گزارش یک طلبه وبلاگ نویس از لشکر ساپورت پوش‎های چادری در قم و گشت ارشاد صفائیه

استان وایر، پروانه معصومی: رضا تاران طلبه وبلاگ نویس در وبلاگش "نامه های حوزوی" از این روزهای گشت ارشاد و حجاب و لشکر ساپورت پوشهای چادری در قم گزارشی  داده و نوشته است: "با توجه به جو اجتماعی حاکم درقم، دختر خانم ها با مانتو نمیتونن بیرون بیان، در نتیجه جور دیگری اینو جبران میکنن و همه توانشون رو میذارن روی آرایش صورتشون، و وقتی این صورت در چادر مشکی قرار بگیره بیشتر گیرایی پیدا میکنه( استغفرالله)."

وبلاگ "نامه های حوزوی" می نویسد:"برخی از همین خواهران باحجاب که چادرهای خیلی شیکی هم میپوشن استغفرالله از زیر چادر یه بلوز و یه شلوار میپوشن و گاهی هم چادرشون رو میسپارن به باد، خلاصه صحنه هایی که خلق میشه بعید میدونم در تهرانشم اینجوری پیدا شه" و "برادران و خواهران خدوم گشت ارشاد قم بسیار فعال و پرانرژی هستن و ازصبح اول وقت تا دوازده شب در حال خدمت رسانی به مردم هستند."

رضا تاران به طور ضمنی با انتقاد از محدودیت های فرهنگی در قم به ویژه برای جوانان و زنان، و به کنایه نوشته است: "یعنی چی جوان قمی تفریح نداره،، خب بشینه کتاب بخونه کلی هم کتابخونه های جورواجور، بره پای منبر بشینه کلی حاج آقا داریم با افکار و تیپ های مختلف، جوون اگه جوون باشه هر بار به یکی از قبر بزرگان و علما سر بزنه براش بهترین تفریح معنویه."

برنامه تلویزیون قم هم از نگاه طنز این طلبه وبلاگ نویس دور نمانده و نوشته است: "شبهام  شبکه قم برنامه های متنوعی داره که هر مخاطبی را بخودش جلب میکنه تنوع برنامه ها به این شکله: یه حاج آقا، دو حاج آقا، جمعی از حاج آقاها، خب بشینه یکیشو نگاه کنه."

رضا تاران یک طلبه وبلاگ نویس است، متولد 1359 در زنجان اما از سال 1376 در حوزه علمیه قم مشغول تحصیلات حوزوی است. می توانید متن کامل پست وبلاگی او را بخوانید:

روایت وبلاگی رضا تاران: لشکر ساپورت پوش ها به قم رسید

گویند حاج آقایی (البته کافر) صندلی جلوی اتوبوس نشسته بود و تسبیح خود را در دست میچرخاند و مسافران  به نوبت سوار میشدند و ناخودآگاه حاج آقا آنها را میدید و هر وقت دختر یا زنی سوار میشد حاج آقا میگفت: استغفرالله، مسافری که کنار حاج آقا نشسته بود حرکات حاج آقا را دنبال میکرد، ناگاه حواس حاج آقا به بیرون از اتوبوس جلب شد، همین زمان مسافری که کنار حاجی نشسته بود اشاره ای به حاجی کرد و گفت ببخشید حاج آقا یه استغرالله هم رد شد. اینو گفتم از این بابت که خیلی گیر ندین که حالا چرا حواستو به این چیزا دادی، این مطالب از باب نگاه اول !!!دستگیرم شده.

صفائیه مرکزی برای گشت و گذار: یعنی چی جوان قمی تفریح نداره، خب بشینه کتاب بخونه کلی هم کتابخونه های جورواجور، بره پای منبر بشینه کلی حاج آقا داریم با افکار و تیپ های مختلف، جوون اگه جوون باشه هر بار به یکی از قبر بزرگان و علما سر بزنه براش بهترین تفریح معنویه، بره در نماز جماعت مراجع تقلید شرکت کنه، ملت در حسرت این هستن که یه بار به امامت مراجع تقلید نماز بخونن، در طول سال هم اینقدری دهه هست که هر وقت دلش تنگ شد میتونه در این مجالس عزاداری شرکت کنه، اونم بهترین سخنرانها و بهترین مداح های کشوری که برنامش هم از تلویزیون پخش میشه، بعدشم جوان اگر مشکلیم داشته باشه قشنگ میتونه به یه حاج آقایی مراجعه کنه و ازش مشاوره بگیره اونم بدون اینکه راهکار کاربردی بده، پشت سر هم بگه به خدا توکل کن درست میشه.

شبهام که شبکه قم برنامه های متنوعی داره که هر مخاطبی را بخودش جلب میکنه تنوع برنامه ها به این شکله: یه حاج آقا، دو حاج آقا، جمعی از حاج آقاها، خب بشینه یکیشو نگاه کنه، بعدشم واقعا کم توفیقیه حوزه علمیه دم دست آدم باشه و آدم نتونه ازش استفاده کنه، خلاصه مساله اینکه برخی از جوانهای دختر و پسر قمی  بسمت تفریحات معنوی نمیرن و به اصطلاح حوزویا، یک ساعت به غروب میان خیابان صفائیه برای گشت و گذار، یه چند بار از این خیابون بالا و پایین برن و مغازه ها و آدمها را تماشا کنن یه حسی میگیرن و میرن دنبال کارهای روزمرشون.

باحجابهای بی حجاب: مستحضرید که اکثر نسوان قمی چادری هستن و اگه بخوای مقایسه بکنی، خداییش از شهرهای دیگه وضعیت حجاب خیلی بهتره، اینو از این جهت عرض کردم که خدایی نکرده کل ملت زیر سوال نرن، خب در جایی که اکثریت رعایت میکنن یه عده کمی رعایت نکنن زودی به چشم میاد. خلاصه اینکه چشمتون و نگاه اولتون روز بد نبینه، برخی از همین خواهران باحجاب که چادرهای خیلی شیکی هم میپوشن استغفرالله از زیر چادر یه بلوز و یه شلوار میپوشن و گاهی هم چادرشون رو میسپارن به باد، خلاصه صحنه هایی که خلق میشه بعید میدونم در تهرانشم اینجوری پیدا شه. البته خب اینجورا زیاد نیستن.

با توجه به این جو اجتماعی حاکم درقم، دختر خانم ها با مانتو نمیتونن بیرون بیان، در نتیجه جور دیگری اینو جبران میکنن و همه توانشون رو میذارن روی آرایش صورتشون، و وقتی این صورت در چادر مشکی قرار بگیره بیشتر گیرایی پیدا میکنه( استغفرالله). البته این فضایی که در قم وجود داره برای برخی از دختران قمی اصلا جالب نیست خودم چند باری دیدم که دختر قمی وقتی سوار ماشین های تهران میشن چادری هستن اما وقتی تهران میرسن، چادرشون رو مرتب میکنن میذارن داخل کیفشون، یه بنده خدایی از آشناهای قمی خواستگار یه دختری بود که خارج از قم زندگی میکردن، دختره شرطش این بود که قم زندگی نمیکنم.

مغازه ها و فروشگاه های صفائیه: سراسر خیابان صائیه مغازه هایی است که اکثر آنها پوشاک عرضه میکنند با تنوعی بسیار و قیمت های گران و بعضا مناسب، با نگاهی کوتاه بر  نوع و مدل لباسهایی که در این فروشگاه ها عرضه میشود براحتی میتوان پی برد که این لباسها با مدل لباسهایی که در تهران و شهرهای بزرگ عرضه میشود تفاوتی ندارد و اتفاقا با توجه به نزدیک بودن قم به تهران، آخرین مدلها در کوتاه ترین زمان در فروشگاه های قم موجود است، برخی از بچه های مذهبی که به سبک پوشش حساسیت بیشتری دارند شاکی هستند که نصف قم را گشتیم اما لباس مناسبی برای پوشش پیدا نکردیم.

اگر چه با توجه به فضایی که در قم وجود داره، نوع چینش ویترینها طوریه که باعث اعتراض نشه اما خب داخل مغازه که بری، همه جور لباسی پیدا میشه، همین باعث شده دختران و پسران جوان بخشی از وقت خود را صرف بازدید از این فروشگاه ها کنند اونایی که پول دارن خرید هم میکنن اما خب بعضی از این جوونهای بی کار فقط میبینن و غصه نداشتن رو میخورن و از فضای معنوی حاکم بر این فروشگاه ها استفاده میکنن.

چادری های ساپورت پوش: نمیدونیم خلاصه کی اینو مد کرده، اما بالاخره هر چی هست، بخشهایی از جامعه از این پوشش استقبال کردن و ازش استفاده میکنن، اما جالب اینه که برخی از دختران قمی چادر پوش از این پوشش استفاده میکنن و خب قبلا گفتم که بعضی از همینا گاهی از اوقات چادر رو به باد میسپارن و از زیر این حجاب کامل یه بلوز و یه ساپورت میپوشن(استغفرالله) خب باید گفت خدا به داد جوانها برسه.

برادران و خواهران گشت ارشاد: باید اشاره کرد که برادران و خواهران خدوم گشت ارشاد قم بسیار فعال و پرانرژی هستن و ازصبح اول وقت تا دوازده شب در حال خدمت رسانی به مردم هستند. چند واحد از این نیروها که تیم های کاملی از برادران و خواهران هستند در خیابان صفائیه مستقرند و مشغول گشت زنی و هدایت مردم هستند، گاهی هم چند تا از این ماشین ها باهم دیگه از وسط صفائیه حرکت میکنن و مانور قدرت میدن، اما خب کاری نمیتونن بکن، چرا که اکثر دخترا چادری هستن، خب حالا چی مثلا میتونه بگه، بیاد بگه مثلا چرا ساپورت پوشیدی؟ خب میگه چادر دارم مشخص نیست، میگه چرا چادرت رو کنار میزنی، خب میگه حواسم نبود چشم. راستش کار این خواهران گشت ارشاد خیلی سخته چون ظاهر کار حجابه و باطنش یه چیز دیگه است.

یه بار یادمه گشت ارشاد کنار خیابون ایستاد و یه خواهر ارشادی اومد پایین و به یه دختری گفت بیا سوار شو، دختره گفت واسی چی سوار شم چیکار کردم، خلاصه بعد از بحث و جدل، آخر کار، خواهر ارشادی دستمالی به دختره داد و گفت فلان جای صورتت را پاک کن. خلاصه اینکه باید چشمشون رو خیره کنن به صورت دیگران شاید بتونن چند تا مورد گیر بیارن.

واکنش علما: خلاصه قضیه اینه که علما مخاطبشون جهان اسلام و مردم ایرانه و کاری با مردم قم ندارن، یعنی شما یه مقدار دقیق دقت کنید راحت میتونید فاصله بین مردم بومی قم با حوزویا را ببینید، برخی از اینها نسبتا نگاه بدبینانه ای هم به حوزوی ها دارن چون از نزدیک با زندگی برخی از آقایون آشنا هستند.

آقایان علما البته میگن قم ام القری اسلامی است و باید طوری باشه که وقتی مردم برای زیارت میان ببینن که اینجا یه شهر مذهبی است و مذهب در اینجا حاکمه، یادمه یکی از علما در مورد اینکه باید مغازه های اطراف حرم وقت نماز بسته باشه کلی فعالیت کرد، اینم بیشتر از بابت این بود که چرا سنی ها اینکار رو میکنن ما نمیکنیم وقتی از کشورهای دیگه میان بدبین میشن.