«محمدجواد ظریف»، وزیر امورخارجه ایران ۲۴ اسفند سال گذشته در «موسسه امور بینالملل نیوزیلند» در یک نشست پرسش و پاسخ با دفاع از توسعه توان دفاعی ایران و آزمایشهای موشکی، به دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق اشاره کرد و گفت در این دوران ایران ناچار بود برای تامین موشک، به کشورهای دیگر التماس کند و اگر موشک داشت شاید عراق به حمله موشکی علیه شهرهای ایران دست نمیزد.
سخنان وزیر امورخارجه ایران با بازتاب های گستردهای در رسانهها مواجه شد و بحثها دوباره درباره تجربه جنگ ایران و عراق شدت گرفت. اگرچه برخی از کارشناسان نظامی در گفتوگو با «ایرانوایر» کلیت صحبتهای ظریف را قابل تایید دانستند و گفتند که نابرابری عمدهای میان ایران و عراق در زمینه تهیه سلاح از کشورهای دیگر وجود داشت اما اگر از سلاحهای سنگین کمی به تسلیحاتی چون توپ و تیربار موشکهای ضد تانک برسیم، رقم خریدهای ایران نیز قابل توجه است. البته جمهوری اسلامی در آن زمان تعدادی موشک نیز در اختیار داشت.
در ماجرای «ایرانکنترا»، یعنی معامله پنهانی دولت ریگان با ایران بر سر آزادی گروگانهای امریکایی که در لبنان در دست «حزبالله» اسیر بودند، موشکهای ضد تانک «تاو» و قطعات یدکی موشکهای زمین به هوای «هاوک» و نیز برخی قطعات یدکی مربوط به موشکهای مخصوص هواپیمای «اف۱۴» (موشک فونیکس) در قرار داد بود.
ایران از لیبی نیز تسلیحات دیگری دریافت کرد مانند موشکهای زمین به هوای ارتفاع بلند «سام۲»، سلاح و دستکم ۱۰ فروند موشک بالستیک زمین به زمین «اسکاد بی». از این ۱۰ فروند موشک، دو فروند برای راهاندازی صنایع موشکی ایران کنار گذاشته شد که بعدها توسط «حسن تهرانیمقدم»، از فرماندهان جنگ ایران و عراق توسعه یافت. به همین خاطراز او به عنوان یکی از پایهگذاران برنامه موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یاد میشود.
کره شمالی و سوریه نیز دو کشور دیگری هستند که با ایران مراوده تسلیحاتی قابل توجه داشتند. به گفته «طوس طهماسبی»، پژوهشگر تاریخ معاصر و سیاست بینالملل، کارشناسان کره شمالی در زمینه طراحی موشکهای بالستیک زمین به زمین در اواسط دهه 60 شمسی به ایران آمدند: «تعدادی موشک اسکاد، تعدادی توپ خودکششی دوربرد "کوکسان"، در حدود ۱۵۰ تا ۳۰۰ دستگاه تانک و نفربر روسی از انواع "تی۵۵"، "تی۶۲" و "بیامپی۱" و هم چنین مقادیر قابل توجهی سلاحهای سبکتر، از جمله نارنجکانداز ضد تانک و راکتهای کاتیوشا و... در اختیار ایران قرار داد.»
سوریه نیز یکی دیگر از کشورهایی بود که تعداد کمی تانک، نفربر و مهمات، توپ و راکتاندازهای صحرایی در اختیار ایران قرار داد. «علیاکبر محتشمی»، سفیر سابق ایران در سوریه نیز در خاطرات خود گفته بود سوریها با وجود مخالفت روسها، با پنهانکاری یک فروند موشک بالستیک اسکاد در اختیار ایران قرار دادند.
علاوه بر این کشورها، ایران خریدهای دیگری هم داشت که البته موشک نبود؛ به عنوان نمونه، ایران از اتریش تعدادی توپ دوربرد خرید و از یک شرکت سوئدی باروت خریداری میکرد. اما در مجموع، تهیه اسلحه برای ایران به سبب مخالفتها و یا تحریمهای غرب که مهم ترین آن، لایحه «استانچ» ایالات متحده در آغاز سال ۱۹۸۴ است، بسیار دشوارتر از شرایط عراق بود که معمولا به طور قانونی و آشکار اقدام به خرید اسلحه میکرد.
«گیسو جهانگیری»، جامعهشناسی که رساله دانشگاهی خود را درباره جنگ ایران و عراق با عنوان «انطباق استراتژیک ابرقدرت (امریکا) در منطقه خلیج فارس» نوشته است، در توضیح نحوه ارسال این کمکهای تسلیحاتی به «ایرانوایر» گفت:«این محمولهها ابتدا به کشور واسطه، یعنی ترکیه میرفتند و پس از ترانزیت، با تغییر بستههای حامل تسلیحات به ایران فرستاده میشدند.»
البته به گفته طهماسبی، در بحبوحه جنگ، اسراییل نیز قطعات یدکی هواپیمای فانتوم «اف۴» و قطعات یدکی موشک هاوک را در اختیار ایران قرار میداد. چین نیز تعداد کمی تانک، نفربر و چند موشک ضد کشتی «کرمابریشم» و مقادیری سلاح سبک به ایران داده بود.
طهماسبی نمونه مشخص نابرابری را در زمینه خریدهای نظامی دو کشور در زمان جنگ مربوط به خرید تانک و هواپیما میداند. او می گوید: «عراق در طول جنگ بین چهار تا پنج هزار فروند تانک دریافت کرد و ایران بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ فروند. فرانسه و شوروی بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ فروند هواپیما به عراق دادند و ایران از این کمک بیبهره ماند. »
جنگ شهری نیز یکی دیگر از نکات سخنرانی ظریف بود که گفت زندگی شهروندان عادی را پر از ارعاب و وحشت کرده بود. بر اساس یک گزارش تحقیقاتی درباره حملات موشکی دو کشور، عراقیها در طول نزدیک به ۵۰ روز به شلیک ۱۸۹ موشک اقدام کردند. بیش تر موشکهای عراقی از نوع «الحسین» بودند که موشک اسکادبی اصلاح و تولید شده در عراق بود.
از این تعداد، ۱۳۵ فروند در تهران، ۲۳ فروند در قم، ۲۲ فروند در اصفهان و تعدادی در تبریز، شیراز و کرج فرود آمدند. این حملات بیش از دوهزار ایرانی را کشت و حدود یکچهارم جمعیت تهران، پایتخت ایران را فراری داد. ایرانیها در پاسخ به این موشکباران، با شلیک ۷۵ تا ۷۷ موشک «هواسونگ۵» - مدل تولید کرهشمالی اسکاد - به این حمله پاسخ دادند. بیش تر اهداف نیروهای نظامی ایران در شهر بغداد بودند.
در آن زمان با وجود مطرح شدن بحث شرعی یا غیرشرعی بودن این حملهها به دلیل کشته شدن شهروندان از سوی برخی روحانیون، اما این عملیات ها انجام می شدند.
طهماسبی روایت میکند که در آن زمان رسانهها میگفتند آیتالله خمینی حمله به شهرهای عراق را حرام میداند اما با این حال، در نهایت ایران تصمیم گرفت به شهرها و مناطق مسکونی حمله کند اگرچه این حملات در مقایسه با عراق بسیار کمتر بودند: «بعضی وقتها قبل از حمله به شهرها، در تلویزیون ایران اخطار میدادند تا ساکنان، شهر را ترک کنند.»
در همین راستا، اصطلاحات «موشکهای سرگردان» و «تیرغیب» نیز از سوی مقامات جمهوری اسلامی مورد استفاده قرار میگرفتند؛ اصطلاحاتی که به گفته طهماسبی، در حملات سال ۶۶ به نفتکشهای خارجی استفاده می شدند:«تلاشی بود برای کاستن از بار مسوولیت آن حملات.»
اما دلیل این نابرابری در کمک تسلیحاتی چه بود؟ جهانگیری می گوید اولین جنگندههایی که خاک ایران را بمباران کردند، توسط خلبان های فرانسوی هدایت می شدند که برای ارتش عراق کار میکردند: «آنها میخواستند این پیام انقلاب در ایران را خاموش کنند که تاکید می کرد رهبریت کشورهای پسامستعمرهای تا شاخ آفریقا را که دستنشانده قدرتهای جهانی بودند، میتوان سرنگون کرد. در واقع، انقلاب ایران باید از سوی قدرتهای جهانی تنبیه میشد.»
او هم چنین معتقد است این مساله را بایستی در سطحی کلانتر و ماجراجوییهای نظامی بررسی کرد: «هدف کشورهای قدرتمند مثل امریکا، انگلیس و اسراییل از کمکهای تسلیحاتی به هر دو کشور این بود که بزرگترین و قدرتمندترین کشورهای نظامی منطقه، یعنی ایران و عراق را در یک جنگ فرسایشی، خنثی سازند. کمکهای استراتژیک و تسلیحاتی با موازنه به هر دو کشور متخاصم داده می شد تا هیچکدام بر دیگری چیره نشوند؛ مثل همین امروز که امریکا از یکسو با عربستان سعودی از در سازش در میآید و از سوی دیگر به ایران امتیاز میدهد. قرار نیست کسی به دیگری چیره شود زیرا قدرتهای منطقه از سوی کشورهای قدرتمند جهانی محکوم به فرسایش هستند.»
در این میان، گمانهزنیها و تحلیلهایی نیز وجود دارد که نظامیان و تندروها در ایران با یادآوری این سابقه تاریخی، در پی کسب مشروعیت برای برنامههای نظامی - تسلیحاتی خود هستند. با این وجود، طهماسبی معتقد است این گروه نیازمند کسب مشروعیت از ظریف و روحانی نیستند و مشروعیت و خط مشی خود را از جای دیگری میگیرند: «محبوبیت نسبی امثال ظریف میتواند برای آن ها در بخشی از طبقه متوسط مقبولیت نسبی و نیز نوعی حاشیه امن یا سوپاپ اطمینان فراهم کند. جناح روحانی و ظریف هم رقیب جناح تندرو هستند و هم همکار و مکمل آنها. در واقع، نوعی تیغ دو دم هستند و در بسیاری شرایط و برههها میتوانند باعث تخلیه فشارها، نارضایتیها و استمرار عمر و در شرایطی هم ممکن است موجب استحاله سیستم شوند.»
به گفته او، تنها کشورهایی مثل کره شمالی، عراق پس از جنگ کویت و نیز سوریه در پی فروپاشی شوروی که نتوانستند هواپیماهای جدیدی خریداری کنند، به دنبال برنامه موشکهای بالستیک دوربرد رفتهاند. در مقابل، بسیاری از کشورهای نه چندان قدرتمند که تهدیدی از جهان پیرامون احساس نمیکنند، به نیروی هوایی مدرن ولی کوچک و کوتاهبرد اکتفا کردهاند: «کشورهایی مثل ایران و کره شمالی به سبب نوع رابطه خود با جهان و نظم جهانی، به سلاح دوربرد احساس نیاز میکنند و ناچار هستند به سراغ موشکهای بالستیک بروند.»
او معتقد است محمدجواد ظریف به همین دلیل ناچار است که از برنامه موشکی ایران دفاع کند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر