گزینه اول نوشته شده است:«جسد اینجانب پس از انجام مراحل آموزشی دفن شود و مراتب به اطلاع خانوادهام برسد.»
در گزینه دوم هم آمده است: «جسد اینجانب پس از تشریح، جهت آموزش بیش تر دانشجویان پزشکی در دانشگاه بماند و مورد استفاده قرار بگیرد.» شادی گزینه دوم را ترجیح داده و میگوید: «بعد از این که مردیم، مگر مهم است که جسدمان را توی قبر بگذارند و سنگ قبر داشته باشیم؟»
در قسمت دیگری او متعهد شده که خانوادهاش برای اهدای جسد او رضایت کامل دارند: «اول فکر میکردم که باید یک شاهد از طرف خانواده هم فرم را امضا کند، برای همین مادرم را هم به دفترخانه بردیم ولی اصلا نیاز نبود.»
خانواده شادی مشکلی با تصمیم او نداشتهاند اما او معتقد است که رضایت خانواده مهم است: «وقتی کارت اهدای عضو را میگیرید، روی آن نوشته که این کارت جهت اطلاع خانواده از رضایت شما است؛ یعنی این کارت به تنهایی ارزشی ندارد و خانواده باید اجازه اهدای عضو را بدهند. شاید در مورد وقف جسد هم اگر خانواده نخواهند، این کار انجام نشود چون به هر حال، وقتی می میریم، باید به خانواده خبر دهند و اگر رضایت نداشته باشند، خب اجازه نمیدهند.»
شادی حالا یک برگه تشکر هم از طرف دانشگاه علوم پزشکی تهران دریافت کرده که روی آن نوشته شده است: «بدینوسیله از اقدام خیرخواهانه و خداپسندانه حضرتعالی در خصوص وقف جسد خویش به گروه آناتومی دانشگاه علوم پزشکی تهران قدردانی و تشکر مینماییم.»
او تصویر این برگه را در صفحه فیس بوکش قرار داده و داستان وقف جسدش را نوشته است. آخر یادداشت خود را هم با این جمله تمام کرده است: «شاید تا حالا به این گزینه که می شه جسد رو وقف کرد، فکر نکرده باشید.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر