«امنيت ملی و نظام اقتصادی ايران»، عنوان کتابی است که سال 2011 به قلم حسن روحانی منتشر شده است. در نگارش این کتاب، «محمد نهاونديان»، «محمدباقر نوبخت» و «اکبر ترکان» با نویسنده همکاری کردهاند. هر سه همکار اکنون عضو اصلی حلقه یاران رییس جمهور هستند؛ یکی رییس دفتر شده، دیگری سرحلقه تصمیمگیریهای اقتصادی است و دیگری پرمشغلهترین مشاور رییس جمهور. این حلقه اما گستردهتر و پیچیدهتر از یک محفل سه نفره است.
سه دهه حلقهسازی
در متن و حاشیه سه دهه فراز و نشیب صدارت روحانیون در ایران، همواره خانواده رهبران سیاسی کلیدیترین نقش را در رقم زدن پیچیدهترین و سرنوشت سازترین مناسبات و معادلههای سیاسی داشتهاند.
«احمد خمینی»، اداره کننده بیت رهبر انقلاب ایران بود. «محمد خامنهای» مهمترین حامی علی خامنهای در مجلس محسوب میشد و اکنون هم «مجتبی خامنهای»، فرزند رهبر کنونی ایران، نقطه ثقل فعالیتهای دفتر پدر به شمار میرود.
در دفتر هاشمی رفسنجانی هم «محمد» (برادر) و «مهدی» (فرزند) همواره نقشی تعیین کننده داشتهاند، همچنان که «علی» و «محمدرضا»، دو برادر محمد خاتمی و «داوود احمدینژاد» برای مدتهای مدید و گاه کوتاه، چنین نقشی را ایفا کردهاند. این نقش را اکنون در دفتر حسن روحانی، «حسین فریدون»، برادر رییس جمهور برعهده دارد.
گرد اعضای خانواده رهبران ایران، همواره حلقههای سیاسی، مدیریتی و گاه مالی گستردهای شکل میگیرند که گاه مانند یک حزب سیاسی قدرتمند، توان تاثیرگذاری زیادی بر چینش کابینه، تعامل با سایر لایههای سیاسی و رقم زدن آینده دولت دارند. با این وجود، حلقههای مهمتر و موثرتر، ترکیبی از خانواده و نزدیکان رهبر سیاسی هستند.
ویژگی حلقه سازان
اعضای ردیف اول یک حلقه سیاسی، ویژگیهای متفاوتی دارند؛ عضو خانواده هستند، سالهای طولانی با نفر اول همکار بودهاند، از قدرت نفوذ گستردهای در سایر لایههای حکومتی برخوردار هستند، قدرت ساماندهی مالی قوی دارند، دارای شخصیتی کاریزماتیک بوده و در مدیریت لایههای امنیتی و یا نظامی قدرتمند هستند .
وقتی 5 تا 10 نفر با چنین ویژگیهایی، گرد نفر اول جمع میشوند، حلقه سیاسی، اجرایی و اقتصادی به سرعت شکل میگیرد. پیامد شکلگیری چنین حلقههایی، همواره مثبت نیست زیرا گاه ممکن است مانند حلقه احمدینژادیها، دچار دگرگونیهای عمیقی شوند ولی گاه چون حلقه پیرامون هاشمی، از پایداری و قدرت نفوذ طولانی مدتی برخوردارند.
با اتکا بهاین گزارهها، نمونهها و سوابق، میتوان یکی از مهمترین مسایل قابل تعقیب در فضای سیاسی ایران را اعضا، ماهیت و آینده حلقه پیرامون حسن روحانی دانست.
چهرههای ارشد
اگرچه پنج ماه، زمانی کافی برای شکلگیری قدرتمند و نهادینگی دامنه نفوذ یک حلقه نیست ولی با مروری گذرا بر پیشینه همکاری، مناسبات شخصی، نزدیکی فکری و موقعیت سیاسی، میتوان از شکلگیری دو حلقه پیرامون حسن روحانی نام برد: حلقه اول شامل «محمد نهاوندیان» (رییس دفتر)، «حسین فریدون» (برادر و دستیار ویژه)، «محمدباقر نوبخت» (معاون برنامهریزی)، «حسامالدین آشنا» (مشاور) و «محمدرضا صادق» (مشاور).
گروه دیگری هم هستند که به سبب گرایشهای همسو، استعداد تشکیل یک حلقه دیگر را دارند مانند «اسحاق جهانگیری» (معاون اول)، «مجید انصاری» (معاون پارلمانی)، «اکبر ترکان» (مشاور)، «علی یونسی» (مشاور)، «محمدعلی نجفی» (مشاور) و «محمود سریعالقلم» (مشاور).
در این میان، چینش حلقههای اجرایی و قدرت بالای وزرایی چون «محمدرضا نعمتزاده» (وزیر صنعتومعدن)، «جواد ظریف» (وزیر امورخارجه)، «محمود واعظی» (وزیر ارتباطات)، «بیژن نامدار زنگنه» (وزیر نفت) و حتی «سیدحسن قاضیزاده هاشمی» (وزیر بهداشت) هم در شکلگیری، شتابدهی، تقویت و کاهش قدرت حلقههای بالقوه و بالفعل موثر است.
به همین خاطر، فعلا کنار هم قرار گرفتن اسامی به اندازه کافی گیج کننده است و تاثیرپذیری حلقهها از عناصر قدرتمند بیرونی مانند اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و یا علیاکبر ناطق نوری و یا دامنه نفوذ چهرههایی چون «محمد فروزنده» (رییس سابق بنیاد مستضعفان)، «محمدحسن اختری» (دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت)، «سید حسین موسویان» (عضو پیشین تیم هستهای) و «علی لاریجانی» (رییس مجلس) نیز پیچیدگی ماجرا را بیشتر میکند.
با این حال، گذشت زمان و نزدیکی به رویدادهایی چون انتخابات مجلس، به شفاف شدن و شاید هم خونین شدن مرزها کمک خواهد کرد.
ویژگیهای یک حلقه
حلقه اصلی یاران نزدیک به روحانی چند مولفه مشترک مهم دارد؛ از اقتصاد آزاد دفاع میکند، از منظر سیاسی، اعتدالگرا است و در میانه اصلاحطلبان و اصولگرایان ایستاده است، خاطره خوب یا تمایل قوی از مشارکت جدی سیاسی با اصلاحطلبان ندارد ولی با توجه به موقعیت کنونی اصولگرایان، تمایلی به همنامی با آنها نیز نشان نمیدهد. در همین حال، به سختی از پیوندهای پیشین خویش با این دو طیف، محافظت میکند.
روی هم رفته، این حلقه پیشینه امنیتی قوی دارد و از قدرت نفوذ و سابقه کاری مطلوبی برخوردار است. این حلقه هماکنون نهاد ریاست جمهوری، رسانههای قوی دولتی را به لطف چراغ سبز وزیر ارشاد، وزارتخانههای مهم اقتصادی و پلهای ارتباط با بخش خصوصی را در اختیار دارد. ماهیت اصولگرای وزیر کشور نیز توان مانور کافی برای تاثیرگذاری بر فرایند انتخاب استانداران را به آن میدهد. رابطه قوی چهرههایی چون نهاوندیان و نوبخت با رییس مجلس و اعضای موثر این نهاد اصولگرا، این اجازه را به آن داده است که در صورت لزوم، قدرتمندتر از شاخکهای قانونی دولت، مانند معاون پارلمانی که «مجید انصاریِ» اصلاحطلب مسوولیت آن را برعهده دارد، عمل کند.
دیگر حوزه رقابت، اقتصاد است. انتخابات اتاق بازرگانی ایران با پیروزی حلقه نزدیک به محمد نهاوندیان خاتمه یافت و در فضای رسانهای، این بُرد، پیروزی بر کاندیدای نزدیک به جهانگیری توصیف شد. حتی اگر این رقابت واقعی نبوده باشد، حلقه نهاوندیان دوست داشت که در افکار عمومی و رسانهها چنین تلقی شود تا قدرتش را بیشتر به رخ بکشد.
البته این چنین مواردی محدود به تصاحب مدیریت نهادهای اقتصادی در میان حلقههای مختلف نیست؛ استعفای معاون بازرگانی وزارت صنایع که فردی اصلاحطلب بود، نشان داد که در جنگهای بین لایههای پایین دستی حلقه، اختلاف نظرهای گستردهای درباره سیاستهای اقتصادی وجود دارد.
نکته مهم درباره این حلقه آن است که به خوبی میداند عقبه سیاسی ضعیفی دارند. تنها حزب فعال وابسته به این طیف، حزب «اعتدال و توسعه» است که فاقد پشتوانه اجتماعی، مقبولیت سیاسی و فراگیر و تشکیلات گسترده است. بنابراین، برای حفظ دامنه قدرت و نفوذ خویش در ساختار قدرت، نیازمند محفلی و حلقهای عمل کردن و بسط این رویه است.
مشکلات اصلاحطلبانه یک طیف
در کنار این حلقه، گروه نزدیک به روحانی که ماهیتی اصلاحطلب دارد، با مشکلات بیشتری روبهرو است. رییس جمهور ایران به دلایل روشن، از جمله حساسیتهای رهبر ایران و فشار مجلس، مایل نیست بیش از اندازه به این گروه قدرت مانور دهد. در ویترین بودن این گروه به حفظ اعتبار اجتماعی حسن روحانی و حفظ میزان امیدواریها کمک میکند ولی قدرت یافتن آنها به طور طبیعی، حضور اصلاحطلبان در لایههای پایینی را تقویت خواهد کرد. این چیزی نیست که خوشایند نظام سیاسی باشد و به همین جهت فعلا موازنه سیاسی به سود حلقه اول است.
نقطه قوت این طیف، برخورداری از پشتیبانان مهمی چون هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی است. این گروه همچنین با وجود محدودیت در تسلط بر رسانههای قوی دولتی، با توجه به پشتیبانی رسانهای اصلاحطلبان، از قدرت مانور سیاسی بیشتری برخوردار است. شخصیت مستقلتر این طیف، این امکان را برای آن فراهم میکند که در رویدادهای مهمی چون انتخابات مجلس با رویکردی شفافتر و امکان ائتلافهای سیاسی مشخص وارد عمل شود. با این حال، دستکم تا پیش از ورود جدی به گود انتخابات مجلس دهم، این گروه به بقا، تثبیت موقعیت و جلب اعتماد بیشتر حاکمیت فکر میکند تا بسط قدرت خویش.
یک تفاوت مهم این طیف با حلقه اصلی این است که بر خلاف حلقه اصلی که شخصیتهای آن تمایل «محفلی» دارند، گرایشهای این طیف بیشتر «حزبی» است و تمایل دارد شخصیت سیاسی آن در قالب همان نهادهای سیاسی شناخته شود تا یک حلقه خاص.
این روحیه البته حُسن به شمار نمیرود و میتواند سبب از هم گسیختگی، از دست دادن انگیزه و جا ماندن آنها از میدان رقابت شود؛ اتفاقی که تاکنون رخ داده است.
آینده یک تعارض
پیشبینی درباره آینده حلقه پیرامون حسن روحانی واقعا دشوار است. در دورههای پیشین، ترکیب یکدستتر کابینه به تحلیلگران کمک میکرد درک دقیقتری از رفتارهای احتمالی دولت ترسیم کنند. در لایههای سیاسی کابینه حسن روحانی، در یک سو «مصطفی پورمحمدی» نشسته است و در سوی دیگر، «معصومه ابتکار». بین مواضع اقتصادی زنگنه، نجفی و نهاوندیان نیز تفاوتهای جدی وجود دارد. آرای اجتماعی یونسی و انصاری به سادگی قابل جمع با دیدگاههای فرهنگی رحمانی فضلی نیست و... همین مشکلات در میان گروهها، رابطه بین آنها و پیشبینی آیندهشان وجود دارد.
اکنون میتوان گفت حلقه مهم تشکیل شده، در حال تثبیت موقعیت خویش است و با نزدیک شدن به انتخابات مجلس و تصمیمگیریهای کلان درباره مسایل اقتصادی، میتوان از احتمال افزایش دامنه رقابتهای درونی سخن گفت.
در دولت خاتمی با وجود سیاستزدگی کابینه، یکی از مهمترین تعارضهای درونی دولت درباره سیاستهای کلان اقتصادی رخ داد. همین احتمال درباره کابینه روحانی نیز وجود دارد. در شرایط کنونی، اشاراتی چون شایعه استعفای اسحاق جهانگیری از معاون اولی ریاست جمهوری به خوبی نشان میدهد حلقه اصلی تمایل به بسط گستره قدرت خویش دارد. این حلقه اگر موفق شود معاون اولی را تصاحب کند، قدرت مانور آن حداکثری میشود؛ همانگونه که اکنون با نشستن «مسعود سلطانیفر» بر جای «محمدعلی نجفی» در سازمان میراث فرهنگی، یک میدان بازی تازه برای این حلقه گشوده شده است.
میتوان پیشبینی کرد که این حلقه در صورت موفقیت در تنظیم بهتر روابط بین مجلس و دولت و همچنین پیروزی نسبی اصولگرایان در انتخابات مجلس آینده، قدرتمندتر هم شود.
نقطه قوت دیگر این که نبود تعارضهای سیاسی بین اعضای این حلقه، فاصله کمتر آنها از حاکمیت و ابراز ارادت مکرر به رهبر ایران، احتمال ثبات و پایداری آن را افزایش داده است. اعضای این حلقه، بدهکاری کمتری درباره سبد رای حامی حسن روحانی در انتخابات دارند و یا دستکم این گونه احساس میکنند. به همین جهت درباره سیمای عمومی دولت احساس مسوولیت کمتری دارند و کمتر هم زیر فشار افکار عمومی هستند.
دور بودن نسبی این حلقه از سیاست به آن این امکان را میدهد که با قدرت بیشتری به تسلطیابی بر منابع اقتصادی، سیاسی و امنیتی ادامه دهد.
جمعبندی
حلقه اصلی پیرامون روحانی، دغدغه «دموکراسی» ندارد، اولویت آن «توسعه» و شعارش «توسعه ایران» است ولی توسعه خود این حلقه، معقولتر و منطقیتر به نظر میرسد؛ چیزی مانند تفاوت بین «خصوصی سازی» و «خودمانی سازی»!
بسط قدرت این حلقه الزاما مطلوب همه لایههای اصولگرایان، به ویژه تندروها نیست ولی فعلا حاکمیت را از شر بازگشت یا حضور قدرتمندانه اصلاحطلبان دور نگه میدارد. این مزیت مقطعی سبب میشود این حلقه مانند یک کارت بازی مفید، روی میز باقی بماند.
رهبر ایران همواره به چنین وضعیتهایی که منجر به ایجاد موازنه نیروها شود، علاقه نشان داده است و این روحیه در حسن روحانی نیز به خوبی دیده میشود. حلقه پیرامون رییس جمهور ایران به چنین نکاتی واقف است و اصول آن را هم یاد گرفته است: یکی به میخ و چند تا به نعل.
قدرتمندشدن این حلقه نه تنها رضایت خاطر بالادستیها را بر میانگیزد بلکه اثر وضعی آن موقعیت، چهرههای مهمی چون علی لاریجانی را هم تقویت میکند؛ حمایتهای پیرامونی یعنی تضمین توسعه و رفع مزاحمتها.
از این نگاه، میتوان پیشبینی کرد اعضای آن در مدلی مشابه دولت اول و دوم احمدینژاد، در این اندیشهاند که در دولت اول، ترکیب شرکت «سهامی عام» را تحمل کنند ولی در دولت دوم، به سوی تشکیل یک شرکت «سهامیخاص» گام بردارند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر