استان وایر: یک زن 30 ساله به نام اعظم و دو دختر خردسال به نام های هانیه و هدیه پس از 21 روز حبس در خانه و تحمل آزار و خشونت های مکرر و عجیب از شکنجه گاه شوهرش نجات یافتند.
ایسنای خراسان رضوی در گزارشی از خشونت مکرر یک مرد معتاد به موادمخدر علیه همسر و فرزندانش، نوشته است: "اعظم بعد از 21 روز شکنجه توسط شوهرش، هنوز زنده است؛ او و دخترانش 21 روز آب و غذا نخوردند، اما هنوز زندهاند؛ هدیه و هانیه دختران 5 و 7 ساله او هنوز نفس میکشند، اما دیگر هیچوقت از صدای زنگ در خانه خوشحال نمیشوند."
زهرا اسکندریان خبرنگار ایسنای خراسان رضوی در توصیف وضعیت اعظم نوشته است: "وقتی دارد با من صحبت میکند دستانش را با روسری بلندی که دارد، میپوشاند، نمیخواهد من برشهای عمیق دستش را که شوهرش با لبه شکسته سینی فلزی به وجود آورده، ببینم، او نحیف و لاغر است و ترس عجیبی صدا و نگاه او را فراگرفته است؛ چهرهاش مات و مبهوت مانده، چشمانش خیره به روبهرو و ذهنش در دنیای دیگری سیر میکند، به سختی میتواند با ما ارتباط برقرار کند. صورت و گردنش پر است از علائم سوختگی که حالا بعد از 10 روز فاصله از شکنجه 21 روزه، هنوز نیز خوب نشدهاند؛ اعظم سه و دخترانش یک شبانهروز به علت جراحات وارده در بیمارستان بستری بودهاند؛ در توصیف اینکه چگونه حرف میزند تنها کافیست بگویم حرف که میزند، بعید است «بغض» نکند."
اعظم و شوهرش 12 سال است که با هم زندگی میکنند و در این مدت انواع خشونتها را نسبت به اعظم انجام داده تا حدی که پیش از این اتفاق، اعظم سه بار مدرک پزشکی قانونی گرفته و اقدام به شکایت کرده است، اما بعد از آن به علت ترس از تهدیدات شوهرش و بی پدر شدن بچههایش، شکایتهای خود را پس گرفته است.
به گفته اعظم، شوهرش از ابتدای ازدواج مواد مصرف میکرده است، در اوایل تریاک و بعد از آن کریستال و شیشه. روز دوم فروردین همین امسال وقتی پدرشوهر اعظم که با آنان زندگی میکرده است، برای سفر کوتاهی به قوچان رفت، "شوهر اعظم، زن و بچههای خود را به طبقه پایین خانه برده، پردهها را کشیده و شروع به تهدید، آزار و اذیت آنان میکند، او زنش را به میله گازی در اتاق پشتی میبندد و دست و دهانش را نیز با دستمال میبندد تا صدایی از او به گوش همسایهها نرسد. در مدت 21 روزی که اعظم و دخترانش در خانه محبوس بودند، هیچ غذایی نبوده که حتی دختران از آن بخورند، پدر بچهها هم وقتی از خانه بیرون میرفته است، در را قفل میکرده تا کسی نتواند به خانه وارد یا از آن خارج شود."
به گفته خود اعظم "شکنجهها و آزارهایی که توسط شوهرش دیده است بسیار وحشتناک بوده و اصلا کار یک انسان با روان سالم نبوده است، شوهرش او را داخل صندوق فلزی میانداخته و درش را قفل میکرده تا از نبود اکسیژن خفه شود. گاهی اوقات نیز زیر صندوق، اجاق گازی را روشن میکرده و پاهایش را میسوزانده، یکی دیگر از شکنجههایش این بوده که پارچهای را آتش میزده و بر روی بدن برهنه همسرش میانداخته است؛ با چاقو تمام بدن اعظم را برش میزده و بعد او را بر روی سیمان پشتبام خانه میکشیده تا حدی که لباسش پاره میشده و جراحتهای بدی برمیداشته است."
با گذشت 21 روز از حبس و شکنجه و آزار اعظم و فرزندانش "یک شب شوهرش مردی غریبه را به خانه میآورد. او که توهم خیانت داشته است به مرد غریبه میگوید که تو همسرم را میشناسی و با هم رابطه داشتهاید، مرد که اوضاع زن و بچهها را میبیند به بیرون رفته و به پلیس زنگ میزند؛ به هر حال بعد از پنهان شدن و فرار کردن شوهر اعظم، پلیس او را گرفته و به بازداشتگاه میبرد، اعظم و دو دختر نیز توسط اورژانس اجتماعی به بهزیستی" منتقل می شوند.
بنابراین گزارش "هانیه دختر بزرگتر اعظم تازه وارد 8 سالگی شده است و هدیه دختر کوچکترش 5 سال دارد، هانیه باید امسال کلاس اول خود را میگذراند، اما بعد از اینکه دو ماه به مدرسه رفته، پدرش دیگر به او اجازه مدرسه رفتن نداده است. فک و سه دندان هانیه در مدت زندانی بودن در خانه، توسط کسی که شاید به تردید آن را پدر خود بداند، شکسته است، هدیه هم توسط پدرش کتکهای زیادی خورده است."
در حال حاضر این دو دختر به یک مرکز خیریه نگهداری از کودکان بیسرپرست به نام سراج رضوی توس در مشهد منتقل شده اند و علی صدری، یکی از اعضای هیات مدیره مرکز به ایسنا گفته است: "هانیه و هدیه بعد از آزاد شدن از خانه به مرکز نگهداری رفته و تحت رواندرمانی قرار گرفتهاند.حال دختران از نظر روحی بهتر شده، اما هنوز وقتی صدای در را میشنوند، از اینکه شاید پشت در کابوس پدر در انتظارشان باشد، میترسند."
نسرین، خواهرشوهر اعظم، نیز با تائید خشونت های اعمال شده از جانب برادش گفته است: "اگر برادرم بفهمد اعظم اینجاست و ما از او نگهداری میکنیم، حتما هم من و هم فرزندانم را میکُشد، او رحم ندارد، تنها کسی است در خانواده که موجب سرافکندگی ما شده است، آنقدر مادرم را کتک زد، که او را هم کشت؛ پدرم را هم میزند و همه را تهدید به قتل میکند."
به گفته نسرین، برادرش خشونت های بی حدی را درباره اعظم اعمال کرده و از جمله "بینی اعظم را شکسته و حتی مقعد او را با چاقو پاره کرده است، با اینکه در خانه قفل بوده، از هانیه دختر بزرگش میپرسیده وقتی من نبودم، چه کسی به خانه آمده، وقتی هم که جوابی از او دریافت نمیکرده گلوی او را تا حدی فشار میداده که به خفگی و کبودی میرسیده است."
نسرین گفته است: "وقتی میخواستیم اعظم را به بیمارستان ببریم، متوجه شدیم که شوهرش تمام مدارک شناسایی او را سوزانده، شوهر اعظم به دوستانش گفته است که شب آخر میخواستم هر سهشان را بکشم، در چاه بیندازم و آتش بزنم بعد هم بگویم که خودشان از خانه رفتهاند و قهر کردهاند."
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر