در پی انتشار مصاحبه عبدالرئوف ریگی، سخنگوی گروه جیش العدل با ایران وایر، آقای ریگی با ارسال پیامی درباره بخشی از این مصاحبه توضیح داده اند که ایران وایر آن را منتشر می کند:
در بخشی از مصاحبه دو جمله متناقض کنار هم آمده است. از قول بنده آمده است: "افرادی عادی کشته نشدهاند. البته طبیعت جنگ این طور است که افراد عادی کشته میشوند، مثل همه جای جهان." این جمله ناقص منتقل شده است. بارها تاکید شده است که هیچ فرد عادی به عمد کشته نشده است و همانطور که در بخش دیگری از مصاحبه تاکید شده است: "طبق منشور که به امضای آقای فاروقی رسیده، حمله به افراد عادی ممنوع است و با افراد متخلف برخورد جدی میشود." باز هم تاکید می کنیم که جیش العدل هیچگاه شهروندان عادی را مورد حمله قرار نداده و بر عکس این رژیم بوده است که بارها شهروندان عادی منطقه بلوچستان را حتی قبل از تشکیل جندالله و جیش العدل به بهانه های واهی مانند مبارزه با اشرار کشته است. ما حتی برخی مواقع به مرزبان ها با بی سیم پیام داده ایم که کولبرها را نکشید و جنایت نکنند تا ما هم علیه شان اقدام نکنیم و این نشان می دهد که ما خواستار کشته شدن مردم عادی نیستیم. کما اینکه در مورد بسیجی های بلوچ هم، که این افراد به زور سران قبایل، جذب بسیج شده اند، در جلسه ای که با این افراد برای تفاهم داشته ایم، به آنها گفته ایم که به مردم ظلم و ستم نکنند، علیه سربازان جیش العدل که از مردم بلوچ هستند، عملیات مسلحانه انجام ندهند که آنها هم پذیرفته اند.
متن این مصاحبه را همینجا بخوانید
«عبدالرئوف ریگی»، سخنگوی گروه «جیشالعدل» چهره عجیبی است. بر خلاف سازمانش که میخواهد خودش را خیلی پیچیده و غیرقابل دسترسی نشان دهد، بسیار سهلالوصول است. آقای سخنگو به مصاحبههای مفصل و گفتوشنودهای مجازی خیلی علاقه دارد. همه جا هم حاضر است؛ فیسبوک، شبکههای تلویزیونی، خبرگزاریها و سایتها...
با او درباره پیشینه خودش در گروه «جندالله»، روشهای جیشالعدل و وضعیت «جمشید دانائي فر» گفتوگو کردهایم.
آقای ریگی! شما زمانی به همراه آقای «نارویی»، سخنگوی جندالله و عضو «شورای علما» آن گروه هم بودید. از چه زمانی وارد این فعالیتها شدید؟
من عضو موسس جندالله بودم. بعد عضو بخش فرهنگی و سخنگوی سازمان شدم و زمانی هم به شورای علما پیوستم. بعد از دستگیری برادرم «عبدالمالک»، به عنوان عضو شورای مرکزی انتخاب شدم.
در روشهای گروههای مسلح فعال در بلوچستان، دو تفکر کلان وجود داشته؛ یکی مربوط به دوران «مولابخش درخشان» میشود که میگفت باید نیروهای امنیتی و نظامی را هدف قرار بدهیم و دیگری، بحث برادر شما که میگفت کارمندهای ادارهها هم عوامل حکومت به شمار میروند و حتی زابلیهای شیعه هم حامی نظام و مستحق مجازات هستند. شما هنوز از الگوی برادرتان دفاع میکنید؟
در هر دورانی وضعیت فرق میکرده؛ در برخی دوران، زابلیها با تمام وجود علیه مبارزان فعالیت میکردند و خبر آنها را به نیروهای رژیم میدادند. به همین خاطر، به عنوان دشمن تلقی شدند. الان تجدیدنظر کردهایم.
یعنی از کشتار شهروندان عادی پشیمان شدید؟
افرادی عادی کشته نشدهاند. البته طبیعت جنگ این طور است که افراد عادی کشته میشوند، مثل همه جای جهان.
به تازگی جیشالعدل در بیانیهای به شهروندان هشدار داده عضو بسیج نشوند. ممکن است شما باز هم به آن دوران بازگردید؟
الان سیاست جیشالعدل متعادل است و سعی میشود دقت فراوانی در تصمیمگیریها کنیم که سبب بدبینی مردم نشود.
به خاطر این است که روش برادرتان بیفایده بود و پشیمان شدهاید؟
جیشالعدل به عنوان یک گروه بلوچ، منشور جدیدی تدوین کرده که بر اساس آن، رفتارهایش سبب نارضایتی مردم منطقه نشود.
علت تاکیدم این است که شما در روزهای اخیر بارها اعلام کردید به خاطر خواست مردم، اسرای ایرانی را آزاد میکنید. شما یک دوره مهمی از زندگی خود را زیر سایه گروه برادرتان سپری کردید که اعتقاد داشت همه کارمندان دولت و شیعیان زابلی حامی نظام هستند و باید کشته شوند. شما هم در آن زمان اعتراضی به این منطق نداشتید. الان چه شده این قدر هوادار مردم شدهاید در حالی که حاضر نیستید از گذشته خودتان عذرخواهی کنید؟
نمیگویم در گذشته اشتباهی نشده. در مبارزههای نظامی این مسایل هست. این اشتباهات باعث میشوند تجربه پیدا کنیم. اگر اشتباهاتی شده، ما از اشتباهات عذرخواهی میکنیم ولی این طور نبوده که همه شیعیان و غیرنظامیان هدف قرار گیرند. ما تفاهم نانوشته با رژیم داریم؛ اگر به افراد عادی ما کار نداشته باشند، ما هم کاری به آنها نداریم. نیروهای اطلاعاتی میدانند کسانی که ما هدف قرار دادیم، افراد وابسته بودند.
در بیانیهای که پیش از این صادر شد و شما هم در جریان آن بودید، به صراحت گفته شد شیعیان زابلی مستحق مرگ هستند. تفکیکی هم صورت نگرفته بود که حامی دولت یا غیر دولت باشند.
حالا لحن بیانیهها تهدیدآمیز بوده؛ میخواستیم هشدار بدهیم ولی در عمل که چنین نکردیم. ما مردم شیعه را مستحق مرگ نمیدانیم. اگر این چنین بود که کشتارهای بزرگی انجام شده بود. شما متاثر از تبلیغات نظام هستید.
حتما یادتان هست که در روزهای اولیه تاسیس جندالله، مصوب کردید جوانها را از اعتیاد برانید، تبعیض را حل کنید و درگیری بین فرقهها را تمام کنید. الان کدامش را انجام دادید؟
ما در این سالها موفق شدیم بخش اعظمی از مردم را متوجه و همراه کنیم که مبارزه مسلحانه علیه رژیم درست و لازم است.
آقای «مولوی عبدالحمید» به تازگی گفتهاند بخش اندکی از مردم حامی روشهای شما هستند.
نه مولوی میتواند ادعای خودش را با دلیل ثابت کند، نه من میتوانم ادعای خودم را ثابت کنم. امکان نظرسنجی نداریم. ولی در منطقه مشهود است که امکان جلو رفتن مبارزه مسلحانه بدون همکاری مردم میسر نیست.
شما دایم از مبارزه برای مردم صحبت میکنید. الان بحث بیشتر ناظر به انتقام جوییهای شخصی و خانوادگی است. علاوه بر شما، رهبر جیشالعدل، آقای «صلاحالدین فاروقی» انگار بیشتر دارد انتقام خون برادرش را میگیرد.
نه، اینطور نیست. آقای فاروقی برادرشان را از دست دادهاند. مخبرها او را کشتند. آقای فاروقی عضو جندالله نبودند ولی به عنوان یک فرمانده نظامی منطقه، هشت نه سال است که فعال بودهاند. بنده شخصا ایشان را به عنوان فرمانده جیشالعدل انتخاب کردم و بعد بقیه اعضا موافقت کردند.
بگذارید در جریان همین مبارزه درباره خانواده شما صحبت کنیم. شما سه برادر خود را از دست دادید؛ دو نفر اعدام و یک نفر کشته شدند. سر یک نفر از نزدیکان خانواده توسط گروه جندالله بریده شد و فیلم آن را در شبکههای ماهوارهای پخش کردید. فکر کنم او هم شیعه بود. داستان غمانگیز خانواده خودتان، شما را قانع نمیکند که تجدیدنظر کنید؟
نه، اینطور نیست. «عبدالحمید»، یکی از برادران ما، داماد آن خانواده بود. او در تهران با یک خانم شیعه ازدواج کرده بود. برادر آن خانم، فریب اطلاعات را خورد. به او وعده پول و خانه در کانادا داده بودند. مامور اطلاعات بود. آمده بود «عبدالمالک» را مسموم و ترور کند. به خاطر شیعه بودنش نبود، مخبر بود و آن طوری با او رفتار شد. این بحث خانواده ما نیست. در این جا خیلی خانوادهها وجود دارند که این طوری شدهاند. رژیم آمده با ادعاهای واهی از سال 65 تا حالا کشتار کرده و مثلا به اسم مبارزه با اشرار، بسیاری را کشته و خانوادهها را داغدار کرده است. در «نصرت آباد»، روستاهایی هستند که یک مرد در آنها باقی نمانده است. به بهانه مبارزه با مواد مخدر، اینها را کشتهاند. اینها چوپان بودند، اهداف نظامی نداشتند و جزو گروه ما نبودند. الان خانواده ما میگویند که الحمدالله فرزندان ما در راه هدف خاصی کشته میشوند. قبلا در مناطق «شه بخش» یا «نارویی» نشین، افراد بیهدف کشته میشدند. الان دقت کنید در لیبی، 500 هزار نفر کشته شدند ولی لیبی از دست ایتالیاییها خارج شد. ما هم پروایی نداریم که در این زمینه هزینه بدهیم.
شما معمولا از این روشها برای کشتن افراد استفاده میکنید؛ مثلا در مورد آقای دانائي فر هم همین کار را کردید؟
نه، اینطور کشته نشدهاند. ما بعد از آن ماجراها تجدیدنظر کردیم و تصمیم گرفتیم که سر بریدن برای همیشه از دستور کار خارج شود.
در موارد دیگر هم تجدیدنظر کردهاید؛ مثلا بر خلاف عبدالمالک که از القاعده افغانستان الگو گرفته بود، شما از بمبگذاری کنار جادهای استفاده میکنید که به القاعده فعال در عراق نزدیک است.
ما ارتباطی با القاعده نداریم. اینها پیشرفت در روش مبارزه است و ما حالا از روش عملیات فدایی که شما میگوید انتحاری، استفاده نمیکنیم چون موجب بدبینی افکارعمومی جهان میشد.
شما عضو شورای علمای جیشالعدل هستید. در شورا که بحث میکنید، به این فکر نمیکنید که این بمبگذاریهای کنار جادهای ممکن است منجر به کشتن افراد بیگناه شود؟ اصلا به مقوله افراد بیگناه توجه میکنید؟
طبق منشور که به امضای آقای فاروقی رسیده، حمله به افراد عادی ممنوع است و با افراد متخلف برخورد جدی میشود. ما فقط اعضای سپاه و نیروهای دشمن را مورد حمله قرار دادهایم.
در گزارشهایی که در رابطه با خانواده شما خواندم، متوجه شدم پدر و مادرتان از فعالیتهای شما حمایت میکردند. در عین حال، به شدت هم نگران بودند؛ مثلا شایعه شد که پدر شما وقتی خبر اعدام عبدالمالک را شنید، سکته کرد و از دنیا رفت.
بله، به شدت حامی ما بودند. البته بحث وفاتشان این طور نبود. پدرم قبل از اعدام عبدالمالک فوت کرد ولی همواره نگران ما بودند.
بر اساس همین تجربههای خانوادگی، آیا نگرانی خانواده آقای دانائي فر را درک نمیکنید که این قدر درباره تحویل جسدش مجادله میکنید یا هر روز اخبار متناقض ارایه میدهید؟ یک روز گفتید که جسد را در جایی دفن کردیم، بعد اعلام کردید با اجساد فعالان بلوچ مبادله میکنیم و...
آن افرادی که خبر دفن را دادند، حواسشان نبود. گفتیم فعلا در منطقهای دور افتاده دفن شده و نمیتوانیم برویم و بیاوریمش. اما الان ما 500 جسد داریم که تاکنون تحویل داده نشدهاند و هر روز خانوادههایشان تماس میگیرند و میگویند جنازه تحویل میدهید، جنازه تحویل بگیرید. الان جسد «حبیب الله ریگی» را اینها تحویل ندادهاند، جنازه 16 نفری که بعد از حادثه سراوان در زندان اعدام کردند، تحویل ندادهاند، جنازه فرماندهان ما را تحویل ندادهاند. شما آه و ناله سربازان و خانوادههایشان را میشنوید ولی آه و ناله خانوادههای ما را نمیشنوید.
آیا شما هم در باره آه و ناله خانوادههای بلوچ احساس مسوولیت نمیکنید؟ فرزندان آنها را شما به این راه دعوت کردید.
ما در مبارزه و مقاومت هستیم؛ افراد کشته میشوند.
عبدالحمید احتمالا مبارز مسلح عضو گروه شما بود. او با انتخاب خودش وارد مبارزه شد. شما این افراد را با سربازانی که اجباری به آن منطقه اعزام شدهاند، مقایسه میکنید؟ گروگانگیری یک سرباز بیگناه درست است؟
اینهایی که در مرز هستند که هر روز مردم ما را میکشند. کولبرها را میکشند. مردم میروند یک کارتن موز یا نارنگی بیاورند و بفروشند، میکشند؛ همین سربازها. بعد شما صدایتان در نمیآید. همین که جنایتکارها دستگیر میشوند، پدر و مادرشان صدایشان در میآید. دانائي فر سه سال این جا بود. آمده بود که حقوقش را زیادتر کنند.
یعنی مثلا ماهی یک میلیون تومان میگرفته، گفته من را بفرستید مناطق مرزی که بشود 2 میلیون تومان؟
بله. برای خودش آمده بود و حالا این جا جنایت هم میکرد.
این پنج نفری که شما بازداشت کردید، چه عملیاتی انجام داده بودند که دایم از آنها به عنوان جنایتکار یاد میکنید؟ مستندی دارید؟
خب، افراد ما هم که دستگیر شدهاند با این که عملیات مسلحانه نکرده بودند، به جرم این که عضو ما بودند، اعدامشان کردهاند. اینها وقتی عضو آن کادر هستند، دشمناند.
با چه منطقی میتوان گفت سربازی که عضو نیروی انتظامی است و ناخواسته حوزه خدمتش آنجا تعیین شده، عضو نظام است.
اینها در آن منطقه آدم میکشند؛ امروز این سرباز بوده، فردا عوض میشود و یک سرباز دیگر میآید. ما چه میدانیم کدام سرباز کشته است، همه یکی هستند.
یعنی شما بدون تحقیق، دستگیر و اعدام میکنید؟
نه. شورای علما درباره اعدام داناییفرد فتوا داده بود. فرماندهی جیشالعدل سوال شرعی پرسید آیا این فرد مستحق اعدام است؟ آنها هم گفتند جایز است. طبق جرایمش، کشته شد.
جرمش چه بود؟ مستندی دارید؟
افراد زیادی در طول یک سال گذشته از ما کشته شدهاند. خب، اینها را کی کشته است؟
آنها در مرز بودهاند. برای نگهبانی و انجام وظایفی چون جلوگیری از قاچاق انسان، کالا و یا مواد مخدر رفته بودند؛ مانند همه جای جهان.
ما این مرز را قبول نداریم. همه نیروهای مسلح باید از منطقه سیستان و بلوچستان بیرون بروند. اینها از مرزها حفاظت نمیکنند، جنایت علیه بشریت میکنند. اینها بخشی از سیستمی هستند که جنایت علیه بشریت میکند. 80 سال است که نیروهای ایران، از زمان رضاخان آمدهاند. اینها تجاوز کرده و اینجا را اشغال کردهاند.
یعنی میگویید از زمان «دادشاه»، شورشهای بلوچستان علیه اشغالگری بوده است؟ این که عین تجزیهطلبی و منطق عبدالمالک است، او هم با این منطق میگفت همه را بکشید.
بله. اینجا اشغال شده. ما میخواهیم اینجا فدرال باشد. نیروهای مسلح از سایر استانها نیایند. بروند بیرون. مردم منطقه خودشان میروند از مرزها حفاظت میکنند.
مردم منطقه را هم که شما تهدید کردهاید نروند عضو شوند.
ببینید، ما با نیروهای بسیج جلسه داشتیم و به تفاهم رسیدیم که با ما کار نداشته باشند.
یعنی جیشالعدل با سپاه جلسه داشته، داخل ایران؟
بله. در داخل ایران. خودم حضور داشتم.
شما از یک طرف میگویید سپاه گفته ما هیچ کاری نمیکنیم، اسرا را بکشید، همهتان را میکشیم، بعد خودتان میروید با آنها جلسه میگذارید و درباره در امان ماندنتان تفاهم میکنید؟
با بسیج محلی جلسه گذاشتیم.
بسیج محلی وابسته به کجاست؟
بله. درست است، وابسته به سپاه است ولی فرماندهان سپاه دشمن ما هستند. این بدنه از بلوچها هستند و ما تفاهم کردیم که کاری به کار هم نداشته باشیم. گفتیم از اوامر فرماندهان خودتان سرپیچی کنید و به جنگ ما نیایید.
چهطور شما در این شرایط با دشمن خود جلسه محرمانه میگذارید؟
ما با بسیجیان بلوچ تفاهم کردیم. اینها وابستگی سیستمیبه سپاه دارند ولی خواهان جنگ نیستند. ما البته در سپاه نفوذی هم فرستادهایم.
خب، شما که تفاهم کردهاید آنها با سربازان شما کاری نداشته باشند، چرا سراغ پنج نفری رفتید که عضو سپاه هم نبودهاند؟
اینها جنایت میکردند، عضو عادی نبودند.
آقای ریگی، شما فردی مذهبی هستید. آرای مذهبی شما به کدام فقیه اهل سنت نزدیک است؟ آیا مشورت فقهی با افرادی مانند مولوی عبدالحمید دارید؟
خودمان مجمع فقهی داریم که حکم داده بود دانائي فر اعدام شود. با آقای عبدالحمید اختلاف نظر داریم. اگر حکم فقهی نبود که این فرد کشته نمیشد.
در جریان قتلهای زنجیرهای در ایران هم مجریان اعلام کردند که با حکم روحانیونی شبیه «مصباح یزدی»، افراد، مهدورالدم تشخیص داده شده و کشته شدند. شما چه فرقی با آنها دارید؟
اینجا فرق دارد. علمای ما دقیق بررسی میکنند و نظر میدهند. آنها مستندات فقهی را به ما اعلام کردهاند. در سوره «انفال»، حکم اسرای جنگی آمده که میتوانید اسیر را بکشید. دو حکم هم در سوره «محمد» بیان شده است. میتوان اسیری را که موجب ضرر باشد، اعدام کرد. پیامبر هم «عقبه بن ابیمعیط» را که اسیر کرده بود، کشت.
آقای دانائي فر چه کرده بود که عقبه زمان شما شد؟ عقبه پیش از این که در جنگ بدر اسیر شود، یک عمر به مبارزه و مخالفت با پیامبر اسلام مشغول بود.
کادر نظامی حکومت در منطقه بودند.
بارها پرسیدم که اگر مستندی از شرکت ایشان در عملیات مسلحانه دارید، بفرمایید.
خب اگر ما هم دست دانائي فر میافتادیم، کشته میشدیم.
یعنی با این پیش فرضها او را اعدام کردید؟ در بقیه موارد هم این گونه تصمیم میگیرید؟
الان این حکم اجرا شده، بحث فایدهای ندارد. شخصا مخالف بودم.
قبلا اعلام کردید رژیم اشتباه کرد، چون یکی از اعضای ما در زندان کشته شد، ما دانائي فر را اعدام کردیم. الان میگویید فتوا داشتید.
ما نگفتیم. به طور رسمی نگفتیم. یکی از اعضا که برادر یکی از فرماندهان ما، «صدیق نارویی» بود، زیر شکنجه کشته شد. بعد فرماندهان از مجمع فقهی سوال کردند و آنها گفتند جایز است. یعنی کشته شدن نارویی در زندان در صدور این حکم موثر بود. آنها گفتند که جایز است و فرماندهان هم اجرا کردند.
شما از ابتدا دانائي فر را از سربازان جدا کردید. گویا تصمیم خودتان را از قبل گرفته بودید و ربطی به موضوع نارویی یا مجمع فقهی نداشت؟
نه. ایشان 27 روز با سربازان بودند. تمام تصمیمها با نظر نهایی مجمع فقهی گرفته شده است.
شما در ابتدای مصاحبه، درباره دوران برادرتان گفتید که اشتباه شده و تجدیدنظر کردهاید. ممکن است روزگاری درباره همین دوران هم چنین قضاوتی کنید؟
راه کلی ما درست بود، حالا اشتباهات جزیی هم کردهایم.
این که میگویید مخالف کشتن دانائي فر بودید، یعنی این که این هم جزو همان اشتباهات بود؟
این را مردم میتوانند تشخیص دهند که بوده یا نبوده. ولی من این را به مصلحت مقاومت منطقه نمیدانستم.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر