چند وقتی است که با کمک همسرش یک مغازه کوچک ساندویچی در محله «شرغان» شیراز راهاندازی کرده است. کو کو و کتلت، سوسیس و کالباس، الویه و... درست میکنند و میفروشند: «مغازه کوچک است اما خدا را شکر رونقش بد نیست.»
او بعد از این که کمپین «دیوار مهربانی» را دیده، با خودش قرار گذاشته یک قسمت از دیوار مغازهاش را به دیوار مهربانی تبدیل کند: «اول خودم با خودم شرط گذاشتم که روزی سه ساندویچ را برای افراد بی بضاعت کنار بگذارم اما بعد دلم خواست که دیگران را هم در این کار سهیم کنم.»
ساندویچی او در محله مرفه شیراز نیست: «در محلهای که ساندویچی دارم، همه جور آدم رفت و آمد میکنند؛ کودکان کار هستند، خانوادههای بی بضاعت و ... .به هر حال، شاید دلشان یک وعده غذا بخواهد و پول نداشته باشند. گاهی آدمها به خاطر یک وعده غذا، دست به کارهای خلاف میزنند؛ مثلا من داستان زنی را شنیده بودم که به خاطر فقر و سیر کردن شکم بچههایش، تن فروشی میکرد. شاید یک بچه گرسنه هم به خاطر غذا دستش کج شود. من خودم در خانواده فقیری بزرگ شده ام. گاهی دلم یک ساندویچ میخواست و پول نداشتم. شاید الان هم چنین بچههایی باشند.»
او اول مدت یک ماه فیش سه ساندویچ خودش را به صورت آزمایشی روی دیوار مهربانی گذاشته است: «اول صبح که می آمدم، فیش سه ساندویچ را صادر میکردم و روی دیوار میچسباندم.»
کنارش نوشته بود: «این ساندویچی روزانه سه ساندویچ رایگان برای افراد نیازمند در نظر گرفته است.»
نیازمندان یک فیش از دیوار جدا میکنند و ساندویچ را تحویل میگیرند. بعد از یک ماه، او از دیگران هم دعوت میکند که در این کار سهیم شوند و نوشته روی تابلوی اعلاناتش را تغییر میدهد: «شما هم میتوانید در حد توان، یک یا چند ساندویچ به دلخواه خریداری کرده و رسید آن را روی دیوار بچسبانید. شاید همین یک وعده غذا از دزد شدن یک کودک بیگناه جلوگیری کند.»
خیلی از مشتریهایش از این طرح او استقبال کردهاند و یک ساندویچ که برای خودشان میخرند، یک ساندویچ هم به دیوار مهربانی مغازه تقدیم میکنند: «اصطلاحش را دیگر همه یاد گرفتهاند؛ مثلا میگویند یک بندری برای خودم، یکی هم دیواری.»
قیمت ساندویچها متفاوت است اما اغلب مشتریهایی که برای دیوار خرید میکنند، از همان ساندویچی که برای خود سفارش میدهند، برای دیوار هم میخرند: «کسی که کار خیر میکند، دیگر حواسش به 200 تومان و 500 تومان تفاوت قیمت نیست.»
وقتی کسی وارد مغازهاش میشود و میخواهد یک فیش از دیوار جدا کند، او از پشت دخل کنار میرود: «بعضیها خیلی خجالت میکشند؛ آرام وارد میشوند، این طرف و آن طرف را نگاه میکنند و بعد فیش را جدا میکنند. بعضیها هم ترجیح میدهند وقتی مغازه شلوغ است بیایند که کسی متوجه حضورشان نشود.»
نکته جالب این است که تعداد کسانی که ساندویچ دیواری میخرند، بیش تر از کسانی است که از دیوار فیش برمیدارند: «ما فیشها را روی دیوار نگه میداریم تا زمانی که توسط یک نفر برداشته شود. گاهی پیش میآید که در یک روز 10 فیش به دیوار چسباندهایم. گاهی یکی برداشته میشود و بلافاصله یکی دیگر جایگزینش میشود. به قول همسرم، دیوار مهربانی برکت دارد چون در خبرها خوانده ام در دیوار مهربانیِ لباسها هم تعداد کسانی که لباس میگذارند، بیش تر از کسانی است که آن را برمیدارند.»
با این حال، این اقدام او از طرف عدهای از مشتریانش مورد انتقاد قرار گرفته است: «بعضیها میگویند این گداپروری است. به جای ماهی دادن باید به آنها ماهیگیری یاد بدهیم و به جای غذا دادن، به آنها کار یاد بدهیم. بعضی هم میگویند از کجا معلوم کسانی که فیش را برمیدارند، بی بضاعت باشند؟ من همه حرفها را گوش میکنم اما کاری را انجام میدهم که از دستم بر میآید. باور دارم کسی که با خجالت فیش روی دیوار را میکند، حتما به این ساندویچ احتیاج دارد؛ گرسنه است یا اصلا گرسنه نیست اما میخواهد برای بچهاش ساندویچ بخرد و پول ندارد.»
او فکر میکند گسترش مهربانی مهم ترین کاری است که دیوارهای مهربانی انجام میدهند: «دیوارها کمک میکنند ما آدمها بیش تر همدیگر را دوست داشته باشیم و یاد بگیریم محبت کنیم؛ هر کس به اندازهای که میتواند. چند نفر در شیراز برای سگها و گربهها و پرندگان آب و غذا میگذارند، چند نفر دیوار مهربانی را برای جمعآوری لباس در سرمای زمستان درست کردند، حالا من هم چند تا ساندویچ بدهم مگر چه میشود؟ فقط مهربانتر میشویم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر