زندگی فیس بوکی ریحانه جباری؛ بیم‌ها و امیدها

حالا صفحه فیس بوک شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری پر از امید شده. امید برای ده روز. خانواده ریحانه جباری ده روز فرصت دارند که از اولیای دم مقتول رضایت بگیرند. آنها دیشب لحظات سختی را گذراندند. پشت دیوار زندان رجایی شهر انتظار کشیدند و به در چشم دوختند. ریحانه لحظه به لحظه اعدام را تجربه کرد. او را از زندان شهرری به زندان رجایی شهر و انفرادی منتقل کردند. او  احتمالا در خلوتش در انفرادی چندین بار سنگینی طناب دار را برگردنش حس کرده است.  خدا می‌داند چند بار خودش را بالای دار تجسم کرده، چند بار تصویر مادر و خواهران عزادارش را در ذهنش مرور کرده است. خانواده، دوستان، اشنایان و حتی غریبه هایی که قصه زندگی ریحانه را از صفحه فیس بوک مادر ریحانه خوانده بودند. جلوی در زندان رجایی شهر کنار خانواده ریحانه جمع شدند و با ذکر ریحان ریحان  شعله پاکروان گریستند. میان گریه ها اما خبر از توقف حکم ریحانه رسید. یک فرصت ده روزه برای رضایت گرفتن از اولیای دم.

 این فیلم مادر ریحانه را  جلوی زندان رجایی شهر نشان میدهد. او یکباره متوجه شده که صبح فردا فرزندش به دار آویخته می‌شود.

تماشا در یوتیوب

ریحانه جباری متهم به قتل است. بیشتر از هفت سال است که او این اتهام را به دوش می‌کشد. بارها برایش دادگاه تشکیل شده. بارها از خودش در دادگاه دفاع کرده، بارها کلمه اعدام  وقصاص  را شنیده است. چند بار اجرای حکمش عقب افتاده، به دادگاه تجدید نظر رفته  و بالاخره حکمش استیذان شده و به اداره اجرای احکام رفته است. او متهم است که در نوزده سالگی مرتضی سربندی ۴۷ ساله را با یک ضربه چاقو به قتل رسانده است. جزئیات مربوط به پرونده ریحانه را می‌توانید در اینجا بخوانید

اسفند ماه۹۲ بود که پرونده ریحانه به اجرای احکا م فرستاده شد. چند روزی به عید مانده بود که مادر ریحانه؛  شعله پاک روان توی صفحه فیس بوکش نوشت: «امسال به یاد ریحانه خون میسوزانم و اسفندم روی آتش است.» صفحه فیس بوک شعله پاک روان پر از  واژه معجزه  و دعا بود ان روزها: « از همه دوستانم درخواست میکنم ، صبح فردا برای باز شدن راه نجات ریحانه ، همزمان دعا کنند . اگر مسلمانند با ختم امن یجیب ، صلوات یا هر ذکری که به قلبشان مینشیند ، اگر مسیحی ، یهودی ، زرتشتی و ... هستند ، با هر ذکر و عمل توصیه شده در دینشان و فراتر از آن فرستادن انرژی نیروبخش به سوی ریحانه ، مرا مدیون محبت خود کنند . فردا از هفت صبح تا دو بعد از ظهر به وقت ایران ، هر ساعت و دقیقه ای که برایتان میسر شد همراه من باشید . اطمینان دارم دعای دسته جمعی ما سنگ ها را از سر راه برخواهد داشت.»

مادر ریحانه بازیگر و مدرس تئاتر است .به خاطر او بود که عده زیادی از هنرمندان سینما و تئاتر در جلسه صلح و سازش ریحانه شرکت کردند و برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول پیشقدم شدند. رضا کیانیان، رخشان بنی اعتماد، بهاره رهنما و... از حاضران در جلسه صلح و سازش بودند  اولیای دم اما حاضر به رضایت نشدند و بعد از امضای برگه اجرای حکم، جلسه را ترک کردند با اینحال همان روز برادر مقتول خطاب به ریحانه حرفی زد که امید را در دل خیلی‌ها زنده کرد. او گفت: « اصلا این نمیتوانسته برادرم را بکشد، برادر من خیلی قوی  بود و این دختر نحیف نمیتوانسته او را بکشد اما او رازی را از ما پنهان میکند و ما هم گذشت نمیکنیم و فقط به قصاص راضی میشویم.» فیس بوک شعله پاکروان دوباره پر از امید شد. پر از خواهش و تمنا از خانواده سربندی. کامنتها پر از دلگرمی و تبریک و آرزوی موفقیت. شرح حضور هنرمندان در جلسه صلح و سازش ریحانه را ازاینجا  ببینید .

مادر ریحانه از اسفند ماه امسال و همزمان با ارجاع پرونده به اجرای احکام هر روز در صفحه فیس بوکش جزئیات انچه بر خودش و ریحانه گذشته را ثبت کرده است . او چند روز پیش نوشته بود که پرونده ریحانه دادستانی است اماروز گذشته  پستی در صفحه فیس بوکش قرار داد که بسیاری را شوکه کرد: او نوشته: « امروز حوالی ظهر ریحانه زنگ زد : گفت منو صدا زدن برای اجرای حکم . گفتم: غیر ممکنه. دیروز وکیل اونجا بوده و پرونده ی تو در دادستانیه.  گفت :من نمیدونم حرف تو رو باور کنم یا حرف اینا رو . گفتم حرف من بر مبنای چیزیه که مراجع قانونی اعلام کرده ن . تو مختاری هر کدوم رو میخوای باور کن . حدود ساعت دو مجددا زنگ زد . گفت مامان جان مراجع قانونی ، هر کس که بوده دروغ گفته به تو زن بی پناه . الان به من دستبند زده ن و ماشینی دم در منتظره تا منو ببرن برای اجرای حکم . این که میبینی بهت زنگ زدم به خاطر اینه که مامور همراهم دلش نیومد بدون خداحافظی از تو منو ببره . مامان جان خداحافظ . منو دارن میبرن زندان رجایی شهر . فردا صبح زود همه دردا برای من تموم میشه.»

 کامنتهای زیر این پست پر شده از آیکونهای گریه . گریه کسانی که با ریحانه از طریق مادرش آشنا شدند و نمی‌توانند او را پای چوبه دار ببینند. بعضی زیر همان کامنتها  خانواده مقتول را قسم داده‌اند که رضایت دهند و عده‌ای هم قرار گذاشته‌اند تا جلوی زندان رجایی شهر جمع شوند تا شاید بتوانند خانواده مقتول را راضی کنند. انها جلوی زندان جمع می‌شوند با تی شرتهایی  با عکس ریحانه. آنها دیگر فقط عکس های ریحانه را در دنیای مجازی لایک نمی‌کنند. عکس ها را در دست گرفتند و در دنیای واقعی با خانواده ریحانه همراه شدند.

شعله پاکروان در یک فایل صوتی بعد از توقف اعدام می‌گوید: شب گذشته سر صحنه  نمایش . یک باره جوانکی با تی شرتی که عکس ریحانه روی آن بود به صحنه امد و کنار من ایستاد. در نمایشی که بازی می‌کنم اکثرا ماجرای ریحانه را می‌دانند به جز چند جوانی که در پشت صحنه هستند و خودمان موضوع را از انها پنهان کردیم. جوان که کنار من ایستاد. من گفتم: بله، این عکس دختر من است. برای ریحانه من دعا کنید. جوانهای همکار شوکه شدند و من می‌توانستم شوک را در چهره انها ببینم. این فایل صدای شعله پاک روان است. از جلوی زندان رجایی شهر

شعله پاکروان بعد از توقف اجرای حکم به ملاقات حضوری هفته گذشته اش اشاره کرده، ملاقاتی که او را به شک انداخته اما ... روایت او از ملاقات حضوری با ریحانه این است: « نزدیک سه سال است که فقط دو بار حضوری دیدمش . یکی فروردین نود و سه . که به دروغ گفتن دلمون براتون سوخته و ملاقات حضوری میدیم بهتون . دو روز بعدش میخواستن حکم ناعادلانه ای که نه شاکی ازش راضیه و نه ما ، اجرا کنن . دفعه دوم هم همین یکشنبه . بعد حرف از این شد که خواهرا و پدر ریحان هم بیان و به من ملحق بشن در جشن ملاقات حضوری . از تلفن همون دفتر زنگ زدن و ... سه تایی اومدن و ریحان رو بغل گرفتن . چون قبل از رسیدنشون من مدتی پاره تنم رو به خودم چسبونده بودم ، میدون بوس و بغل رو برای اون سه عزیزم خالی کردم و عقب نشستم . وقتی داشتم چارتائیشون رو از دور برانداز میکردم ، ترسی به مرور توی تنم رخنه کرد . ای دل غافل ، این بار هم همون دام قبلی نباشه ؟»

او در اخرین پست فیس بوکش که چند ساعت پیش ان را گذاشته، یک پیشنهاد مطرح کرده است: « آیا این درخواست بی ادبانه ای نیست اگر بخوام همه دوستان ریحان ، عکس پروفایلشون رو عوض کنن . زیبایی صورت نازنینشون رو دوست دارم ولی چند روز علامت و نشونه " نه به اعدام ریحانه " بشه عکسهای ریحانه که تکثیر و تکرار بشن در فضای مجازی .»

ریحانه  حالا چهره مشهوری است. او وقتی کودک بوده در فیلم اصغر فرهادی بازی کرده است . نامه اصغر فرهادی برای بخشش ریحانه را می توانید دراینجا ببینید.

اما الان فیلم بازی نمی‌کند داستان زندگی او عجیب شبیه فیلم هاست.