استان وایر: به تازگی تعداد زنانی که در پایتخت زباله جمع می کنند در حال افزایش است و این در حالی است آنها هم با برخورد نامناسب مأموران بازیافت مواجهند و هم توسط هیچ نهادی مورد حمایت قرار نمی گیرند.
به گزارش روزنامه وقایع اتفاقیه، بیشتر کارگرانی که زبالهجمعکنی را بهعنوان کار روزمزدی انتخاب کردهاند درواقع ابزاری ارزان برای واسطههای خرید زباله هستند. دراینمیان، وضعیت زنان و کودکانی که بیهیچ حمایتی به دلیل فقر و نداری سر از سطلهای زباله درمیآورند به مراتب وخیمتر است. پولی که بابت هر کیلو زباله به این افراد پرداخت میشود. رقمی حدود هزار تا دوهزار تومان است. یکی از از این زنان می گوید: «شهرداری که روزا نمیذاره کار کنیم، ببینن داریم زباله جمع می کنیم از دستمون میگیرن خالی میکنن تو ماشینای بازیافت.»
«زینب» زنی که شب ها زباله جمع می کند به لیلا رزاقی خبرنگار وقایع اتفاقیه گفته: «کار زبالهجمعکنی برای زنها و بچهها خطرناک است»، ضمن اینکه «خِفتگیری و تجاوز، مهمترین مشکل زنان کارگری است که زبالهجمعکن هستند.» او با اشاره به «خرید زبالهها به کمترین قیمت»، گفته است: «چون شهرداری از زنها مستقیما زباله نمیخره، ما مجبوریم بفروشیم به ضایعاتیا، اونام آنقدر ازش میزنن که هیچی تهش نمیمونه، واسه یه کیلو آلومینیوم، هزار تا دو هزار تومن میدن. همینم اگه مردا بهمون نگفته بودن کمتر باهامون حساب میکردن.»
زینب اضافه میکند که ضایعاتیها که به گفته او در نهایت همان واسطههای شهرداری هستند، آنها را تشویق میکنند که اگر میخواهند درآمد بهتری از این کار داشته باشند، به مکانهای بالای شهر بروند و جنس بهتری جمع کنند. زینب به بعضی از مکانهایی که خودش برای جمعکردن زباله به آنها مراجعه میکند، اشاره میکند و میگوید: «از لویزان به بالا جاهای خوبین و آخرای تهرانپارس که دپوی زباله است؛ اینا جاهاییه که همهجور زبالهای پیدا میشه.»
ليلا ارشد، مددكار اجتماعي و فعال مدني نیز معتقد است که «زنان خيلي اوقات از جانب مردان مورد تعرضات جنسي، فيزيكي و رواني قرار مي گيرند. گاهي مي شنويم كه زباله هاي اين افراد به زور از آنها گرفته مي شود يا زباله ها را به قيمت پايين از آنها مي خرند. همه اين مسائل نشان دهنده عمق آسيب پذيري اين افراد است. چيزي كه وجود دارد و ما نمي توانيم كتمان كنيم، اين است كه درحال حاضر گروهي از زناني كه داراي مشكلاتي چون فقر و اعتياد هستند، به كار زباله گردي روي آورده اند؛ بااين حال به دليل جنسيتشان، محدوديت هاي زيادي را براي انجام اين كار دارند. كارگزاران بازيافت و پيمانكاران عمدتا زنان را در زمره زباله گردها به حساب نمي آورند و خود اين مسئله باعث مي شود كه اين افراد از دسته كارگران رسمي خارج و به سوي مراكز غيررسمي كشيده شوند.»
«زینب» هم به مشکلاتی اشاره می کند که درپی معاملات ضایعات در کمین زنان و کودکان قرار دارد و میگوید: «خیلی کم میخرن. خیلی وقتا سر زنها و بچهها رو کلاه میذارن یا اگه بفهمن معتادی، چیزای دیگه ازت میخوان تا به قیمت بخرن. تازه اگه فرق زبالهها رو ندونی، زیر قیمت واقعیش ازت میخرن.همهجور زبالهای میخرن؛ از آهن، مس، بطری و قوطی نوشابه تا ضایعات بیمارستانی. اینا هرکدوم یه قیمتی دارن.»
اگرچه همچنان مردان و کودکان با اختلاف زیادی اصلیترین کارگران زبالهجمعکن مراکز رسمی و غیررسمی هستند، بااینحال از صحبتهای زنان زبالهجمعکن چنین برمیآید که مقصد فروش زبالههای آنها عمدتا مراکز غیررسمی است. زنها معمولا شبها حوالی نه و ده شب به سمت مراکز غیررسمی بازیافت از جمله خانههای متروک مرکز دپوی زباله حرکت میکنند و زبالههایشان را برای فروش به افرادی که به آنها سرکارگر میگویند، تحویل میدهند. زبالهگردها معمولا به این مراکز، ضایعاتی میگویند.
پولی که بابت هر کیلو زباله به این افراد پرداخت میشود رقمی حدود هزار تا دوهزار تومان است. «فرشته» یکی دیگر از زنان زبالهگرد دروازه غار به روزنامه وقایع اتفاقیه گفته است: «گاهی بهجای پول به بچهها جنس میدن. مثلا میگن شیشه میخوای بدم. من که الان دیگه مواد نمیزنم میگم پولشو بده ولی آنقدر ازش میزنه که هیچی گیرم نمیاد.»
هادی شریعتی، حقوقدان و فعال مدنی در این باره گفته است: «تقريبا بيشتر زناني كه كار زباله جمع كني را انجام مي دهند، براي فروش به مراكز غيررسمي مراجعه مي كنند و اگر با مراكز رسمي كار كنند به هيچ وجه وارد مراكز رسمي نشده و دم در آشغال ها را تحويل مي دهند و مي روند. متأسفانه اطلاعاتي كه تاكنون درباره وضعيت اين گروه از زنان به دست آورده ايم، صرفا به مشاهدات محدود شده و ما به علت مقاومت پيمانكارها نتوانستيم وارد بسياري از اين مراكز رسمي و غيررسمي شويم. ما از يك طرف مخالف كار اين افراد هستيم اما از طرف ديگر شرايط كاريشان است كه برايمان اهميت دارد، مراكز غيرمجاز و غيررسمی در خانه هاي متروكه اي هستند كه از سوی افرادي كه به آنها سركارگر مي گويند، اداره مي شوند. این زنان با مسائل و مشكلات بهداشتي ای زیادی مواجه هستند و به شدت در معرض خطر انواع بيماري ها هستند؛ تاول، كبودي، زردزخم، قرمزي پوست و مشكلات ناخن ها. عمدتا در اين شرايط سخت كار مي كردند و همين موارد در بين زنان زباله گرد نيز شايع است.»
این فعال مدنی همچنین به بی توجهی ارگان های دولتی و NGO ها اشاره کرده و گفته است :«متأسفانه NGOهايي كه در زمينه آسيب هاي اجتماعي فعاليت مي كنند درباره زباله گردها و نوع كار اينها كوتاهي كرده اند و يكي از دلايلش كمك گرفتن از امكانات شهرداري ها براي تأمين جا و مكان استقرار این مراکز است. براي پيمانكارها و واسطه هاي بازيافت، زباله كالاي سودآوري است و به همين خاطر است كه اصطلاحا به آن طلاي كثيف مي گويند. در اين ميان كودكان و زنان آسيب پذير در دسترس ترين نيروي كار ارزان براي آنها هستند اما نظارت بر شيوه كار اين مراكز وظيفه شهرداري هاست. به هرحال، شهرداري طرف قرارداد پيمانكارها و واسطه هاي آنان است و نمي تواند از زير بار اين شرايط شانه خالي كند و بگويد به من مربوط نيست كه در اين كارگاه ها چه مي گذرد.»
...
بیشتر:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر