ایران و کرهٔ شمالی در چشم امریکا، در قلمروی واحدی جای میگیرند؛ بخشی به این دلیل که جورج بوش در سخنرانی اجلاس سازمان ملل در سال ۲۰۰۲ هر دو کشور را به تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی، بدرفتاری با مردم خود و- به عنوان عضوی از «محور شرارت»- تهدیدی برای صلح جهانی متهم کرد.
فوریه همین سال، شرکت نظرسنجی «گالوپ» (Gallup) کرهٔ شمالی را منفورترین کشور از نظر امریکاییها اعلام کرد و گزارش داد که این کشور جایگاهی را که ایران از سال ۲۰۰۴ به خود اختصاص داده بود، از آنِ خود کرده است. گالوپ سخنرانی بوش را یکی از عوامل این بدبینی معرفی میکند.
وزیر پیشین امور خارجه امریکا، «کاندالیزا رایس»(Condoleezza Rice) نوشته که بعضی در تفسیر عبارت «محور شرارت» اغراق کردهاند؛ به این معنی که گمان کردهاند بوش به اتحادی میان عراق، ایران و کرهٔ شمالی اشاره میکند. حال آن که دو کشورِ آخر از سال ۱۹۷۹رابطهای پابرجا با هم داشتهاند؛ رابطهای که به طور عمده بر تجارت نظامی و مخالفت با منافع امریکا استوار بوده است.
تایخ زخمهای مشترک
آن گونه که «استیون دیتو» (Steven Ditto)، عضو تحقیقاتی «مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن»( Washington Institute for Near East Policy) گزارش میدهد، نخستین بار «کیم ایل سونگ»، پیشوای بزرگ کرهٔ شمالی در می ۱۹۷۹ برای آیتالله خمینی تلگرافی فرستاد و پیروزی انقلاب اسلامی را به او تبریک گفت.
در ماه ژوئنِ همان سال، خمینی با سفیر جمهوری دموکراتیک خلق کره، «چابئونگ اوک» (Chabeong Ouk ) در قم دیدار کرد. آن گونه که چابئونگ اوک میگوید، دیدار آنها به بهانه «تهاجم ارتش امریکا علیه ملت بردبار کره» بوده است. به گزارش دیتو، «خمینی با لطف پاسخ داد و خواستار اخراج نیروهای امریکا از کرهٔ شمالی شد».
ایران و کرهٔ شمالی از همان ابتدا زمینههای مشترک بسیاری در یکدیگر پیدا کردند؛ این نکته را میتوان با اشاره به هویت امریکاستیزانه و سیاست خارجیِ خصمانه هر دو کشور توضیح داد. دیتو میگوید: «این نکته در چارچوب گرایش کلی ایران در برقراری روابط دیپلماتیک و تجاری با کشورهای "غیر متخاصم" جای میگیرد. خمینی این تصور را ایجاد کرد که با هر کشوری، جدا از گرایشهای ایدئولوژیک آن، میتوان رابطه داشت.»
با وجود نفرت پراکنیها و دشنامهای تکان دهندهٔ ایران و کرهٔ شمالی علیه امریکا، رابطه با ایالات متحده بر محور نیازهای نظامی ایران در نخستین سالهای جنگ ایران و عراق حرکت میکرده است.
«ژوزف برمودز» (Joseph Bermudez)، تحلیلگر ارتش مردمی کره میگوید: «رژیم خمینی برای تجهیزات و مهمات نظامی مستأصل بود؛ به هر کس که میتوانست رو میآورد و کمتر کسی هم کمکش میکرد. یکی از آنها، کرهٔ شمالی بود. کرهٔ شمالی احتمالاً ایران را مشتری خوبی میدانست؛ ایران نفت داشت. ایران پول داشت. کرهٔ شمالی سلاح داشت ولی پول و نفت نداشت. ایران شریک خوبی بود.»
برای کشورهایی که میخواستند از فروش سلاح به ایران سود کنند و هیچ ضرری هم متقبل نشوند، کرهٔ شمالی نقش واسطه را بازی میکرد.
آن گونه که «دیلیپ هیرو» (Dilip Hiro)، نویسندهٔ کتاب «طولانیترین جنگ» (The Longest War) - که روایت او از جنگ ایران و عراق است - میگوید، کرهٔ شمالی روابط عالی با اتحاد جماهیر شوروی داشت و برای فروش سلاحهای ساخت شوروی به ایران، در زمانی که کرملین نگران حملهٔ عراق بود، مجرای خوبی به شمار میرفت.
به نوشتهٔ او، کرهٔ شمالی کارکرد مشابهی برای چین نیز بازی میکرد که نگران بود مصر و دیگر متحدان عرب از فروش سلاح به ایران برآشفته شوند. ورود سریع سلاحهایی که «نیاز فوری» به آنها احساس میشد، روحیه نیروهای پساانقلابی ایران را تقویت کرد.
رابطه نظامی
به اعتقاد «بروس بشتول»(Bruce Bechtol)، افسر پیشین اطلاعاتی امریکا، کرهٔ شمالی در پاسخ به کمک مالی ایران، این کشور را به موشکهای «اسکاد بالستیک» مجهز کرد که ایران نیز آنها را در «جنگ شهرها» علیه عراق مورد استفاده قرار داد.
جالب آن که پس از اتمام جنگ ایران و عراق، روابط نظامی ایران با کرهٔ شمالی عمق بیشتری پیدا کرد. به نوشتهٔ بشتول، از اوایل سالهای ۱۹۹۰، کرهٔ شمالی به ایران در گسترش موشکهای «شهاب» یاری رسانده است و این باور وجود دارد که نمایندگانی از کرهٔ شمالی در آزمایش موشک «شهاب ۴» در سال ۲۰۰۶ حضور داشتهاند.
به گفته برمودز، از اوایل سالهای ۱۹۸۰، کرهٔ شمالی در ایران ناظران نظامی داشته است: «این افراد عملیات امریکا را در عراق و خلیج فارس رصد میکردند.»
به تازگی شایعههای جدی در مورد این که کرهٔ شمالی در آزمایشهای نظامیِ موشکهای بالستیک، میزبان مهندسان، دانشمندان و مقامهای نظامی ایرانی بوده است و بالعکس شنیده میشود.
برمودزمیگوید: «این ادعا محتمل است ولی نمیتوانیم آن را اثبات کنیم.»
آن چه مبهم باقی مانده، این است که آیا ایران از آزمایشهای وسیعِ موشکیِ کرهٔ شمالی نفعی برده است یا نه.
به نوشته «جان ولفستال» (Jon Wolfsthal)، رییس «مرکز جیمز مارتین در مطالعات منع گسترش سلاحهای هستهای» در «مونتهری» کالیفرنیا و واشنگتن، «پرسشی که تا کنون هیچ پاسخ کافی برای آن پیدا نشده، این است که همکاریِ موشکیِ ایران و کرهٔ شمالی تا کجا پیش خواهد رفت و این که آیا تا کنون به قلمروی هستهای نیز رخنه کرده است یا نه؟»
ولفستال که خود به مدت سه سال در کاخ سفید مشاور ویژه «ژوزف بایدن» (Joseph Biden)، معاون رییس جمهور در امور امنیت هستهای بوده، به نگرانیهای امریکا در مورد همکاری اطلاعاتی ایران و کرهٔ شمالی در برنامههای هستهای خود اشاره میکند: «میدانیم که کرهٔ شمالی میداند چگونه میتوان ابزار هستهای ساخت. تا کنون چندین بار آزمایش کرده ولی آیا این اطلاعات در جریان است؟ ایران برنامهٔ سانتریفیوژ بسیار پیچیدهای مبتنی بر شبکه پاکستان دارد. میدانیم که کرهٔ شمالی پیشرفتهایی کرده ولی از نظر مهارتهای فنی به پای ایران نمیرسد. آیا ایران به کرهٔ شمالی در تکمیل برنامهٔ غنیسازی اورانیوم کمک میکند؟»
مبادلههای دیپلماتیک، مزرعههای دوستی
پیوند نمادین ایران و کرهٔ شمالی را تنها میتوان در تاریخ طولانیِ مناسبات دیپلماتیک و فرهنگیِ دو کشور ترسیم کرد. نمایندگان ایرانی در اوایل سالهای دهه ۱۹۸۰ به جمهوری دموکراتیک خلق کره سفر کردهاند؛ از جمله، دیدار رییس جمهور کنونی ایران، حسن روحانی با «کیم ایل سونگ» که به گفته دیتو، از رادیو و تلویزیون ملی کرهٔ شمالی پوشش داده شد.
در سال ۱۹۸۹، رهبر ایران، علی خامنهای در مقام رییس جمهور وقت به کرهٔ شمالی سفر کرد. در زندگینامهٔ رسمی خامنهای، از «احمد»، فرزند روحالله خمینی نقل میشود که پدرش خامنهای را پس از آن سفر به عنوان جانشین خود انتخاب میکند: «وقتی آیتالله خامنهای در کرهٔ شمالی بود، مرحوم امام، گزارشهای تلویزیون را از سفر ایشان، خیل انبوه مردمی که به استقبال ایشان آمده بودند و همچنین سخنان و مناظرات عالی ایشان را تماشا میکردند. آن گاه امام فرمودند که آیتالله خامنهای حقیقتاً شایستگی رهبری را دارند.»
در جریان سفر خامنهای، گروه کُر کرهٔ شمالی یکی از آهنگهای انقلابی ایران، «ای شهید» را برای او اجرا کردند. پس از مرگ کیم ایل سونگ، دیدارهای دو جانبه کم رنگتر شدند ولی روابط فرهنگی دو کشور در قالب «انجمن دوستی ایران - کره» ( Iran-Korea Friendship Association ) به حیات خود ادامه داد؛ انجمنی که با کمک «محسن رفیقدوست»، رییس سازمان بنیاد مستضعفان در سال ۱۹۹۵ تأسیس شده بود.
به گزارش استوین دیتو، در سال ۱۹۹۶ ایران و کرهٔ شمالی مزارع دوستی را به روی هم گشودند. ایران «شرکت کشاورزی و دامپروری مگسال» (Magsal Agricultural and Animal Husbandry Farm) در قزوین را «مزرعه دوستی ایران و جمهوری دموکراتیک خلق کره» نامید و کرهٔ شمالی نیز «مزرعه همکاری جمهوری دموکراتیک خلق کره و ایران» در منطقهٔ «موندوک» (Mundok) را راهاندازی کرد.
در پی سفر خامنهای و نیز سفرهای کیم ایل سونگ و کیم جونگ ایل، هر ساله مناسبات و مبادلههای فرهنگی میان دو کشور انجام میشد. گرچه در سالهای دهه ۱۹۹۰، طنین کرهٔ شمالی به عنوان متحد استراتژیک در ایران به گوش میرسید اما در سالهای ۲۰۰۰، برخی مقامات ایرانی، بسیاری از اصلاح طلبان و نیز محافظه کاران «عملگرا» که دلمشغول جذب ایران در بازار اقتصاد جهانی بودند، هشدار خود را اعلام کردند و کرهٔ شمالی را مانعی در این راه یافتند.
در سال ۲۰۰۶، «محسن رضایی»، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده پیشین سپاه پاسداران که خود در سال ۱۹۹۳ به پیونگیانگ سفر کرده بود، هشدار داد که اگر ایران میخواهد از نظر بینالمللی، موضعی مرتجعانه و از نظر داخلی، سیاست کساد و رکود را در پیش بگیرد، همکاری با کرهٔ شمالی بهترین گزینه است.
با توجه به ماهیت بسته دولت کرهٔ شمالی، جزییات این مبادلههای فرهنگی بسیار کند و تدریجی بیرون خواهد آمد. در اوایل سال ۲۰۱۳، مجلس ایران تأیید کرد که «محمد حسن نامی»، سرپرست وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات از دانشگاه «کیم ایل سونگ» در پیونگیانگ مدرک «مدیریت دولتی» گرفته است. ولی سند دقیقی در دست نیست که تا کنون چند تن از مقامهای ایرانی در کرهٔ شمالی تحصیل کردهاند.
در سال ۲۰۱۳، تصاویر ماهوارهای، ساختمانی عظیم سفارت ایران در پیونگیانگ را نشان دادند که درست در مرکز آن، نخستین مسجد کرهٔ شمالی قرار گرفته است؛ یکی از تنها پنج مکان مذهبی در پایتخت کشور. قابل توجهترین نکته در عکس، نه مسجد که عظمت مجموعه است.
در می ۲۰۰۹، کرهٔ شمالی «هفتهٔ فرهنگی ایران» را در پیونگیانگ برگزار کرد.
روابط سردتر میشوند
گرچه ایران و کرهٔ شمالی در لفظ و شعار از هم حمایت میکنند اما نشانههایی از خط مشیهای متفاوت دیده میشود. چه بسا این نکته به تدریج باعث شود که ایران دوستی با کرهٔ شمالی را مایه دردسر خود بیابد.
در حالی که کرهٔ شمالی از «حق فنآوری صلحآمیز هستهای» ایران دفاع کرده است، برخی مقامهای ایران با مقایسه برنامههای هستهای دو کشور مخالف هستنند. به گزارش «ایرنا»، در سال ۲۰۱۰ «غلامعلی خوشرو»، معاون پیشین امور بینالملل وزارت خارجه به این تفاوت اشاره کرد: «کرهٔ شمالی از "پیماننامه منع گسترش سلاحهای هستهای" بیرون آمده ولی این به آن معنی نیست که دلش نمیخواهد به آن بازگردد و یا این که بمب اتمی تولید کرده... کرهٔ شمالی کشورهای دیگر را تهدید میکرده ولی در چند سال گذشته این ایران بوده که هدف حمله و تهدید کشورهای دیگر قرار گرفته است.»
«علیرضا نادر» از «مؤسسه تحقیقاتی رَند» (Rand Corporation) معتقد است که گرچه همکاریهای بسیاری میان ایران و کرهٔ شمالی وجود داشته و در حوزهٔ نظامی شریک هم بودهاند، با این حال، متحدان جدی یکدیگر محسوب نمیشوند.
به گفته او، «ایران [در سال۲۰۱۲] خبر از توافقنامه اقتصادی، سیاسی و علمیِ مهمی با کرهٔ شمالی داد ولی در واقع، این تنها معاملهای بود مبتنی بر مقابله مشترک با منافع امریکا و البته، ناتوانی ایران از یافتن شرکای نظامی دیگر در خارج از مرزهای خاورمیانه - شاید به استثنای بلاروس - و نیز انزوای اقتصادی کرهٔ شمالی.»
به نظر علیرضا نادر، «ایدئولوژی مشترکی بین دو کشور نیست و جوامعِ کاملًا متفاوتی دارند؛ ایران از جامعه نسبتا پیچیده و پیشرفتهای برخوردار است، طبقه متوسط بزرگی دارد و دارای روابط اقتصادی و تجاری است. همین نیز این کشور را در زیر فشار اقتصادی، آسیبپذیر میکند. حکومت ایران گرچه اقتدارگراست، در تصمیمات مهم باید نگاه عموم مردم را مورد توجه قرار دهد. ولی کرهٔ شمالی دولت توتالیتاری است که ابایی ندارد اگر شهروندانش از گرسنگی جان دهند.»
مسیرهای مختلف
«محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه ایران در فوریه گذشته با «ری گیل سونگ»(Ri Gil Song)، معاون وزیر امور خارجه کره دیدار و با لحنی ملایم، از اتحاد دو کره حمایت کرد؛ لحنی که با فرمان خمینی برای اخراج نیروهای امریکا بسیار تفاوت داشت.
ظریف همچنین از حق همهٔ کشورها به دستیابیِ صلحآمیز به فنآوری هستهای و گسترش روابط دو جانبه، از جمله روابط اقتصادی، سخن گفت.
نادر بر این نظر است که گرچه کرهٔ شمالی مایل است روابط نزدیک خود را با سپاه پاسداران حفظ کند، برای دولت حسن روحانی پیشنهادهای چندانی در آستین ندارد چون دولت یازدهم در پیِ پیشرفت اقتصادی ایران و راوبط محکم بینالمللی است: «روحانی بر تقویت روابط با دولتهای عربِ منطقه و اروپا، حتی احتمالاً امریکا و نیز کشورهای آسیایی مانند چین، ژاپن، هند و کرهٔ جنوبی متمرکز است. کرهٔ شمالی ته لیست قرار دارد.»
جان ولفستال میگوید: «انزوا، رفاقت غریبی با خود میآورد. هیچ شباهت خاصی میان شخصیت کرهٔ شمالی و جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد ولی منافع مشترکی در به دست آوردن موادی دارند که به دست آوردنشان سخت است. همین طور در مورد ارز، اجناس گرانبها و تجهیزات نظامی از منافع مشترکی برخور دارند. ایران نفت زیادی تولید میکند، کرهٔ شمالی هم نفت زیادی لازم دارد. کرهٔ شمالی موشکهای بالستیک بسیاری تولید میکند، ایران هم به آنها تمایل نشان میدهد. رابطهٔ دو کشور از طریق همین معاملههای بسیار پیچیده به حیات خود ادامه داده است.»
شاید بزرگترین پرسشِ پیشِ رو این باشد که با توجه به هدف ایران برای امضای توافقنامهٔ هستهای با غرب، آیا رابطه دو کشور دوامی خواهد آورد؟ در صورتی که ایران بخواهد روابط خود را با دنیا بهبود بخشد، احتمالاً همکاری با کرهٔ شمالی مانعی بر سرِ این راه محسوب شود.
ولفستال میگوید: «از چشم غرب، جایگاه کرهٔ شمالی و ایران، هر دو، بسیار بد است ولی ایران حداقل از منظر روابط بین الملل، تواناییهای اقتصادی و موقعیت جغرافیایی، چیزهایی دارد که برای کشورهای دیگر جذاب است. بنابراین، میتوان گفت که همکاری با کرهٔ شمالی که یک دولتِ صرفاً پلیسی است، به جایگاه ایران لطمه میزند.»
رابطهای که روزی بر مزارع دوستی و احترام متقابلِ رهبرانشان شکل گرفت، اینک در قرن بیست و یکم، به یادگار از دورهای میمانَد که دست کم یک طرفِ این رابطه امیدوار است آن را پشت سر بگذارد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر