چرا پخش مستقیم ترسناک است؟
عبارت «برنامه زنده» برای مخاطبان تلویزیون ایران مساوی است با پخش مستقیم رقابتهای فوتبال و بعضی مسابقات مهم مثل لیگ والیبال و بازیهای ملی رشتههای پرطرفدار. «شبکه خبر» جستهگریخته بعضی رویدادها مثل کنفرانس خبری رئیسجمهور یا سخنگوی دولت و قوهقضاییه را پخش میکند. موقع اذان مغرب گاهی تصاویر زندهای از اماکن مذهبی پخش میشود. در مناسبتهایی مثل ماه رمضان به «احسان علیخانی» اجازه داده میشود شو «ماه عسل»اش را زنده پخش کند. استثناهای دیگری هم هست، اما هنوز و همچنان مهمترین برنامه پخش زنده در تلویزیون ایران همان فوتبال است و بس.
«پخش زنده دردسر دارد!» این شاهبیت حرفهای یک مجری سابق است که مدتهاست تصویرش از تلویزیون ایران حذف شده. او میگوید: «باور کنید اگر میشد، همین فوتبال را هم پخش مستقیم نمیکردند. فوتبال یکی از بزرگترین مصائب صداوسیما است.»
اوپرا وینفری نداریم
با اینکه در جهان برنامههای زنده تلویزیونی جذابترین و پرمخاطبترین شوها هستند، ولی در تلویزیون ایران بهای زیادی به آن داده نمیشود. 22 شبکه تلویزیونی دولتی پر است از برنامههای مختلف که تمام آنها رویهم، به اندازه یک «ماه عسل» بینندهها را راضی نمیکنند. برنامههای گفتگو محوری مثل ماه عسل که قصههای عجیبی از زندگی آدمها را روایت میکند، یا «مثلث شیشهای» و «شب شیشهای» با اجرای رضا رشیدپور که به گفتگو با ستارهها میپرداخت، رکورددار تعداد بیننده در تلویزیون هستند.
با این حال، خطوط قرمز و حساسیت های همیشگی، حکم به تعطیلی این برنامهها داده و حتی به ممنوع التصویری مجریانشان منجر شده است؛ مثل حذف «فرزاد حسنی» از «کولهپشتی» و قطع برنامه و خداحافظی طولانی رشیدپور از تلویزیون.
برنامههایی مثل «هفت» و «نود» هم که به سینما و فوتبال میپردازند، گرچه دوام آوردند ولی هرکدام قصه متفاوتی داشتند. هفت بعد از یک جنجال کوچک، «فریدون جیرانی» مجری اصلی خود را از دست داد و کسی که جایگزین او شد این «نودِ سینمایی» را به برنامهای کسلکننده و بیهیجان بدل کرد.
اما برنامه نود خود سرنوشت دیگری داشت. با اینکه در عرض بیش از یک دهه، بارها جنجالهای بزرگی در این برنامه رقم خورد و مخالفان بسیارش کمر به تعطیلی این برنامه بستند، اما فردوسیپور و برنامهاش ماندند و قویتر شدند.
یک مجری سابق شبکه 5 (تهران) میگوید: «محبوبیت نود را دستکم نگیرید. این برنامه بیشترین تقاضای آگهی را دارد و خودش به تنهایی یک منبع درآمد بزرگ برای سازمان ]صداوسیما[ است. شاید باورتان نشود ولی مدیریت شبکه 3 در بعضی شبها شخصاً در استودیوی نود روی برنامه نظارت میکند و مواظب است که عادل زیاد شیطنت نکند. ولی همه میدانند که تعطیلی این برنامه کار عاقلانهای نیست؛ چون نود کلی آگهی و پول برای تلویزیون دارد. والا کسی عاشق چشم و ابروی فردوسیپور یا دل "بینندگان عزیز" نیست!»
جام 90 و پیشگویان تلویزیون
24 سال از تصمیم تلویزیون دولتی ایران برای همگام شدن با جهان و نمایش زنده مسابقات فوتبال میگذرد. پیش از این تاریخ، نه خبری از پخش مستقیم جام جهانی فوتبال بود و نه حتی مسابقات لیگ داخلی زنده پخش میشد.
اواسط بازی برزیل و اسکاتلند در جام جهانی 1990 ایتالیا، زلزله عظیمی رودبار را ویران کرد تا تبدیل به خاطرهای تلخ در یاد ما ایرانیها شود. اما این جام جنبه تاریخی دیگری هم داشت و آن اینکه تلویزیون ایران برای اولینبار اقدام به پخش زنده یا به عبارت درست تر، «پخش با تاخیر حداقلی» مسابقات جام جهانی کرد.
حتی دو گزارشگر به ایتالیا فرستاده شدند تا از دل جام، بازیها را گزارش کنند. علاقهمندان قدیمی فوتبال گزارشهای نصفهنیمه، قطع شدنهای پیاپی و صدای بیکیفیت شفیع و صالحنیا را یادشان است.
یک روزنامهنگار ورزشی میگوید: «انگار صدایشان از ته چاه میآمد! بعد هم کسی نفهمید که چرا قبل از فینال، آنها را برگرداندند ایران. شایعهای که آن روزها مطرح شد و با حذف این دو نفر قوت گرفت این بود که آنها به استادیوم نرفته و از هتل بازیها را گزارش کردهاند. البته شفیع بعدها به تلویزیون برگشت و همیشه در مصاحبههایش این قضیه را رد کرد، ولی شواهد چیز دیگری میگوید.»
از دیگر نکات بهیاد ماندنی گزارشهای جام 90، تلفظ اشتباه اسم بازیکنان بود که گزارشگرانی مثل «عباس بهروان» در آن استاد بودند و اسکیلاچی به شیلاچی، روبرتو باجو به باگیو، گئورگ هاجی به هاگی و توماس اسکوراوی به اسکوهراوی ملقب شدند!
نکته دیگر پیشبینی مو به موی وقایع بازی توسط گزارشگرها بود. آنها حتی تعویضها را هم پیشگویی میکردند، که خب دلیلش این بود که بازی با تاخیر پخش میشد و دوستان قبلاً بازی را دیده بودند!
آه، امام را آوردند
در دهه 60، بعضی مسابقات داخلی فوتبال با 2 دوربین ضبط و با تاخیری حدوداً یک نیمهای از تلویزیون مثلاً «پخش زنده» میشد. در این دهه که «محمد هاشمی» کنترل رادیو و تلویزیون ایران را به دست داشت، دو کانال بیشتر نداشتیم و به غیر از اخبار که به صورت زنده روی آنتن میرفت، کمتر برنامهای به صورت مستقیم پخش میشد.
«جهانگیر کوثری» گزارشگر مسابقههای فوتبال در دهه 60 میگوید: «آن زمان فوتبالها همه به صورت ضبط شده بود و با تاخیر پخش میشد. در واقع تلویزیون ایران در این دهه به غیر از اخبار، هیچ برنامه زندهای نداشت و گاهی تلاش میشد سفرهای مقامات دولتی را هم پخش زنده کنند.»
پرش تصویر و قاطی شدن رنگها، قطعی های پیاپی و کیفیت بد صدا از نقایصی بود که بینندگان برنامههای زنده در دهه 60 و 70 را آزار میداد. «فرهاد مهرابی» کارگردان قدیمی بخش واحد سیار ورزشگاه آزادی، از مشکلات پخش زنده آنوقتها میگوید: «برنامههایی بودند که به اصطلاح به آنها فیستوفیس میگفتند و به شکل زنده نشان داده میشد. اما همین برنامهها دردسرهای زیادی داشتند. مثلا یک طوفان، باعث قطع موقت برنامه میشد. امکانات مثل حالا نبود که با یک اسانجی جلوی بروز چنین مسائلی را بگیرند.»
البته چنین مشکلاتی هنوز وجود دارد و همین یک ماه پیش و قبل از جام جهانی، در جریان مصاحبه برنامه «ورزش از نگاه 2» با «پیام صادقیان» بازیکن جامانده از تیم ملی، بارش باران باعث سروصدای زیاد و نهایتاً قطع ارتباط و مصاحبه شد.
اما از بهیاد ماندنیترین پخش های زنده در دهه شصت، برنامه مفصل و طولانی مراسم خاكسپاری آیتالله خمینی بوده است. كارگردان این برنامه كه روز 16 خرداد 1368 از شبكه اول سیما پخش شد، «نادر كریمان» از كاركنان باسابقه تلویزیون بود. جالب است بدانید گزارشگر آن مراسم که لحن خاصی داشت، حالا به انگلستان مهاجرت کرده. جمله معروف او این بود: «آه، امام را آوردند.» (هنگام ورود تابوت آیتالله خمینی به محل مراسم.)
پخش مستقیم به شیوه سینما پارادیزو
در سالهای ابتدایی دهه 60، پخش دربی بزرگ پایتخت (که جمعه برگزار شده بود) به نمایش دقایق حساس بازی در برنامه «ورزش و مردم» خلاصه میشد. اما بین سالهای 64 تا 67 مسابقات با تاخیر حدوداً نیم ساعته روی آنتن میرفت. جهانگیر کوثری توضیح میدهد: «بازیهایی که با تاخیر نیم ساعت پخش میشد هم یک برنامه ضبطی بود. در ضمن این مسابقهها بلافاصله بعد از ضبط روی آنتن نمیرفت. قبل از پخششان صداگذاری انجام میگرفت و بعد تازه آماده پخش میشد.»
هرچند فرهاد مهرابی چیز دیگری میگوید و معتقد است صداگذاری در همان موقع برگزاری مسابقه انجام میشده: «بازیهای فوتبال معمولا با بیشتر از نیم ساعت كار آماده پخش میشد. روال هم به این شکل بود که نوار نیمه اول مسابقه را به استودیوی پخش میرساندند و بعد نیمه دوم ضبط و ارسال میشد.»
درست مثل فیلم «سینما پارادیزو» كه یک پسربچه با دوچرخه و رکابزنان، نوار قسمت اول فیلم را از این سینما میبرد تا در سینمای دیگری نمایش بدهند!
به هرحال زمان گذشت و در دهه 70 پیشرفتهایی حاصل شد. هرچند برای بچههای امروز باورنکردنی است، اما باید گفت که در آن دهه تلویزیون از پخش صحنه آهسته لحظات حساس بازی عاجز بود. یعنی بازی یک سره پخش میشد و هیچ نمایش مجددی در کار نبود، مگر صحنه گلها که آن هم با سرعت طبیعی نشان داده میشد.
حالا مسابقات لیگ برتر ایران با حداقل 6 دوربین فیلمبرداری میشوند. «اسپایدرکم» بینظیری هم در استادیوم هست که هر بار درستش میکنند، دوباره با یک شوت محکم ناک اوت میشود. کیفیت نمایش فوتبال از استادیوم آزادی (و فقط هم استادیوم آزادی. از شهرستانها توقع نداشته باشید!) آبرومند است. بازیها با کمترین تاخیر که معمولاً 6 تا 8 ثانیه است، پخش میشوند.
نمایش این مسابقات آگهیهای فراوانی را به بخش بازرگانی سازمان سرازیر میکند. با این حال پخش زنده فوتبال همچنان برای صداوسیمای ایران یک مصیبت است.
شعارهای تماشاگران؟ حرکات غیرقابل پیشبینی بازیکنان؟ چه چیز ترسناکی در پخش زنده وجود دارد؟ مجری سابق شبکه 5 میگوید: «همین که پخش مستقیم است باعث دلشوره مدیران پایین تا بالای صدا و سیما میشود. وحشت مسئولان و روسای شبکهها از برنامههای زنده را وقتی درک میکنید که بدانید هر برنامه برای پخش، باید از فیلتر یک گروه 5 نفره بگذرد. این "ناظران پخش" هرکدام در مسئلهای تخصص دارند و با دقت و سختگیری اصلاحیههایی به برنامهها وارد میکنند که باید قبل از پخش رفع شوند. همین برای درک حساسیت قضیه کافی است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر