close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
سیاست

علی لاریجانی و محمدرضا عارف، کدام یک سنگین وزن ترند؟

۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
رضا حقیقت‌نژاد
خواندن در ۱۱ دقیقه
محمدرضا عارف، معاون اول دولت خاتمی و نماینده مردم تهران در مجلس دهم
محمدرضا عارف، معاون اول دولت خاتمی و نماینده مردم تهران در مجلس دهم
علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره های هشتم و نهم
علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره های هشتم و نهم

۷ خرداد  با رای ۲۸۹ نماینده مجلس، رییس مجلس دهم انتخاب می شود، علی لاریجانی، رییس مجلس هشتم و نهم، محمدرضا عارف، معاون اول دولت خاتمی، نام هایی هستند که برای نشستن بر صندلی ریاست، نام شان بیشتر شنیده می شود. 

این دو نفر تاکنون یکی دو بار وزن کشی کرده اند. وزن کشی اول در جریان انتخابات رخ داد. محمدرضا عارف با یک ۱۶۰۸۰۰۰ رای نفر اول تهران شد. علی لاریجانی با ۱۹۱۳۰۰ رای نفر دوم شهر قم شد. عارف تقریبا ۸ و نیم برابر علی لاریجانی رای آورده و نفر اول پایتخت ایران شده است. عارف همچنین ۴۹.۵ درصد آرای شرکت کنندگان تهرانی را به دست آورده و علی لاریجانی ۴۳.۱ درصد رای مردم قم را کسب کرده است. در یک ارزیابی دقیق تر و بر اساس تعداد واجدان شرایط رای دادن، محمدرضا عارف رای حدود ۲۱درصد کل مردم تهران را کسب کرده است ولی علی لاریجانی رای ۱۵.۵ درصد کل واجدان شرایط مردم قم را کسب کرده است. در واقع از هر منظر نگاه کنیم، در این بخش کفه به نفع محمدرضا عارف سنگین تر است. 

وزن کشی دوم اما حدفاصل دور اول و دوم انتخابات رخ داد. ۲۴ اسفند ۱۳۶ نماینده مجلس دهم با علی لاریجانی دیدار کردند. در دور اول ۲۲۲ نماینده انتخاب شد. در واقع ۶۱درصد آنها با رییس مجلس نهم دیدار کردند. در همین حال، سایت نسیم آنلاین ۳۰ فروردین خبر داد در دیداری مشابه تنها ۷۰ نفر از نمایندگان مجلس دهم با محمدرضا عارف دیدار کرده اند، کمتر از ۳۲ درصد. این وزن کشی مهم تر از وزن کشی دوران انتخابات است و نشانه ای است از اینکه کفه به سود علی لاریجانی سنگین تر است. اما نه به اندازه ای که اعداد نشان می دهد. چون می توان انتظار داشت در میان ۷۰ نماینده ای که با عارف دیدار کرده اند، اصولگرا یافت نشود ولی احتمالا در میان ۱۳۶ نماینده ای که با علی لاریجانی دیدار کرده اند، اصلاح طلب یا حامی دولت یافت شود. 

وزن کشی دیگر اما به موقعیت حقوقی و شخصیت سیاسی دو نفر باز می گردد. علی لاریجانی پس از هشت سال ریاست در پارلمان یک نماینده مجلس بسیار باتجربه محسوب می شود ولی محمدرضا عارف هیچ تجربه پارلمانی ندارد. صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه است. او در موقعیت های مختلف و در اوج انتقادات تندروها از علی لاریجانی کنار برادرش ایستاده است. این هماهنگی موقعیت بالادستی به علی لاریجانی می دهد که بتواند با چابکی بیشتری مشکلات بین قوا را حل و فصل کند. محمدرضا عارف،‌ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است ولی در نهایت از نگاه حکومت ایران به عنوان یک اصلاح طلب کم آزار شناخته می شود و قدرت نفوذ چندانی در سایر قوا ندارد. 

برای درک بیشتر می توانیم به مهره های دو نفر در دولت روحانی هم توجه کنیم. محمدرضا عارف علیرغم اینکه در انتخابات به سود حسن روحانی انصراف داد ولی نتوانست سهم مهمی در کابینه داشته باشد. برخی اعتقاد داشتند باید معاون اول حسن روحانی می شد ولی دولت روی خوشی به همکاری با او نشان نداد. در میان وزرا تنها از علی طیب نیا، وزیر اقتصاد به عنوان چهره نزدیک به عارف یاد می شود. در مقابل لاریجانی با وجود چهره هایی چون عبدالرضا رحمانی فضلی به عنوان وزیر کشور و محمد نهاوندیان به عنوان رییس دفتر رییس جمهور از قدرت نفوذ به مراتب بیشتری در دولت برخوردار است. او همچنین می تواند روی حمایت محمدرضا نوبخت، سخنگوی دولت و مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری هم حساب باز کند. اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی نیز به احتمال زیاد از میان لاریجانی و عارف، لاریجانی را انتخاب می کند. اسحاق جهانگیری، رییس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی است. رسانه های وابسته به این حزب در طول نه ماه گذشته روی خوشی به بالادستی عارف نشان نداده اند. آنها در فرایند اجباری وحدت تن به ریاست عارف بر شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان داده اند ولی اکنون این قید و بندها را ندارند و گزینه مطلوب هم دارند. اعضای حزب کارگزاران سازندگی در یک سال گذشته بیشترین تمجیدها را از علی لاریجانی کرده اند. اگر قدرت نفوذ این افراد و نگاه حلقه مشاوران درجه یک روحانی را در کنار هم بگذاریم، چشم های بیشتری را متوجه علی لاریجانی خواهیم دید. البته می توان در گوشه و کنار از زبان برخی اصلاح طلبان شنید که کاندیدای ما محمدرضا عارف است ولی این صداها تاثیرگذار و قوی نیستند، مگر اینکه حکم از مثلت محمدخاتمی، حسن روحانی و اکبر هاشمی رفسنجانی برسد،‌ شایعه اش در رسانه ها مطرح شد ولی در حد شایعه باقی ماند. 

اما این تنها محمدرضا عارف نیست که با چنین مشکلاتی در درون جبهه اصلاحات مواجه است، علی لاریجانی هم در میان اصولگرایان مخالفانی دارد. نخستین مشکل این است که در مجلس جدید تنها ۲۶ درصد از نمایندگان مجلس قبل حضور دارند. علی لاریجانی در مجلس نهم از حمایت اعضای فراکسیون رهروان ولایت برخوردار بود. این فراکسیون ادعا می کرد ۱۷۳ عضو دارد ولی برخی وقایع سیاسی نشان داد فراکسیون از هماهنگی لازم برخوردار نیست و تسلطی بر اعضا ندارد. به عنوان نمونه در جریان استیضاح رضا فرجی دانا، وزیر علوم دولت روحانی علیرغم حمایت آشکار علی لاریجانی تنها ۱۴۵ نماینده به او رای موافق دادند که قطعا همه اعضای فراکسیون رهروان ولایت نبودند. در جریان این استیضاح حداقل ۷۰ نفر از اعضای فراکسیون حاضر به تبعیت نشدند. اما این مشکل اصلی نیست، با توجه به ریزش های این فراکسیون، ردصلاحیت ها و رای نیاوردن برخی از آنها در انتخابات مجلس دهم، حتی اگر قاعده ۲۶ درصد را صادق بدانیم و عدد ۱۷۳ را معتبر، کمتر از ۵۰ نماینده مجلس وفادار به علی لاریجانی در مجلس دهم مانده اند. از سوی دیگر، اصولگرایان راه یافته به مجلس حاضر نیستند مانند برخی یاران لاریجانی تن به ایتلاف های سیاسی بدهند و نامشان در فراکسیون اعتدال یا امید ثبت شود. ۲۴ اسفند رسانه ها خبر دادند که ۸۰ نفر نماینده اصولگرا با محمدعلی موحدی کرمانی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز دیدار کردند. به احتمال زیاد این تعداد آماده هستند که فراکسیون اصولگرایان را در مجلس تشکیل دهند. با احتساب نتایج دور دوم این تعداد احتمالا به ۹۵ نفر رسیده است. اگر این تعداد را سهم فراکسیون اصولگرایان بدانیم، کار علی لاریجاین برای تشکیل یک فراکسیون از بین ۱۹۵ نفر باقیمانده که اصلاح طلبان مدعی ۱۲۰ نفرشان هستند خیلی سخت است. بنابراین فعلا گزینه پیش روی لاریجانی این است که ریاست فراکسیون فراگیر اصولگرایان را بپذیرد تا این ۹۵ نفر از دست نرود و بتواند از میان ۱۹۵ دیگر هم حداقل ۶۰ نفر مستقل و حامی دولت و یاران سابق جمع و جذب کند تا خیالش از اردوگاهش راحت شود. راه دوم این است که فراجناحی بازی کند و وارد بازی فراکسیون ها نشود. در این صورت باید تلاش کند از هر سه طیف اصولگرایان، نزدیکان خویش و اصلاح طلبان رای جمع کند. این کار سخت تر است ولی تبعاتش برای لاریجانی کمتر است. او می تواند اجازه بدهد توپ رقابت بین کاظم جلالی به عنوان سرگروه رهروان ولایت و یک نفر از اصولگرایان در جریان باشد و خودش به عنوان یک هماهنگ کننده و متعادل کننده عمل کند. راه سوم این است که پایه گذار یک فراکسیون جدید باشد و از طیف های مختلف اصولگرای تندرو، اصولگرای میانه رو، اعتدال گرا، اصلاح طلب و مستقل نیرو جذب کند، مدل فراکسیون رهروان ولایت ولی این بار خودش بالای سر فراکسیون باشد که از هم نپاشد. 

یک راه دیگر لاریجانی می تواند توافق با عارف برای ریاست نوبتی باشد. کاظم جلالی، مهم ترین چهره نزدیک به لاریجانی در مجلس دهم از مدل برد-برد و مدیریت تعاملی نام برده است. نزدیک ترین معنای این مدل می تواند ریاست نوبتی باشد. این روش توسط برخی نزدیکان روحانی هم تایید شده است. منتها اینکه شروع مجلس با چه کسی باشد هم بحث مهمی است. می توان مدل های دیگری پیش بینی یا پیشنهاد کرد ولی همین چند نمونه نشان می دهد که چقدر در یک ماه آینده وضعیت سیاسی درون مجلس پیچیده و سردرگم کننده است. 

از موقعیت درونی و بیرونی این دو نفر که بگذریم، شخصیت سیاسی شان هم مهم است. محمدرضا عارف اگرچه در سه سال اخیر سخت کوشیده که به عنوان یک بازیگر ارشد سیاسی مطرح شود ولی در نهایت یک شخصیت وابسته بوده است. او در انتخابات زیر سایه خاتمی بود و با نظر او انصراف داد. پس از آن هم نتوانست موقعیت خود را تثبیت کند و در نهایت با نظر و فشار خاتمی رییس شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان شد. در دوران انتخابات مجلس شخصیت یا نام عارف کارساز نبود، پیام «تکرار می کنم» خاتمی، اشاره های هاشمی و حمایت روحانی، نتیجه بازی را به ضرر اصولگرایان رقم زد. او اکنون هم با این مشکل مواجه است. عارف اگر بتواند رییس مجلس شود در واقع مهم ترین معضل شخصیت سیاسی خود را حل کرده است. با این حال همین نقطه ضعف به اندازه کافی حساسیت برانگیز است. تندروها به ویژه نهادهای قدرت خارج از مجلس اعتقاد دارند او به شدت تحت تاثیر خاتمی است و در واقع این نماینده خاتمی است که رییس مجلس شده است. این امری نیست که به سادگی تحمل شود. 

شاخص «تحمل» مختص رسانه ها یا نهادها میانی تندرو نیست. این موضوع از این نظر مهم است که علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی در دهه گذشته به ویژه پس از مجلس ششم همواره نشان داده که تمایل دارد مجلسی مطیع را در ساختار مطلوب خویش داشته باشد. علی لاریجانی هم علیرغم برخی سرکشی ها همواره در ادبیات کوشیده است چنین رویکردی در مجلس را القا کند. غلامعلی حدادعادل نمونه عالی رییس مجلس بود. او یک هفته پس از پایان کارش در مجلس هفتم به عنوان مشاور عالی رهبری انتخاب شد. در واقع به دلیل برخی ملاحظات کلان لاریجانی که متوجه موضوعات اقتصادی است، صبغه اصولگرایانه و ادبیات مطلوب ترش می توان گفت در صورت ریاست او، هرچند خروجی وضعیت موجود با نظر خامنه ای فاصله قابل توجهی دارد ولی اهداف حداقلی رهبر ایران برای کم آزارتر شدن مجلس تامین خواهد شد. 

در مقابل اما علی لاریجانی شخصیت مستقل تری دارد. او در سال های اخیر و در جریان برخورد با برجام به خوبی استقلال سیاسی اش را حفظ کرد و علیرغم همه فشارها توانست در حمایت از دولت نقش موثری را ایفا کند. در جریان انتخابات مجلس هم او با وجود فشارهای زیاد اصولگرایان تن به بازی آنها نداد و نشان داد که میل زیادی به اعلام استقلال دارد. رییس شدن او تا حدودی خیال نهادهای خارج از قدرت را حفظ می کند و در عین حال موقعیت بهتری برای او برای استقلال بیشتر، تاسیس حزب و ایستادن در قلب اصولگرایان میانه رو می بخشد، قلبی که پس از مرگ محمدرضا مهدوی کنی و حبیب الله عسگراولادی، سکته زده به نظر می رسد. لاریجانی در عین حال با وجود همه اختلاف های رو به گسترش سپاه با دولت حسن روحانی موفق شده است که رابطه خودش با این نهاد نظامی موثر را حفظ کند. او در مواقع لازم حتی علیه علی مطهری ایستاده تا از سپاه دفاع کند. جمع این سوابق شخصیت سیاسی یک بازیگر ارشد را رقم می زند و می تواند درجه تاثیرگذاری او را تعیین کند. 

آخرین شاخص ارزیابی می تواند پیامدهای انتخاب این دو نفر باشد. اگر در یک سال گذشته اولویت های عارف را دنبال کرده باشیم، سیاست نقش پر رنگ تری دارد. او مهم ترین پروژه احتمالی اش رفع حصر از سران جنبش سبز خواهد بود. این پروژه برای دولت کم نفع نیست. دولت در حاضر به شدت تحت فشار است که در این زمینه کاری کند و افزوده شدن مجلس هم زورش را بیشتر می کند و هم اینکه فشار را روی او کمک می کند. با این حال ورود عارف در مقام رییس مجلس می تواند تنش ها را بیشتر و به تقابل قوای مقننه و قضاییه منجر شود. اگر این پروژه که از حمایت دولت برخوردار است با موفقیت انجام شود، می تواند اعتبار سیاسی دولت در انتخابات را به شدت افزایش دهد ولی اگر موفق نشود و یا به تنش های بیشتر منجر شود، می تواند پیامدهای منفی داشته باشد. در شرایط کنونی که دولت حسن روحانی در دوگانه موافق برجام-مخالف برجام کارزار سختی با منتقدانش دارد، بازکردن یک جبهه جدید تازه و آرایش صحنه بر اساس مدل اصولگرا-اصلاح طلب که می تواند به انسجام بیشتر اصولگرایان منجر شود، با رفتار سیاسی دولت روحانی همخوانی ندارد. 

در مقابل عارف اما مهم ترین اولویت علی لاریجانی در یکسال گذشته، اقتصادی بوده است. این اولویت با نگاه کلان دولت روحانی همخوانی بیشتری دارد. لاریجانی در اکثر سخنرانی ها درباره مدیریت اقتصادی سخن گفته و حامی پروژه اقتصاد مقاومتی که از سوی علی خامنه ای طراحی شده، است. انتخاب اولویت های اقتصادی از سوی مجلس به طور طبیعی تنش بین این نهاد و نهادهای دیگر را کمتر می کند. لاریجانی در عین حال در قامت یک اصولگرا حامی برجام است و دفاعش از برجام از این نظر ارزش بیشتری از دفاع محمدرضا عارف دارد. در حال حاضر و یکسال مانده به انتخابات ریاست جمهوری، در حالی که با نامه اخیر مهدی کروبی به حسن روحانی، رفع حصر سخت تر از گذشته شده است، اجرایی کردن برجام، حل مشکلات اقتصادی و کاهش فشار و یا خنثی کردن برنامه های تندروها موضوع مهم تری برای دولت حسن روحانی است. این مولفه ها به احتمال زیاد با ریاست و مدیریت علی لاریجانی بیشتر تامین می شود تا محمدرضا عارف. 

جمع بندی مولفه های گفته شده کار آسانی نیست ولی می توان گفت محمدرضا عارف موقعیت انتخاباتی بهتری دارد ولی علی لاریجانی موقعیت سیاسی قوی تری دارد. کار محمدرضا عارف برای هماهنگی سخت تر است ولی علی لاریجانی هم نسبت به مجلس نهم کار سخت تری برای هماهنگی و کسب رای لازم را دارد. شخصیت سیاسی علی لاریجانی برای ریاست نسبت به محمدرضا عارف قوی تر است و پیامدهای مثبت حضور او به عنون رییس مجلس برای اصولگرایان و دولت بیشتر به نظر می رسد. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان تهران

نامه سرگشاده ۲۳۰ روزنامه نگار ایرانی به حسن روحانی:پی گیر وضعیت همکاران‎مان...

۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
خواندن در ۲ دقیقه
نامه سرگشاده ۲۳۰ روزنامه نگار ایرانی به حسن روحانی:پی گیر وضعیت همکاران‎مان باشید