close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
اجتماعی

طلوع بي نشان ها از ياغچي آباد تهران

۲ دی ۱۳۹۳
شیما شهرابی
خواندن در ۴ دقیقه
طلوع بي نشان ها از ياغچي آباد تهران
طلوع بي نشان ها از ياغچي آباد تهران

"همشهریان عزیز، رستوران‌ها، دانشگاه ها، تالارهای پذیرایی، غذاهای اضافی شما نجات بخش است، تماس از شما، جمع آوری از ما." کنار این جمله، تصویر کبوتری کشیده شده که بسته‌های غذا را به دندان گرفته و به مادر و دختری می‌رسانند که گوشه یک خیابان کز کرده‌اند.

این در واقع، روایتی از آخرین اطلاعیه موسسه طلوع بی‌نشان‌هاست؛ یک موسسه خیریه مردم نهاد که سال هاست به کارتن خواب ها و خیابان نشین‌ها کمک می‌کنند. هر هفته  از صبح دور هم جمع می‌شوند، فرقی نمی کند هوا خوب باشد یا بد. آفتابی باشد یا بارانی و برفی، دور هم جمع می‌شوند و دیگ‌ها را برای کارتن‌خواب ها روی آتش می‌گذارند. کارتن‌خواب ها هم حالا می‌دانند که هر سه شنبه جوان هایی هستند که برایشان غذای گرم می آورند و اگر خودشان بخواهند، می‌توانند آنها را از این وضعیت خلاص کنند.

خانم برین مسئول روابط عمومی این موسسه می‌گوید: "هر هفته حدود ۱۵۰۰ پرس غذا تهیه می‌شود. مردم خودشان جمع می‌شوند، غذاها را در ظروف یکبار آماده می کنند و بعد گروه گروه راه می‌افتند سمت جاهایی که کارتن‌خوابها شب را می‌گذرانند. این جاها قبلا شناسایی شده‌اند. مثل فرحزاد، پل نیایش، پل مدیریت، آزادگان، دروازه غار، شوش و...» آنها که برای پخش غذا می روند، صحنه‌های تکان دهنده زیادی  می‌بینند: «دفعه اول که برای پخش غذا می روید، شوکه می‌شوید، مثلا چند ماه پیش که برای پخش غذا رفتیم، کنار اتوبان آزادگان یک بچه بیست و پنج روزه را پیدا کردیم که همانجا به دنیا آمده بود و کنار پدر و مادرش زندگی می‌کرد."

ایده اولیه ده سال پیش در ذهن آقای رجبی، موسس طلوع بی نشان‌ها شکل گرفت، اول خودشان و چند نفر از دوستان نزدیکشان، هفته‌ای یکبار غذا درست می‌کردند و بین کارتن‌خواب‌ها پخش می‌کردند. بعد این دایره گسترده و گسترده می‌شود تا امروز که عده زیادی مشتاق کمک شده‌اند و هر هفته جمع می‌شوند و این راه را ادامه می‌دهند. خانم برین می گوید: "ما به داوطلبان موسسه می‌گوییم یاور. الان یاوران زیادی داریم که اغلب انها بین بیست و پنج تا سی سال سن دارند." حالا آنها می‌خواهند از غذاهای اضافی مهمانی‌ها، رستوران ها، تالارهای پذیرایی و سلف های دانشگاه ها کمک بگیرند و روزهای بیشتری به کارتن‌خوابها غذا بدهند.

«طلوع بی‌نشان‌ها» پنج سال است که مجوز رسمی گرفته و سرای امید را هم در منطقه یاغچی آباد تهران تاسیس کرده است. سرای امید؛ جایی است برای بازگشت کارتن‌خوابهای مرد به زندگی: "سرای امید جایی برای نگهداری و طی کردن روند بهبودی کارتن‌خواب هاست. چون اغلب انها به مواد مخدر اعتیاد دارند. اوایل که بچه‌ها غذا می‌بردند با آنها صحبت می‌کردند و می‌گفتند: اگر بخواهید شما را از این وضعیت نجات می‌دهیم. بعضی از آنها اعتماد می‌کردند و با بچه‌ها همراه می‌شدند. در سرای امید پروسه درمانی آنها اغاز می‌شود. ابتدا آنها سم زدایی می‌شوند و بعد وارد کلاس های روان پزشکی و فنی و حرفه‌ای می‌شوند." آنها در کلاس‌های فنی و حرفه‌ای برای کار در کارگاه های نجاری، قالی‌بافی و خیاطی که توسط طلوع بی نشان ها  تاسیس شده، آموزش می‌بینند و شش ماه  تا یک سال بعد کارمند این کارگاه ها می‌شوند.

خانم برین می‌گوید: «برای اشتغال زایی انها کارهای مختلفی انجام داده‌ایم مثلا غیر از راه‌اندازی کارگاه ها، بازارچه خیریه راه انداخته‌ایم که در غرفه‌هایشان می‌توانند کارهایشان را به فروش برسانند. ضمن اینکه شهرداری هم از کار ما استقبال کرده و اگر در جاهایی مثل مترو و ... احتیاج به کارمند داشته باشد، از ما نیرو می‌گیرد.» حالا دیگر یاوران طلوع هیچ تبلیغی نمی‌کنند، کارتن خواب ها سرای امید را شناخته‌اند و هر هفته تعدادی از آنها با یاوران موسسه طلوع همراه می‌شوند و سر از سرای امید در می‌آورند.

در مورد زنان کارتن‌خواب هم برای به دست آوردن مجوز و تشکیل سر پناه در تلاش هستند: «تا حالا خانم های کارتن‌خواب را به کمپ‌هایی که می‌شناختیم ارجاع می‌دادیم اما برای اشتغال زایی آنها، خودمان تلاش می‌کردیم. کلاس های قالی‌بافی و سفالگری مخصوص خانم ها داریم و پس از اتمام دوره درمانی و کلاس ها برای آنها در کارگاه هایمان اشتغال زایی می‌کنیم. ضمن این که الان در صدد گرفتن مجوز برای تشکیل سرای خانم‌ها هستیم. امیدواریم تا ماه آینده بتوانیم مجوز سرای خانم ها را هم بگیریم.»

 کار یاوران «طلوع بی نشان ها» فقط دادن یک وعده غذای گرم نیست. آنها گاه آدم های خسته از همه چیز و همه جا را به زندگی برمی‌گردانند. درست مثل همین پارسال که علی و سارا با هم ازدواج کردند. علی ده سال کارتن خوابی کرده بود و سارا ۷ سال. حالا اما هر دو پاک پاکند و کار می‌کنند. روز عروسی شان لباس ایلیاتی پوشیدند و جشن‌شان را کنار دریاچه پارک چیتگر برگزار کردند. چشمان سارا برق می‌زد و نگاه علی پر از شوق بود. وانت سفیدشان را با گل های قرمز تزئین کرده بودند و بعد از جشن راهی خانه شان شدند. خانه ای واقعی نه از جنس مقوا،  آنها دیگر بی نشان نیستند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

شکایت علیه مرتضوی ها را بین المللی کنیم

۲ دی ۱۳۹۳
بلاگ میهمان
خواندن در ۶ دقیقه
شکایت علیه مرتضوی ها را بین المللی کنیم