نه! تو برایم بس نیستی!
زمانی که «وحید» رابطه آزاد را تجربه میکرد، بارها و بارها از سوی دوستان و آشنایان مورد سین جیم قرار میگرفت:«حسودیت نمیشه؟ غیرتت کجا رفته؟ فکر میکنی این رابطه اصلا به جایی برسه؟ میخوای با من هم باشی؟»
فرق رابطه او و همسرش با روابط عادی این بود که هر دو با افراد دیگر هم رابطه جنسی و گاهی عاطفی داشتهاند. آنها ساکن ایران هستند و اولین بار، زمانی وارد رابطه آزاد شدند که در دوران نامزدی به دلیل سفر یک ساله وحید، از یکدیگر دور بودند.
هنگامی که هر دو سعی میکردند این دوری را تاب بیاورند، در نهایت به این نتیجه رسیدند که امتحان رابطه آزاد خیلی بهتر از خیانت کردن پشت پرده و دروغگویی در مورد تعهدشان به همدیگر است. نامزدی آن دو به هم نخورد و حتی آن گونه که وحید ادعا میکند، همه چیز بهتر شد:«ما خودمان و همدیگر را در این رابطه بهتر شناختیم؛ از نیازهای جنسی و تواناییهای خود بگیر تا چالههای عاطفی که رابطه دونفرمان نتوانسته بود آنها را پرکند. بعد از مدتی حس میکردیم حتی بیشتر از قبل عاشق هم هستیم.»
اما این ادعا برای دوستان این دو به هیچ وجه قابل پذیرش نبود و در نهایت به آن جا ختم شد که پس از ازدواج، به شکل محدودتر و مخفی از دوستان، رابطه آزادشان را پیش گرفتند و دیگر حرفی از این مساله به میان نیامد. وحید میگوید از ازدواجش راضی است:« ما مشکلی نداریم. برگشت به رابطه عادی دونفره هیچ برایمان قابل تصور نیست اما به دلیل قضاوت اطرافیان، دیگر حتی حرفش را هم نمیزنیم و رابطه آزاد ما مثل زندگی زیرزمینی شده است. برای اطرافیان، ما دو آدم بیاحساس، بی مسوولیت و بیبندوبار بودیم که فقط میخواستیم با تک تک آدمهای روی زمین رابطه داشته باشیم؛ پس تصمیم گرفتیم دیگر به کسی چیزی نگوییم.»
اضافه میکند روابط خارج از ازدواج آنها تنها روابط جنسی است و هیچ کدام رابطه عاطفی موازی با ازدواج ندارند: «راستش را بخواهید، یک آدم عادی حتی اگر هم بخواهد وقت این را پیدا نمیکند که عاشق دو نفر باشد.»
برای امثال وحید و همسرش، «خدا یکی، یار یکی» معنی و مفهومی ندارد و عملی نیست. برای این افراد، این گفته که اگر تو عاشق کسی باشی، به نفرسوم حتی فکر هم نمیکنی، کاملا بیمعنی است. با این که رابطه همزمان با بیش از یک نفر در عرف بیشتر جوامع پذیرفته نیست و عنوان هرزگی و خیانت به خود میگیرد، اما راه حلی است برای آن دسته جوانانی که این قانون نانوشته روابط انسانی را قبول ندارند. برای هواداران روابط آزاد، تعهد به یک نفر چیزی جز محدودیت و البته خودخواهی نیست.
رابطه آزاد، رابطهای است که دو نفر درعین با هم بودن، توافق میکنند با افراد دیگر هم باشند. این به آن معناست که رابطه جنسی یا عاطفی با اشخاص دیگر برای این دو قابل قبول است و به شریک خود هم اجازه میدهند با افراد دیگر باشند یا دستکم میتوانند چنین مسالهای را در رابطه خود تحمل کنند و آن چه در یک رابطه عادی خیانت به حساب میآید، بین این دو را به هم نخواهد زد.
شاید رابطه آزاد بیشتر با فرهنگ غرب و جوامع آزاد منطبق باشد اما به تازگی بین جوانان ایرانی هم زیاد دیده میشود. «مریم» چند سالی است که روابط آزاد دارد. او که حالا ساکن اروپاست، اولین بار داخل ایران آن را تجربه کرد. خودش میگوید ایده تجربه رابطه آزاد وقتی به ذهنش آمد که به خاطر گرایش جنسی خود، با وجود این که دوست پسر داشت، تمایل داشت با دختران هم رابطه داشته باشد.
دوست پسرش مشکلی با این مساله نداشت. میگوید: «فکر میکنم بیشتر به خاطر این بود که برای پسرها، رابطه دو دختر جذاب است. البته شاید هم به خاطر این بود که کلا مساله را جدی نگرفت.»
در یک رابطه آزاد لزوما هر دو پارتنر با اشخاص دیگر رابطه ندارند. اما معمولا رابطهای که فقط یکی از طرفین روابط متعدد را تجربه میکند، راه به جایی نمیبرد. رابطه مریم در ایران هم سرنوشتی جز این نداشت. مریم خیلی زود حس کرد میخواهد با مردان دیگرهم در ارتباط باشد. دوست پسرش که با رابطه او با دختران مشکلی نداشت، حضور مردان را نپذیرفت: «فکر نمیکردم به مرد دیگری نیاز داشته باشم اما بعد از مدتی دیدم که نیاز دارم. دوست پسرم خیلی ناراحت شد. به نظر او، این خواسته من نشان میداد که عاشق او نیستم. رابطه بین ما سرد شد و در نهایت به هم خورد.»
مریم بعد از مهاجرت به اروپا با مرد دیگری وارد رابطه آزاد شد. خودش اصرار دارد که آن چه بین او و این مرد است، «رابطه» نام دارد: «چیزی که بین ما هست فقط سکس نیست. بسیاری از افرادی که مثل ما در رابطه آزاد هستند، با هم زندگی میکنند، با هم معاشرت و رابطه عاشقانه دارند و به هم وابسته هستند. فقط تعریف ما از چیزی که رابطه را به هم میزند، متفاوت است.»
پارتنر مریم ایرانی است اما به واسطه سالها زندگی در اروپا، به نظر میرسید که راحتتر قوائد چنین رابطهای را بپذیرد. حداقل تصور اولیه مریم این بود:«اولش مخالفتی نکرد. فکر میکنم او هم جدی نگرفت اما وقتی موردش پیش آمد، ناراحت شد. بعد برایم توضیح داد که با رابطه جنسی کوتاه مدت یا یک شبه مشکلی ندارد اما نمیتواند رابطه عاشقانه موازی را بپذیرد. کلا پذیرش این قضیه برای پارتنر من آسان نیست اما این شیوهای است که من برای زندگی و روابط خودم پیش گرفته ام و او هم در این دو سال پذیرفته است.»
مریم توضیح میدهد که او هم درمقابل، به هیچ وجه در زندگی پارتنرش سرک نمیکشد. همان طور که در یک رابطه عادی، قهوه خوردن پارتنر با یک دوست دلیل برهم خوردن رابطه نیست، برای مریم و بسیاری از کسانی که در رابطه آزاد هستند، رابطه جنسی با اشخاص دیگر در حد همین قهوه خوردن است. برای مریم مهم نیست پارتنرش مجرد است یا نیست و چه طور و با چه کیفیتی آن فرد سوم را دوست دارد. خیلی ساده میگوید: «به من ربطی ندارد!»
کلا خط قرمزهای متفاوتی را برای خودش ترسیم کرده است و از دوستی مثال میآورد که معتقد است همان طور که در مورد یک شام ساده آن قدر همدیگر را سوال پیچ نمیکنیم، نباید برای سکس هم این قدر پاپیچ هم شویم: «اگر کسی به شما بگوید با فلانی شام خورده است، نمیپرسید اولین بارتان بوده؟ بازهم میخواهید با هم شام بخورید؟ با فرد دیگری هم شام میخوری؟ اما این پرسشهایی است که اگر با کسی رابطه جنسی داشته باشی، میپرسند. این تابویی است که حداقل از نظر من باید شکسته شود.»
مریم درخواست تعهد در یک رابطه را نه تنها خودخواهی میداند که معتقد است چنین رابطهای فرصت لذت بردن از زندگی را از هر دو طرف میگیرد و حتی در مرحلهای، بسیار خطرناک میشود:«رابطه آزاد به من احساس آزادی بیشتری میدهد. من از تعهد و حس مالکیت که در روابط عادی پیش میآید، میترسم.»
اما صداقت و یکرنگی در کجای روابط آزاد قرار دارد و چگونه تعریف میشود؟ در چنین رابطهای افراد واضع قوانین هستند و خودشان مشخص میکنند چه میخواهند و چقدر از زندگی جنسی خود را با پارتنرشان شریک میشوند. مریم میگوید: «در رابطه ما، تنها انتظاری که من دارم این است که پارتنرم برای بودن با فرد دیگر، دروغهای عجیب و غریب نگوید و پنهان کاری نکند. اما دلم هم نمیخواهد جزییات رابطه او را بدانم. فضولی و مچگیری نمیکنم. همانطور که در مورد دیگر جنبههای زندگیاش هم سوال و جوابش نمیکنم. در مورد این که با چه کسی غیر از من رابطه جنسی دارد هم نمیپرسم. با این که دوستان مشترک چند باری چیزهایی دیدند و شنیدند و فکر کردند تمام این حرفهای من شعار است و اگر به من بگویند پارتنرمن با فرد دیگری بوده، حسادت اجازه نمیدهد چنین مسالهای را بپذیرم و حتما رابطه ما به هم میخورد اما چنین اتفاقی نیفتاد.»
او توضیح میدهد این گونه نیست که بعد از باخبر شدن از رابطه پارتنرش با فرد دیگر، به هیچ وجه احساس حسادت، توهین یا تحقیر نکرده باشد اما به خودش حق ابراز این گونه احساسات را نمیدهد چون توقع مشابهی از او دارد. میگوید: «به هر حال او یا من اگر فرد دیگر را بخواهیم و دوست داشته باشیم، با او خواهیم بود، چه با هم ازدواج کرده باشیم چه نه. علاقهای که ما به هم داریم اجازه نمیدهد یکدیگر را محدود کنیم.»
با این که بیشتر افرادی که روابط آزاد دارند، قوانین و خط قرمزهای خود را در ابتدای رابطه مشخص میکنند، مریم و پارتنرش این کار را نکردهاند. برای بسیاری از زوجهای روابط آزاد، رابطه با دوستهای مشترک یا برقراری رابطه جنسی در تختحواب مشترک و خانهای که با هم زندگی میکنند، خط قرمزی است که میتواند رابطه را به هم بزند یا حتی «خیانت» نام بگیرد. مریم میگوید آنها قوانینی مشخص نکردهاند اما بعد از بار اولی که پارتنرش از رابطه عاشقانه او و فرد دیگری ناراحت شد و به او گفت که تنها روابط جنسی کوتاه و یک شبه را میپذیرد، با یکدیگر درباره مواردی که آزارشان میدهد، صحبت کردند. نتیجه آن شد که حالا مریم تا حدی در مورد روابط دیگرش پنهانکاری میکند:« این که او ببیند من از رابطه دیگرم لذت میبرم، ناراحتش میکند. من هم نمیگذارم متوجه شود. این تنها پنهانکاری است که من در رابطه با او دارم.»
این شیوهای است که او برای زندگی و روابط عاشقانهاش پیش گرفته و مصمم است این گونه زندگی کند.
اگرچه رابطه آزاد، نوع مدرنی از رابطه است که در دهه 70 میلادی در میان مردم عادی شکل یافت، اما نوعی دیگر از رابطه هم هست که فرد شرکای جنسی متفاوت دارد و قدمت آن بسیار قدیمیتر از روابط آزاد است: «چندهمسری»! رابطهای که عموما به مردان اجازه میدهد همسران متعدد اختیار کنند اما این رابطه که با قدرت یک طرفه مردان پیش میرود، تفاوتهای زیادی با رابطه آزاد دارد. مهمترین تفاوت شاید همان قدرت مطلق مردان باشد تا جایی که حتی در جوامع معدودی که زنان همسران متعدد دارند، در واقع این مردان هستند که یک زن را شریک میشوند و زن مرکز قدرت این رابطه نیست. این نبود توازن است که حتی در کشورهایی که روابط آزاد منع قانونی ندارند، چند همسری غیرقانونی است و بعضا جرم به حساب میآید. در ایران نیز چندهمسری اگرچه شرعی و قانونی است اما نمود خوبی ندارد.
«پرویز»، 55 ساله، یکی از مردانی است که چندهمسری را تجربه کرده است. او در 18 سالگی و با اصرار پدرش با دخترعمویش که چهارسال از او بزرگتر بود، ازدواج کرد و در 47 سالگی و با وجود 5 فرزند، عاشق زنی همسن دختر بزرگش شد. پرویز مشکلی با همسر اولش نداشت، با خشم درونی که از ابتدای زندگی در دلش نگه داشته بود، تصمیم گرفت با شناسنامه جعلی و بدون آن که هیچ یک از دو زن چیزی بدانند، با زن جوان ازدواج کند. همسر اول از ماجرا خبردار شد و زندگی به کام همه تلخ. پرویز این روزها به ازدواج مجدد فکر نمیکند و حتی از کاری که کرده، پشیمان است. البته به نظر میرسد او تنها از مشکلات و دردسرهایی که پیش آمد گریزان است نه تعدد شرکای زندگی. میگوید: «این روزها هر مرد میانسالی که پول داشته باشد، میتواند با دختران جوان زیادی باشد. نیازی به ازدواج نیست.»
اگرچه هنوز برای اکثریت مردم، حتی در غرب، رابطه آزاد و یا چندهمسری، رابطه سالم و پذیرفته شدهای نیست. «مهتاب.س»، جامعهشناسی خوانده و هوادار حقوق زنان و کودکان است. به نظر او روابط آزاد کاملا غیرانسانی است و با فطرت و طبیعت آدمی تضاد بزرگی دارد. او حتی حاضر نیست این نوع مراوده بین دو نفر را «رابطه» بنامد:«به اعتقاد من، این نوع مراوده با یک تنانگی یک شبه هیچ فرقی ندارد؛ یعنی همان هدیه کردن تن در قبال هر چیزی که پاداش محسوب شود. حالا پول نباشد، میتواند یک محبت یک شبه یا خوشی و لذت حاصل از رابطه باشد.»
او که حتی از درک معنا و مفهوم رابطه آزاد عاجز است، اضافه میکند:« شاید به دلیل ذات زنانهام از درک چنین رابطهای عاجزم. به هر حال، ما زنها اغلب نمیتوانیم با کسی بدون دلبستگی یا حداقل پذیرش قلبی و ذهنی، سکس داشته باشیم. در این میان تکلیف تعهد انسانی و اخلاق چه میشود؟ مگر میشود عاشق کسی بود و وارد چنین رابطهای با او شد؟ عشق و علاقه در ذات خود، حس مالکیت و تعلق دارد. یعنی همه تعریف عشق همین است.»
البته مهتاب اعتقادی به قید و بندهایی که به نام عرف و قانون افراد را برای سالیان سال اسیر رابطههای ناخواسته میکند، اعتقادی ندارد با این حال براین باور است که باید پیش از شروع رابطه جدید، تکلیف رابطه قبلی مشخص شده باشد:« وقتی کسی را دوست نداری دیگرهیچ دست نوشته یا قرارداد یا ترس از قضاوت و عرفی قادر نیست آن رابطه را به شکل درست و انسانی تداوم ببخشد. شاید ادامه پیدا کند که غالب زندگیها براساس همین معذوریتها ادامه مییابند اما دیگر یک رابطه سالم نیستند. به هرحال، هر آدمی مختار است که جفت داشته باشد و تنها نباشد ولی باید اول تکلیف رابطه اول را در ذهن خود وعالم بیرون مشخص کند و بعد از آن سراغ رابطه بعدی برود.»
مهتاب میگوید:«دوستی دارم که روابط آزاد را تجربه میکند. به نظر او هر روز نمیشود قرمه سبزی خورد و ممکن است یک روز دلت فست فود بخواهد. اما برای من تن دادن به یک رابطه تک فردی با همه تکرارهایش، بهتر و خوشایندتر از بیمرزی اخلاقی است.»
اما آیا هرگز پیش نمیآید که در یک رابطه دونفره و به ظاهرمقیدانه و حتی زناشویی، یکی از طرفین به یک باره عاشق فرد دیگری، خارج از چهارچوب زندگی خانوادگی شود؟ این واقعیتی است که بسیاری از زوجها با آن روبهرو میشوند. برای مهتاب و بسیاری دیگر که روابط آزاد را به هیچ وجه نمیپذیرند، این ریسکی است که باید در رابطه دونفره پذیرفت. میگوید:«این اتفاقها گریزناپذیرند. هر رابطهای در ذات خودش خطرات و خوشایندیهایی دارد. من رابطه تک نفری را باوجود همه محدودیتهای آن بیشتر میپسندم و با آن خوشترم. به نظرم رابطه آزاد در نهایت فرد را نسبت به ذات انسانی خودش و حتی روابط انسانی، به بیزاری و ناباوری میکشد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
عالی بود حدیث . کامل و جامع
البته نوشتن این مطلب خود به نظر من جای بسی تامل دارد که چرا چنین اتفاقاتی در چوامع در حال رخ دادن است اما از طرفی باتعمیم دو یا سه مورد ذکر شده در متن به کلیت جامعه ایران کاملامخالف هستم .به نظر من افراد مذکور در متن این گزارش دچاربیماری هستن و باید این موضوع در مورد انها واکاوی بشود.به نظر من ذکر چنین مطلبهایی از این دست بیشتردر جهت پیشبرد اهدافی نامعقول توسط عده ای است.به نظر من این مطلب اگر هم بخواهد از لحاظ عاطفی وروانشناسی و حتی حقوق حقه هر انسانی مورد بررسی قرار گیرد باید نظر کارشناسان مربوطه در این زمینه براساس تحقیق ارایه گردد.لطفا با نوضوعاتی ضد اخلاقی از این دست به صورت عاطفی و حق به جانب برخورد ننماییید واینکه جوانب درج هر خبر را بر اساس معیارهای انسانی و اخلاقی مورد قبول در کلیه جوامع درج نماید. ... بیشتر
ما هم آدمهایی با این روابط دیده ایم. اما این چه مطلبی است؟ از حرفهای شهین و مهین و تقی و نقی به نتیجه رسیده اید رواج پیدا کرده؟ این اصلا گزارش نیست که.
ضمن اینکه به نظر می رسد حتی همین مصاحبه ها هم انجام نشده باشد.
به شعور مخاطبتان احترام بگذارید لااقل.
پیشنهادم به نویسنده این است که به جای خبرنگاری داستان ها ی غیر واقعی برای مجلات زرد بنویسد.
... بیشتر