استان وایر، ترمه ایرانی- حضور یک زن در پست سیاسی، آن هم در استانی با تعصبهای قومی، در ابتدا خیلی سخت به نظر میرسید. تصور عموم هم بر این بود که کار یک زن در این مقام بسیار سخت و دشوار است. اما تجربه «حمیرا ریگی» چیز دیگری بود. زنی که عنوان نخستین بخشدار را در سال 80 در استانی مردسالار به دست آورد و تا سال 85 در این منصب تلاش کرد. میگوید اوایل کمی تنش و یا اختلاف نظرهایی با بسیاری از مردم و حتی روحانیون مذهبی وجود داشت، اما بعد از مدت کوتاهی، آنها جز حامیانش شدند. ندای زاهدان که پای حرفهای وی نشسته است. مینویسد:
اواخر دهه ۱۳۷۰ بود که کم کم پای زنان استان سیستان و بلوچستان به عرصه های مدیریتی و سیاسی باز شد. اگرچه آنها برای قدم گذاشتن در این میدان، در برخی موارد مانند شوراها و مجلس نیاز به انتخابات و رای مردم داشتند اما با تغییر نگرشها درمقامات عالی کشور و رویکرد جدید در انتصابات، زنانی که حرفی برای گفتن داشتند، در استانهایی محروم و کم برخوردار مانند سیستان و بلوچستان مورد اعتماد قرار گرفتند. «حمیرا ریگی»، زنی است که به عنوان نخستین بخشدار در استان سیستان بلوچستان، توانست طلسم حضور زنان را در پست های سیاسی بشکند و بخشدار بخش مرکزی چابهار شود .
او البته به رسم خانواده خود، زنی فعال بود و در زمان کار در فرمانداری نیز با لباس محلی زنان بلوچ، با وجود بارداری تمام نقاط مرزی حوزه استحفاظی و مدیریتی خود را سرکشی میکرد. حمیرا ریگی میگوید: «در نخستین سالهایی که شهر زاهدان متولد شده بود، عمهام از طایفه ریگی، تجارتخانه بزرگی در این شهر داشت و مدام در حال رفت و آمد به پاکستان بود.»
این فیزیوتراپیست که تجربه مدیریتی در سیستم دولتی سازمان بهزیستی و بخشداری چابهار را دارد، مدیر تعداد زیادی از مردان در فرمانداری شد و توانست برای زنان استان راه جدیدی باز کند. ریگی معتقد است برخلاف تصور موجود، زنان برای فعالیت در این پست ها میتوانند گزینه های مناسبی باشند.
نزدیک به دو دهه از حضور زنان و فعالیت آنها در عرصههای مدیریتی در استان سیستان و بلوچستان میگذرد و البته در این دو دهه، روند پر پیچ و خمی را طی کرده است. امروز زنان چه سهمی در چرخه مدیریت در استان دارند؟
- هر چند که زنان این سد را شکستند و به عرصههای مدیریتی گام گذاشتند و حضورشان در ابتدا روند رو به رشدی داشت، اما امروز آن گونه که باید انتظارداشته باشیم، در سطوح مدیریتی به تعداد کافی حضور ندارند و مردان هم چنان در این عرصه پیشتازند. به نظرمن، بخشی از این مشکل به حساسیت های ویژه در استان ما برمیگردد که البته دستخوش دگرگونیهایی شده است چون اگر این حساسیت مانع بزرگی بود، ورود زنان به سطوح مدیریتی هرگز اتفاق نمیافتاد. به هر حال، زنان باید شرایط را برای ورود به این عرصه مناسب ببینند. در واقع، این شرایط است که آنها را به حضور در سطوح مدیریتی ترغیب و تشویق میکند. بخش دیگر به زنان ما مربوط میشود که باید تواناییهای خود را باور و تلاش کنند با این استعداد ها، خودشان را در اجتماع معرفی کنند.
شما بخشی از مشکل را از نبود خود باوری در زنان میدانید و از بستر و شرایط مناسب هم نام میبرید، چه کسانی باید به زنان فرصت بدهند و یا بستر مناسب را برای فعالیت آنها آماده کنند؟
- کسانی که در استانهای محروم توسعه نیافته زندگی میکنند، ناچارند برای رشد و آموختن، روی پای خودشان بایستند. در استان ما هم این الگوی زندگی رایج است. کودکان و نوجوانان باید روی پای خود بایستند، در مدارس نامناسب درس بخوانند ، سرویسها و خدمات اجتماعی ناکافی بگیرند و زندگیشان را ادامه دهند. دور از انتظار نیست که در این میان زنان و مردان متخصص و کارکشتهای پرورش یابند که آماده خدمت به همنوعان خود هستند. بنابراین، ما زنان و مردان توانمندی داریم. زنانی که روی پای خودشان ایستادند، تحصیل کردند و یا مهارتی آموختند و حالا میتوانند به جامعه خدمت کنند. اما آنها باید بستر و یا میدان را مناسب ببینند. مسوولان ارشد در شهرها و روستاها در این خصوص وظیفه دارند که از مشارکت زنان استقبال کرده و از آنها برای مدیریتهای اجتماعی دعوت کرده و اجازه دهند مردم از توانایی آنها بهره ببرند.
بخشدار بودن در سالهای ۸۰ تا ۸۵ این فرصت را به شما داد که در جامعه و از نزدیک با مردم در ارتباط باشید، شما به عنوان یک زن در عرصه مدیریت سیاسی یکی از شهرهای استان چه تجربه هایی را پشت سر گذاشتید؟
- واقعیت این است که ماحصل آن سالها برای من بسیار پربار است. حضور یک زن در پست سیاسی، آن هم در استانی که تعصبهای مذهبی و قومی داشت، در ابتدا خیلی سخت به نظر می رسید. تصور عموم هم بر این بود که کار یک زن در این مقام بسیار سخت و دشوار است. اما تجربه من چیز دیگری بود. اوایل کمی تنش و یا اختلاف نظرهایی با بسیاری از مردم و حتی روحانیون مذهبی وجود داشت، اما بعد از مدت کوتاهی، آنها جزو حامیان من شدند و در پیشبرد کارها و برنامههایم به من خیلی کمک کردند. این تغییر دیدگاه، پذیرش بالای مردم را نشان میدهد و دیگر این که آنها تشنه توجه وخدمت مدیران و مسوولان هستند و جنسیت برای آنها فرقی نمی کند. ذهنیت این بود که در یک استان محروم و توسعه نیافته این واکنشها وجود خواهد داشت اما اینگونه نبود و فضا برای کار برای زنان خیلی مساعد بود. آن زمان آقای «رحمانیان» که در روزنامه «شرق» هستند، فرماندار بودند. مدتی بعد از شروع کار و ارتباط نزدیک من و مردم، به من گفتند بعضی از مردم میآیند و میخواهند ما در دیگر شهرها هم بخشدار زن داشته باشیم.
زنان متخصص و توانمند در استان شما برای رسیدن به سطوح مدیریتی باید چه راهکارهایی در پیش بگیرند؟
- با توجه به بافت فرهنگی و شرایط محیطی و یا دیدگاه مرد سالاری که نه تنها در استان، که در بسیاری شهرها ممکن است هنوز وجود داشته باشد، به نظر من زنان باید انرژی بیشتری بگذارند. افزون بر این، آنها باید وظبفه ذاتی خودشان، خانهداری را هم انجام دهند. بنابراین، برای انجام این نوع کارها باید بتوانند زندگی خود را به درستی مدیریت کنند تا خللی در خانه و خانواده به وجود نیاید. جالب است که من تنها در دورانی که بخشدار بودم، به لحاظ شغلم با زنان بسیاری روبهرو شدم که در سطوح مدیریتی بودند و علاوه بر آن، مادران و همسران موفقی هم بودند. در صورتی که آقایان در سطوح مدیریتی فقط با کار و شغل خود درگیر هستند و مسوولیت بچهداری و مدیریت خانه را ندارند. این تفاوت نشان میدهد زنان میتوانند در سطوح مدیریتی توانمند و موفق باشند. توصیه دیگر من برای این زنان این است که نگران کار کردن در عرصه های گسترده اجتماعی نباشند. نگرش مردم ما به مدیران زن بسیار خوب است و قدردان آنها هستند. کسانی که خوب کار کنند برایش احترام زیادی قایل هستند. متاسفانه تصوراتی که از استان ما در اذهان مردم جای گرفته است، خیلی منطبق بر واقعیت نیست؛ برای نمونه، همیشه می شنویم که دراستان، مردم با شیعه و سنی از هم جدا میشوند اما واقعیت این نیست. ما با هم مراودات، دوستیها و مناسبتهای فامیلی زیادی داریم. امیدوارم این تصورات غیر واقعی یک روز واقعی شوند و آنها هم بدانند که زنان توانمند زیادی در استان وجود دارد.
***
خوانندگان سایت ندای زاهدان نظرهای مختلفی در مورد این مصاحبه داده اند. شخصی به نام «روحی» نوشته است:« از نزدیک شاهد فعالیت و تعامل ایشان با مردم بودهام. روحیه کاری بسیار بالایی دارند. حتی زمانی که مرخصی زایمان بودند، کارتابل کارها و نامهها را به منزل ایشان میبردند و در منزل کارهای اداری را انجام میدادند. قبل از پایان مرخصی به بخشداری و محل کار خود برگشتند. در کارهای نیکوکاری و خیرخواهانه هم شریکاند .»
خواننده ای دیگر نوشته است:« این افرادی که طلسمها را شکستهاند، لطف می کردند و می فرمودند که به عنوان یک زن، چه قعالیتهایی در راستای احقاق حقوق زنان بلوچ انجام دادهاند، به ویژه خانم ریگی که ادعا میکند پست سیاسی را به خوبی عهدهدار بوده است!چگونه توانسته الگوی مناسبی در عرصه سیاسی برای زنان بلوچ باشد؟»
فردی به نام «کیا» نیز از «زینب خسروی پربار»، رییس شورای شهر ایرانشهر در دوره دوم نام میبرد و مینویسد:« به حق دوره طلایی مدیریت شهری ایرانشهر زمان ایشان بود. ایرانشهر شورای ایدهآل خود را در آنزمان باید جستوجو کند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر