تابستان پنج سال پیش، علی امیر خانزاده، کارگر 43 ساله ارومیه ای، وقتی فهمید بالاخره نامش را در فهرست کارگران تعدیل نیروی کارخانه قرار دادهاند، همسر و فرزندش را به سفر فرستاد طنابی تهیه کرد و در حیاط خانه خود را حلق آویز کرد.
پایان تلخ زندگی او مانند حمید فرخی دیزج ملک و یونس عساکره دو دستفروش تبریزی و خرمشهری که در اعتراض به جمعآوری بساطشان از سوی مأموران شهرداری دست به خودسوزی زده بودند، رسانه ای نشد.
آن روزها رسانه ها کمتر به قربانیانی چون علی امیر خانزاده توجه داشتند، شبکه های اجتماعی مجازی هم جانی نداشتند. مریم یکی از بستگان علی امیرخانزاده به ایران وایر میگوید: «علی، چند سال کارگر کارخانه آذرشهد ارومیه بود اما در تابستان ۱۳۸۹به دلیل تعدیل نیرو از کارخانه اخراج شد. این وضعیت آنچنان شرایط روحی برای او ایجاد کرد که تصمیم گرفت خودکشی کند.»
او علی امیرخانزاده را فردی ساده و بیحاشیه معرفی می کند: «علی با اینکه تحصیلات زیر دیپلم داشت ولی مردی خانواده دوست بود، لب به سیگار و مشروب نمیزد، سالها با حقوق کارگری زندگی کرد و موفق شد خانه محقری برای خانواده خود دست وپا کند اما افسردگی ناشی از بیکاری بالاخره او را از پا درآورد.»
به گفته مریم، علی امیرخانزاده پس از بیکارشدن و بروز گرفتاریهای مالی همواره از اوضاع بد روحی و مالی خود شکایت میکرد و میگفت زن و بچه من بدون رزق و روزی چه کنند؟
به گفته روزبه کردونی، مدیرکل دفتر آسیب های اجتماعی وزارت رفاه، "آمار پزشکی قانونی کشور نشان میدهد که بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱، بیش از ۳۰ هزار نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند." این آمار رسمی نشان می دهد که در طول یک دوره ده ساله، روزانه بیش از 8 نفر خودکشی موفق داشته اند.
انتظار می رود در طول سال های اخیر، این روند رشد کرده باشد، هر چند حتی اگر این رقم را در نظر بگیریم، اکنون شاهد یک ثبت یک لشگر حدودا 40 هزارنفره از قربانیان از سال 80 تاکنون هستیم.
مرور خبرهای رسانه ها به خوبی نشان می دهد که اخبار مربوط به خودکشی ها، به یک خبر معمولی و روزمره تبدیل شده است.
در روزهای پایانی فروردین ماه سالجاری زنی ۲۵ ساله پس از ورود قطار به ایستگاه متروی امام علی خود را جلوی قطار پرتاب کرد. چند روز بعد در سوم اردیبهشت ماه، زنی ۴۸ ساله و مجرد از طبقه چهارم برج میلاد، خود را به پایین پرتاب کرد. پنج روزبعد، علی اکبری، کارگر خدماتی ۴۵ ساله شرکت دارو پخش با داشتن ۴ فرزند، پس از آنکه درباره دریافت وام با یکی از مدیران امور مالی دارو پخش گفتگو کرد دست به خودکشی زد.14 اردیبهشتماه، مهدی مزروعی سبدانی، دانشجوی ترم هشت دانشکده فنی دانشگاه تهران با پریدن از روی پل مدیریت تهران دست به خودکشی زد، صبح همان روز نیز زن جوانی از اتباع افغانستان خود را از بالای پل استقلال شهر مشهد به پایین پرت کرد. بامداد پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه یکی از دختران دانشجوی دانشگاه محقق اردبیلی از اهالی شهرستان خلخال، پس از فرستادن پیام خداحافظی از تلفن همراه خود به خانوادهاش با مصرف قرص برنج به زندگی خود پایان داد. عصر همان روز، خودکشی مردی ۳۵ساله در ایستگاه مترو منیریه تهران به نقل از مدیر روابط عمومی اورژانس تهران منتشر شد. همان روز، رسانهها نوشتند که سجاد سلیمی، جوان ۲۴ ساله اهل داران، مرکز شهرستان فریدن با حلق آویز کردن خود از درختی در حاشیه خیابان به زندگی خود پایان داده است.
تحلیل اجمالی خبر یک نکته را به وضوح نشان می دهد، از همه قشری در میان افرادی که خودکشی کرده اند، هستند، دانشجو، مهاجر، کارگر، جوان، پیر، مرد، زن.
۲۴اردیبهشت امسال، حسین اسدبیگی، رئیس مرکز اورژانس اجتماعی به ایلنا گفته است در سال گذشته ۸۰۰ مورد خودکشی مربوط به زنان و ۴۶۰ مورد مرتبط خودکشی مربوط به مردان ثبت شده است.
علاوه بر این، به طور معمول خودکشیهایی رخ میدهند که رسانهها از وقوع این موارد با خبر نمیشوند. نزدیکان فرد و خانواده بسیاری از افرادی که دست به خودکشی میزنند خودکشی فرد را به دلیل حفظ «آبرو» و ناپسند بودن و «گناه» بودن خودکشی پنهان میکنند.
از این منظر می توان گفت آمار واقعی خودکشی در ایران، کماکان مبهم و حداقل بیش از برآوردهای رسمی است.
همچنین آمارهای رسمی تایید می کنند که از مجموع مرگهای مشکوک به خودکشی در ایران، گروه سنی ۱۸ تا ۲۵ سال با ۲۸/۲ درصد بیشترین موارد خودکشی را به خود اختصاص داده که آماری هشداردهنده در مورد خودکشی جوانان است.
یک جامعه شناس ساکن تهران که مایل به بردن نامش نیست، در گفت و گو با ایران وایر از "وضعیت نابهسامان اقتصادی، اخراج از محل کار و بیکاری، نداشتن امید به آینده، ناامیدی نسبت به تغییر وضعیت موجود، سرکوبهای اجتماعی، قوانین تبعیضآمیز، شکست و ناتوانی فرد، تغییرات ناگهانی در عرصههای مختلف حرفهای، خانوادگی، اجتماعی، مالی و نیز خفقان احساسات شدید" ازعلل وقوع خودکشی یاد می کند.
شراره شرفه، پزشک عمومی با تخصص روان درمانی که اکنون ساکن اتریش است نیز دلایل وقوع خودکشی را به دو عامل ریشهای و محرک تقسیم کرده و به ایران وایر میگوید: «اگر بخواهیم ریشه خودکشی را به عنوان شدیدترین تعرضی که انسان نسبت به جان خود دارد واکاوی کنیم در واقع باید گفت که خودکشی در مشکلات روحی شخص ریشه دارد و مسائل سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی تنها محرک هستند.»
به گفته وی، هر فردی که دچار فقر شود دست به خودکشی نمیزند، یک سری جریانات طوری در کنار هم قرار میگیرند که فرد را به خودکشی وامی دارند، چنانچه شرایط موجود فرد و دنیای اطرافش به اندازهای غیرقابل تحمل باشد که هیچ روزنه امیدی نبیند خودکشی را تنها راه برون رفت از این بحران و فشار غیرقابل تحمل تشخیص میدهد.
این پزشک متخصص روان درمانی معتقد است دیدگاه فکری فردی که دست به خودکشی میزند نسبت به ارزش انسان به عنوان موجود زندهای که دارای حق حیات است با اختلالاتی روبرو است به همین دلیل به زندگی خود پایان میدهد.
شیوه های خودکشی در ایران نیز متنوع است. خبرگزاری ایلنا گزارش داده در برخی استان های غربی کشور زنان به نسبتهای بالاتری از مردان اقدام به خودکشی دارند و حتی شکل خاص خودکشی، یعنی خودسوزی در میان زنان شایعتر است. خبرگزاری برنا نیز نوشته که در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ حلقآویز کردن شایعترین روش خودکشی مردان به ویژه در استانهای همدان، لرستان و ایلام و خودسوزی شایعترین روش به ویژه در استانهای ایلام، کرمانشاه و لرستان بوده است.
بیشتر کنشگران حقوق زنان، خودسوزی و خودکشیهای انجام شده در این مناطق را نوعی اعتراض به فرهنگ مردسالاری، ازدواجهای نامناسب، تبعیضها، خشونتها و محدودیتهایی میدانند که از سوی نزدیکان و خانواده بر آنها تحمیل شده است.
از سوی دیگر، آمارهای مربوط به خودسوزی یا خودکشی در این استان ها نیز همواره مبهم بوده اند.
وضعیت رو به رشد آمار خودکشی در سال های اخیر، موضوعی تازه و دور از نظر مانده نیست. سال گذشته به منظور کاهش و کنترل آن برای نخستین بار ردیف بودجه مستقلی در نظر گرفته شده است
به گفته روزبه کردونی، مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه شهریورماه، برای کنترل و کاهش خودکشی در ایران، مبلغ ۱۰ میلیارد ریال برای مناطق آسیب خیز اختصاص یافته است.
در طول 9 ماه گذشته مسئولان دولت ایران از چگونگی هزینه کرد این آمار گزارشی منتشر نکرده اند ولی روشن است که بودجه هایی این چنین هرگز شامل توجه یا بهبود وضعیت کارگرانی مثل علی امیر خانزاده، یونس عساکره و حمید فرخی نمی شود، یک میلیارد تومان به احتمال زیاد خرج هزینه های اداری نهادی می شود که قرار است از زندگی این قربانیان گزارش تهیه کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر