دعوت اصلاح طلبان برای حضور در راهپیمایی 22 بهمن امسال، بسیاری را شگفتزده کرد. بسیاری از چهرههای اصلاح طلب در سالهای قبل این مراسم را نمایشی حکومتی، ساماندهی شده و فرمایشی میدانستند.
آنها با تعابیر تحقیرآمیزی چون «تجمع ساندیسخور»، حضور اندک مردم در این فستیوال سالانه را نشانهای از شکاف گسترده بین مردم و حاکمیت تفسیر میکردند.
اما امسال آنها دلایل دیگری برای این تغییر موضع داشتند؛ مهمترین دلیل، دعوت حسن روحانی برای حضور همه مردم در راهپیمایی بود. سیاست کلی رییس جمهور، گسترش چتر اعتدال و وحدت ملی است و 22 بهمن را فرصتی مناسب برای جلوهگری تحقق این سیاست میدانست.
اصلاح طلبان همچنین خطرهایی چون جنگ، تجزیه طلبی، مشکلات داخلی و ... را دلیل محکمی برای لزوم همدلی ملی میدانند و تقویت گزارههایی چون «ایران برای ایران» را مسوولانه و سیاست ناگزیر دوران کنونی برمیشمارند.
این استدلالها تنها برآمده از ادبیات لایههای میانهروی اصلاح طلب نبود، حتی حزب مشارکت که از سوی اصولگرایان به عنوان نماد تندروی اصلاح طلبان شناخته میشود هم بیانیه داد و مردم را دعوت به حضور کرد.
اما «اسحاق جهانگیری»، معاون اول رییس جمهور ایران معتقد است که اصلاح طلبان راهی جز گفتوگو با رهبری ندارند. او در گفتوگو با نشریه «42» که 17 بهمنماه منتشر شد، افزود که این طیف باید رابطه خود را با رهبری نظام تعریف کند.
جهانگیری در بهمنماه سال 91 هم به همراه «مجید انصاری» که اکنون معاون پارلمانی دولت را بر عهده دارد و «عبدالواحد موسوی لاری»، وزیر کشور دولت خاتمی به دیدار رهبر ایران رفتند؛ دیداری که از سوی اصلاح طلبان، دوستانه و امیدوارکننده توصیف شد.
در واقع، میتوان پالس مثبت اصلاح طلبان و دعوت عمومی برای شرکت در انتخابات را بیش از آن که حمایت از حسن روحانی دانست، تلاش برای تعریف رابطه و حسنه کردن تعامل آنها با رهبر ایران توصیف کرد. این تلاش در سخنرانیهای سید محمد خاتمی که به طور دایم اشارههای مثبت متوجه آیتالله خامنهای میکند نیز قابل مشاهده است.
اما در پاسخ به این دعوت، امروز در تهران چه رخ داد؟
سید محمد خاتمی، خواسته یا ناخواسته موفق به حضور در راهپیمایی نشد. چهرههایی چون «سیدهادی خامنهای» و «محمدرضا عارف» حضور داشتند ولی حضور خاتمی از منظر نمادین بسیار مهم بود و میتوانست نشانه گشایش فضا تلقی شود.
در همین حال، رسانهها خبر از بازداشت 12 جوان دادند که فعال سیاسی بودند و نمادهای اصلاح طلبانه به همراه داشتند. پلاکاردهایی هم برای درخواست محاکمه رهبران «جنبش سبز»، سید محمد خاتمی و اعدام آنها در دست مردم وجود داشت و در گوشه و کنار، «فتنه، فتنه» شنیده میشد. آیا این رویدادها، پاسخ حکومت به اصلاح طلبان است؟
اسحاق جهانگیری در گفتوگوی اخیر خود، به درستی به چند نکته مهم اشاره کرده است: «استراتژی [نظام] این است که اصلاحطلبها حذف شدنی نیستند... در تعامل و گفتوگو هم یک جا هست که باید بپذیریم ما اشتباه کردیم... لازم نیست کسی نقش واسطه را بازی کند. اشکال اصلاحطلبان این است که دنبال واسطه میگردند.»
نکته آخر، از منظر تاکتیکی مهم است. اصلاح طلبان در شرایط کنونی، همه تخمها را در سبد روحانی گذاشتهاند تا او واسطهای برای حل مشکلات سیاسی آنها شود؛ از حل مشکل روزنامه «شهروند» و مجوز فعالیت حزب مشارکت گرفته تا آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر موسوی و کروبی. انتظار آنها هم زیادی نیست؛ حسن روحانی با استفاده از سرمایه اجتماعی آنها، به این منصب رسیده و اکنون باید از سرمایه سیاسی خود برای حل مشکلات آنها استفاده کند.
جدا از میزان تمایل، اراده و یا توانایی حسن روحانی برای حل این مشکلات، به نظر میرسد اصلاح طلبان میخواهند عامدانه، نکتهای که اسحاق جهانگیری به آن اشاره کرده است را دور بزنند، در صورتی کهاین مهمترین نکته برای نظام سیاسی است؛ آنها باید بپذیرند که اشتباه کردهاند.
امروز، رسانهها سخنان «محسنی اژهای»، دادستان ایران و سخنگوی قوه قضاییه را منتشر کردهاند که گفته است برخی، زور بیخود برای رفع حصر نزنند، مساله تنها با توبه قابل حل است.
پیش از این هم رهبر ایران به صراحت گفته بود چرا برخی که به گفته او، عامل حوادث انتخابات 88 بودند، عذرخواهی نمیکنند. بنابراین از نظر نظام سیاسی، اصلاح طلبان نیازی به واسطه ندارند، پیامهای غیرمستقیم هم کارگشا نیستند. اگر خودشان مستقیم بگویند که اشتباه کردیم، گام نخست و مهم توافق آنها و نظام سیاسی برداشته میشود.
باید توجه داشت که درخواستهایی اینچنین، سابقه دارند؛ در ماجرای اختلاف بین آیتالله خمینی و حسینعلی منتظری هم برخی از وی خواستند که توبهنامه بنویسد.
در خاطرات منتظری آمده است: «شيخ "عبدالله نوري" از تهران وارد شدند و شروع كردند به اظهار ناراحتي زياد كه قرار بوده اين نامه را در راديو تلويزيون بخوانند و اگر نامه پخش شود، چه ميشود. خيلي بد شده و امام خيلي ناراحت هستند و شما بايد چيزي بنويسيد كه ايشان قانع شوند...
پس از ساعتي، آقاي "دري" هم وارد شد... آقاي نوري با حالت گريه، متني را از جيبشان درآوردند و گفتند من در ماشين اين متن را نوشتهام كه شما اين مضمون را به امام بنويسيد.
نامه مفصلي بود و در ضمن آن، اين جملهها وجود داشت که "رهبر عزيز، امروز من اعتراف ميكنم از ورطهاي هولناك كه در آن قرار گرفته بودم توسط پتكي آهنين بيدار شدم. امروز مييابم كه به خوابي عميق فرو رفته و بسياري از آن چه را بايد ميديدم، نمي ديدم... اينجانب كه از تربيت يافتگان فقه و اصول و فلسفه و مبارزه آن جناب بودم نيز در دام اين اهريمنان گرفتار آمدم و نتوانستم مسير صحيح را بروم...! "
در حقيقت، يك چيزي متضمن اعتراف به گناه و همكاري با منافقين و توبهنامه بود و ميخواستند از من امضا بگيرند.
آقاي دري هم يك متني مشابه اين را آماده كرده بود كه البته متن آقاي نوري خيلي تندتر بود ولي مشخص بود كه هر دوي آنها به يك هدف بود و به خيال خودشان، ميخواستند بيت امام را راضي كنند تا نامه ايشان در رسانهها پخش نشود. البته آقايان ظاهرا قصد خير داشتند و ميخواستند جلوي فتنه گرفته شود.»
این درخواستها با مخالفت منتظری، ره به جایی نبردند و سرانجامِ او، به برکناری و حصر ختم شد. این تجربه تاریخی، هم پیش روی اصلاح طلبان است و هم در خاطر اصولگرایان و به ویژه آیتالله خامنهای که در آن هنگام به عنوان رییس جمهور، از نزدیک مراقب اوضاع بود.
در حال حاضر بعید است که عبدالله نوری خواستار نوشتن چنین متنی از سوی رهبران جنبش سبز شود ولی «حسامالدین آشنا»، داماد «دری نجفی آبادی» که هماکنون مشاور حسن روحانی است، حتما توصیههایی مشابه دارد.
از این منظر است که میتوان معنای این جمله مشاور رییس جمهور را بهتر درک کرد: «مساله حصر، چند جانبه است. همه جوانب را که شما حل کنید، باز یک جانب باقی میماند و آن کسی است که تحت حصر است. او باید تصمیماتی بگیرد. اگر او نتواند و یا نخواهد تصمیم بگیرد، کار برای همگان دشوار میشود.»
چنین تجربههای تاریخی را اگر با واقعیت امروز راهپیمایی 22 بهمن تهران به هم گره بزنیم، صورت مساله روشنتر میشود. آن چه از اصلاح طلبان ایرانی در ساختار سیاسی و عمومی بر جای مانده، به دلایل تاکتیکی و یا حتی استراتژیک، راهبردش معطوف به بقا شده است.
همین راهبرد به گفته «محمدعلی نجفی»، مشاور حسن روحانی، یکی از مهمترین دلایل حضور اصلاح طلبان در انتخابات سال گذشته بود. آنها نگران غیبت از صحنه سیاسی و حذف از افکار عمومی و سپهر اجتماعی بودند، برای همین وارد گود شدند. اکنون هم در مسیر بقای سیاسی، تلاش دارند پالسهای همدلانه برای نظام و به ویژه رهبر ایران بفرستند.
از منظر سیاستورزی، این امر یا خلاف آن، ضرورتا قابل سرزنش نیست؛ حسینعلی منتظری نپذیرفت که توبهنامه بنویسد، میرحسین موسوی هم در همان مسیر رفت و همچنین مهدی کروبی. اما اکنون اصلاح طلبان میتوانند خلاف این مسیر را طی و حتی هویتی تازه برای خود دست و پا کنند. آنها میتوانند نام تازهای برای احزاب خود برگزینند که در این صورت، احتمال دارد بتوانند مجوز فعالیت از وزارت کشور هم بگیرند.
حکومت ایران نشان داده آن قدرها هم سختگیر نیست؛ پیش از این نیز به «نهضت آزادی ایران» توصیه شده بود که نام حزب را عوض کنید، شاید با درخواست فعالیت مجدد شما موافقت شود. از این منظر نمیتوان گفت آن چه در راهپیمایی امروز تهران دیده شد، الزاما پاسخی منفی به کوشش اصلاح طلبان موجود نیست. آنها باید به تلاش خود ادامه دهند؛ 22 بهمن نشد، 12 فروردین نزدیک است. حتی اگر آن جا هم فضا به اندازه کافی فراهم نبود، 9 دی سال آینده میتوانند جبران کنند. حتما شنیدهاید که «تا سه نشه، بازی نشه».
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر