برای بسیاری از ما وقتی نام تبعیض به میان میآید، آفریقای جنوبی اولین نمونه مشخصی است که بیان میکنیم؛ کشوری که سالها درد آپارتاید را تجربه کرد و پس از مبارزهای طولانی که با فراز و فرودهای بسیاری هم همراه بود، سرانجام توانست به نمادی برای مبارزه خشونتپرهیز برای رسیدن به دموکراسی بدل شود. اما آیا واقعا این تبعیض از بین رفته است؟ آیا ما امکان آن را داریم تا از تجربه آفریقای جنوبی درس آموخته و برای یک گذار خشونتپرهیز از آن استفاده کنیم؟
«مهرانگیز کار»، حقوقدان و نویسنده کتاب «بازیابی رویا در حقیقت» در گفت وگویی با «ایرانوایر»، بخشهای از این تجربه را در میان گذاشته است. او در سفر به آفریقای جنوبی، به تحقیق و بررسی مبارزات بی خشونت علیه آپارتاید پرداخته و مجموعه یادداشت هایش را در این کتاب منتشر کرده است.
به طور کلی، تبعیض چه اثراتی میتواند بر روی یک جامعه داشته باشد؟
- به نظر من، تبعیض، قهرهای اجتماعی را عمیقتر میکند. در چنین حالتی، وقتی شرایط حساسی به وجود میآید و مردم به اتحاد نیاز پیدا می کنند، این خود مردم هستند که نسبت به یکدیگر بدبین میشوند. تبعیض در دراز مدت فضایی را ایجاد می کند که در آن مغزشویی تقویت میشود.
به طور مشخص، تبعیض در ایران را چه گونه ارزیابی میکنید؟
- در حال حاضر در ایران از روزی که انقلاب اسلامی پیروز شد، همه سیاستها در جهت این بوده است که گروههای مختلف مردم با یکدیگر اختلاف پیدا کنند. این موضوع در ابتدا با زنان آغاز شد و به تدریج با غیرمسلمان ها ادامه یافت تا جایی که به خودشان اجازه دادند برای مثال، جوانان بهائی را از تحصیل در دانشگاه محروم کنند.
قهرهای اجتماعی، آشتی ملی را به تاخیر میاندازند. این قهرها گذار مسالمت آمیز را دشوار میکنند و در شرایط خاص میتوانند موجب جنگ داخلی شوند. به باور من، تبعیضی که حکومت به مردم اعمال کند، آینده یک جامعه را تیره میکند که بعدها موجب اختلاف میان خود مردم هم خواهد شد و اتفاقا دولت هم به آن ها دامن خواهد زد.
تجربه مشخص آفریقای جنوبی چه گونه توانست تبعیض زدایی را با یک جنبش خشونتپرهیز به دست آورد؟
- تبعیضی که در آفریقای جنوبی با نام آپارتاید اجرا شد، بیش از ۹۰ درصد مردم را از حقوق شهروندی خود محروم کرده بود. در آفریقای جنوبی، تبعیض این نبود که آن ها به کلی از حق تحصیل محروم باشند بلکه این بود که سیاه پوستان و سفیدپوستان در دو حیطه کاملا جدا درس میخواندند. از آن جا که همه امور در اختیار دولت سفیدپوستان بود، مدارس سیاه پوستان از امکانات مناسبی برخوردار نبودند. باید البته در نظر داشت که پایان مبارزات خشونت آمیز و آغاز فصلی جدید از مبارزات که همراه با حمایتهای جهانی هم بود، به نوعی نتیجه شرایط جهانی بود. با پایان جنگ سرد، جامعه جهانی تحریمی همه جانبه علیه حکومتی اعمال کرد که دیگر ابزاری برای استفاده در آن جنگ نبود. در این شرایط است که هم به حکومت آپارتاید برای تغییر رفتارهایش فشار وارد شد و هم به نلسون ماندلا تا به عنوان رهبر ضد آپارتاید، از شیوههای خشونت آمیز به هر شکلی دوری گزیند. بنابراین، رفع تبعیض در آفریقای جنوبی یک مجموعه است که باید تمام آن را تحلیل کرد.
به باور شما، شباهتی میان این مدلهای اعمال تبعیض در ایران و آفریقای جنوبی میتوان مشاهده کرد؟
- در ایران ما تبعیض را به صورتهای گوناگون میبینم اما نمیتوانیم بگوییم که ۹۰ درصد شهروندان ایرانی به صورت رسمی با تبعیض روبه رو هستند. هرچند شاید در عمل این گونه باشد اما به صورت رسمی و قانونی این گونه نیست. زنان، غیرمسلمانان، مخالفان و منتقدان در شرایط تبعیض قرار دارند. بهائیان در این دستهبندی، در بدترین شرایط تبعیض قرار میگیرد؛ تبعیضی که در بخش آموزش اعمال شده به دلیل آن است که جوانان بهائی ایران را ترک کنند تا به تدریج بهائیان اکثریتِ اقلیت خودشان را از دست بدهند. همان طور که میدانید، بهائیان بزرگ ترین اقلیت دینی در ایران هستند.
با این حساب، شما بنا بر تجربه، راه رسیدن به ایرانی بدون تبعیض را چه گونه میبینید؟
- رفع تبعیض در ایران باید تبدیل به یک حرکت و جنبش شود. این که در ایران تا چه اندازه پتانسیل این حرکت وجود دارد، خود جای سوال است. اما باید تاکید کنم که این حرکت نمیتواند فقط شامل بهائیان باشد. قبل از این که شرایط ایران را بخواهم بررسی کنم، شاید بد نباشد که به آفریقا بپردازم. اساسا بحث حرکتهای ضد آپارتاید در دانشگاههای آفریقای جنوبی و به وسیله اتفاقا سفیدپوستان تئورزیه شد. استادها و دانشجویان سفیدپوست کارهایی را آغاز کردند و این نبود که فقط سیاه پوستانی که حقشان سلب شده بود، اقداماتی را انجام دهند. اگر این موضوع را با ایران مقایسه کنیم، در کدام دانشگاه میتوانیم امید این را داشته باشیم که بحث رفع تبعیض از بهائیان و یا حتی زنان به صورت آکادمیک مطرح شود. دانشگاههای ایران امروز تحت کنترل شدیدی قرار دارند که حتی با دانشگاههای زمان آپارتاید در آفریقای جنوبی قابل مقایسه نیستند. در آفریقای جنوبیِ گرفتارِ آپارتاید ما حتی آزادی مذهب داشتیم. به همین دلیل، در حرکتی که برای آپارتایدزدایی در آن جا شکل گرفت، شما نقش کلیسا، مساجد و دیگر معابد را بسیار پررنگ میبینید. میخواهم بگویم که حرکت بدون پایههای واقعی شکل نمیگیرد و احتیاج به یک زمینههای واقعی دارد که در آفریقای جنوبی وجود داشت.
این حرکت از دید شما چه ویژگیهایی میتواند داشته باشد؟
- حرکت باید یک تعریف عمومی داشته باشد؛ یعنی حرکتی برعلیه تبعیض که شامل زنان، غیرمسلمانان و دگراندیشان و منتقدان باشد. در کنار آن، باید جزیی هم تعریف شود؛ برای مثال، حق تحصیل عمومی در دانشگاهها که به یقین بیش تر شامل حال بهائیان میشود اما ما امروز هم چنان با پدیده «دانشجویان ستارهدار» هم روبه رو هستیم. به باور من، نقطه شروع این نهضت در جایی به جز دانشگاهها و محیطهای آکادمیک خواهد بود؛ حتی اگر دانشجویان و اساتید ایرانی امروز چنین خواستی را داشته باشند، سوال مهم دیگر این است که آیا آن ها این قدر آزاد هستند که بتوانند بدون فشار و کنترلهای رسمی و غیررسمی این خواسته را به پیش ببرند. از سوی دیگر، این نهضت نیازمند همراهی بخش بزرگی از جامعه است. بهائیان که مدام متهم به رابطه با امریکا و اسراییل میشوند و به آن ها اتهام براندازی میدهند،به تنهایی نمی توانند برای مبارزه علیه تبعیض تحصیلی خود چنین نهضتی را درون ایران به وجود بیاورند. در این مسیر باید ابتدا مسلمان ها که اکثریت کشور را در دست دارند، گامهای اول را بردارند و درون حاکمیت شکافهایی به وجود آمده باشد که به واسطه آن بتوان این نهضت را بدون هزینههای بسیار بالا به پیش برد.
شما نقش کمیپنهای خارج از کشور را بر روی این حرکت تا چه حد اثرگذار میدانید؟
- حتما تاثیرگذار است. به نمونه آفریقای جنوبی بازگردیم؛ اگر «کنگره ملی آفریقا»-که یک تشکل بزرگ بود و به دلیل سرکوب داخل کشور مجبور به کوچ شد- نبود، میان فعالان درون کشور و حکومتهای غربی میانجی وجود نداشت. پس این گونه نیست که همیشه یک حرکت حتما از داخل کشور ایجاد شود؛ به ویژه در کشوری که سرکوب بیداد میکند.
این جریانات چه گونه میتوانند اثرگذاری بیش تری داشته باشند؟
- مواجهه با این حکومت یک موضوع است، مشکلات فرهنگی و نگاه جامعه ایرانی نسبت به جامعه بهائیان و شست وشوی مغزی که مسلمانان نسبت به بهائیان شدهاند، موضوع مهم دیگری است. بنابراین، این رسمی که در خارج از ایران ریشه پیدا کرده، راه بسیار خوبی است که هرچه تنومندتر شود و رسانههای بیش تری پیدا کند، میتواند اثرگذارتر باشد. هرچه آگاهی رسانی جهانی بیش تری انجام شود، بهتر است؛ همان طور که شما این کار را آغاز کرده اید و کشورهای گوناگونی که با تبعیض مواجه بوده اند را مورد مطالعه قرار میدهید، میتواند مسیر خوبی را نشان دهد. البته این موضوع باید از سطح روزنامهنگاری خارج شود و به باور من، خیلی خوب خواهد بود که حتی به کمک خود بهائیان خارج از ایران، یک حرکت مطالعاتی گسترده آغاز شود تا این تجربهها با مطالعات بهائیان و غیربهائیان گسترش یابد.
شما در کتاب خود پایان آپارتاید را به یک رویا تشبیه کرده اید؛ در آن جا چه مواردی دیده اید که این برداشت را بیان کردید؟
- تبعیض دراز مدت تاریخی، دموکراسی پس از سرکوب را هم آسیب پذیر میکند. آپارتاید روی کاغذ از بین رفته است؛ یعنی در قانون اساسی بسیار مترقی و درخشان آن نوشته شده اما در عمل از بین نرفته است. بسیاری از سیاه پوستان و حتی دورگهها با این که از شرایط امروز نارضایتی زیادی دارند اما تاکید داشته اند که پس از آپارتاید، احساس انسان بودن دارند و این احساس برای آن ها بسیار ارزشمند بود. اما این حس در میان نسل جوانی که دوران آپارتاید را ندیدهاند، وجود ندارد. آن ها از روزی که به دنیا آمدهاند، آموختهاند که انسانها همه برابرند. بنابراین، آن ها فقط مشکلات را میبینند.
حالا شما به جامعه اقتصادی تولید محور آفریقای جنوبی نگاه کنید؛ بیش تر بخش تولیدی، منابع مهم مالی، املاک و زمینها و منابع اصلی تامین مالی روزنامهها در دست سفیدپوستان است. با این که آزادی تحصیل وجود دارد اما بنا به وضعیت بد اقتصادی، بخش بزرگی از سیاه پوستان امکان ثبتنام فرزندان خود در مدارسی که امکانات خوبی دارند را نخواهند داشت. در آفریقای جنوبی ما هم چنان با آپارتاید اقتصادی و فرهنگی روبه رو هستیم.
برخورد مردم با این آپارتاید جدیدی که شما به آن اشاره میکنید، چه گونه است؟
- کسانی که نسبت به این موضوع حساسیت دارند، باز هم اساتید دانشگاهها و بخشی از مطبوعات هستند. ما در آن جا با آزادی کامل مطبوعات، بدون هیچ سانسوری روبه رو بودیم. در آن جا سیاه پوستان از آزدی بیان سفید پوستان دفاع میکنند و بالعکس. اما امنیت در این کشور وضعیت بسیار بدی دارد و به همین دلیل میزان جرم بالا است. نیروهای آکادمیک تاکید داشتند که دموکراسیِ به دست آمده به دلیل این وضعیت، به شدت در معرض خطر قرار دارد.
آیا چنین پیامدهایی را برای ایران نیز متصور هستید؟
- باید بگویم که ما در چنین شرایطی نیستیم که این نگرانی را داشته باشیم. این که در ایران تبعیض به ۹۰ درصد جامعه اعمال نمیشود و تمام منابع در اختیار گروه خاصی نیست، با این که بخش بزرگی از آن در اختیار سپاه پاسداران و یا نزدیکان به حکومت است، فرق دارد. در ایران مردم عادی هم موقعیتهای مالی خوبی را در دست دارند. ما اگر جنبشی قوی علیه تبعیض در خارج از کشور بتوانیم داشته باشیم، میتوانیم در بزنگاهی تاریخی که نمیدانیم چه زمانی خواهد بود، امکان آن را داشته باشیم که تجربههای نهضت را به تمام نیروهایی که به صورت بالقوه در داخل کشور حضور دارند، منتقل کنیم. البته باید به این نکته توجه داشت که دوران پس از تبعیض زدایی نیز اهمیت بسیاری دارد؛ یعنی دورهای که بتوانیم این تضمین را بدهیم که هر یک از نهادهای حکومتی در جایگاه قانونی خود بوده و تمام قدرت آن ها محدود به همان قانون باشد. از این مهم تر البته، استقلال دانشگاهها و نبود جو امنیتی در آن ها است. این یک تقدیر ناگزیر است.
کمپینهای خارج از کشور اگر ادامه دار باشند و بتوانند نیروهای متفاوت را به خود جذب کنند، امکان یک فضاسازی مناسب برای حرکتی ساختارشکن علیه تبعیض را فراهم میکنند. آن نیروی بالقوه موجود در ایران بسیار غنی است و اتصال میان داخل و خارج میتواند منشاء تاثیرات بسیار مثبتی باشد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر