اعلام اسامی رد صلاحیتشده های انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی از سوی شورای نگهبان آن قدر زیاد است که بسیاری از فعالان سیاسی را شوکه کرده است. از فرزندان شخصیتهای اصلی انقلاب 57 ایران مثل «مرتضی مطهری» و «محمود طالقانی» و نیز نوه روح الله خمینی گرفته تا برخی اصول گرایانی که در مجلس نهم حضور دارند، در فهرست رد صلاحیت شده ها قرار دارند. اگرچه بیش ترین رد صلاحیت شده ها به جبهه اصلاح طلبان تعلق دارد.
«ایرانوایر» از دکتر «احمد شیرزاد»، از اعضای شورای مرکزی «حزب مشارکت» و نماینده مجلس ششم درباره ردصلاحیتها و حضور اصلاح طلبان در انتخابات پرسیده است:
چرا هر بار در انتخابات مجلس شورای اسلامی، شمار رد صلاحیتها بیش تر میشود؟ ایراد از کاندیداها است که دیگر به انقلاب پایبند نیستند یا از سورای نگهبان است که سختگیر تر شده است؟
- رد صلاحیتها سابقه بسیار طولانی دارد؛ تقریبا از مجلس چهارم شروع شده و هر وقت که فضای سیاسی یک مقداری به سمت فاصله گرفتن از فضای حاکم رفته یا جبهه اصلاح طلب قدرت گرفته، این موقعیت پیش آمده است. بهترین موقعیت را اصلاحطلبان در مجلس ششم داشتند. اما به هرحال، آن دوره هم شمار رده صلاحیتها زیاد بود. در آن دوره، قدرت و فضایی که اول اصلاحات داشتیم، باعث شد که بخشی از رد صلاحیت شدهها برگردند. خودم جزو کسانی بودم که دقیقه 90 تایید صلاحیت شدم. چند ساعت مانده به شروع تبلیغات، بنده را تایید صلاحیت کردند. بنابراین، این ردصلاحیتها همیشه بوده اما اتفاقی که افتاده، این است که به مرور حوزه رد صلاحیتها گسترده شده است. از اول که شروع شد، بهانه آن ها گروههای مخالف انقلاب یا به اصطلاح داخل کشور، گروههای ضد انقلاب بود. به تدریج این رد صلاحیتها شامل کسانی که داخل انقلاب بودند اما تفکرشان با تفکر بخشی از جناح حاکم، به خصوص شورای نگهبان تعارض داشت هم شد؛ مثل اصلاح طلبان. بعد رد صلاحیتها به تدریج دامن اصول گراها را هم گرفت. در انتخابات مجلس نهم حتی بخشی از طرفداران آقای احمدی نژاد رد صلاحیت شدند. الان هم کسانی مثل «علی مطهری» که در دوره اصلاحات بارها با اصلاح طلبان درگیری قلمی داشت، رد صلاحیت شده است. من حدس میزنم اگر آقای ناطق نوری هم کاندیدا میشد، بعید نبود که ردصلاحیت شود.
به رد صلاحیت علی مطهری اشاره کردید، غیر از ایشان، فرزندان اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود طالقانی، نوه رهبر انقلاب ایران و... هم رد صلاحیت شدهاند. این رد صلاحیتها مصداق همان جمله «انقلاب فرزندان خودش را میخورد» است؟
- البته آن ضرب المثل که میگوید انقلاب فرزندان خودش را میخورد، منظور فرزندان با قرینه معنوی است. این فرزندانی که شما ذکر کردید، فرزندان حقیقی هستند و در حقیقت، فرزندان شخصیتهای اول انقلاب بودند. استدلالی که آنها میکنند این است که خیلی خوب، گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل! گاهی هم یک ژست میگیرند که ما همه را به یک چشم نگاه میکنیم و آدم قدرتمند و غیرقدرتمند برای ما فرقی ندارد. منتها نکته جالب این است که هیچوقت این حرف و استدلال دامن کسانی که وابسته به جناح حاکم هستند را نمیگیرد؛ یعنی همیشه این استدلالِ تبعیض قایل نشدن و تفاوت نگذاشتن فقط دامن کسانی را که با آنها مخالفت دارند و نظرشان با نظر شورای نگهبان تفاوت دارد، میگیرد. در غیر اخلاقی بودن، غیرقانونی بودن و نامشروع بودن این روش شک و تردیدی نیست.
چه طور میشود به این رد صلاحیتها اعتراض کرد؟
- کسانی که این کار را انجام میدهند، خیلی نگران محکومیت اخلاقی کارشان نیستند. مهم برای آنها این است که کار را پیش ببرند و خواسته خودشان را با قدرت عملی کنند. آن ها از اینکه توسط جامعه و افکار عمومی تقبیح شوند، خیلی هراسی به خودشان راه نمیدهند. آقای جنتی درباره انتخابات مجلس خبرگان در دو نوبت قبل گفته بودند: «ما یک مدتی سر و صداها و اعتراضاتی میشنویم ولی در عوض هشت سال خیالمان راحت است.»
این دیدگاه شورای نگهبان است؛ یعنی مهم برای آنها این است که کار خودشان را پیش ببرند و هشت سال استراحت کنند.
پس کاری جدی در اعتراض به این برخورد نمیتوان انجام داد؟
- من فکر میکنم آن چه الان مهم است و تاکتیک جدی که اصلاحطلبان الان باید در پیش بگیرند، این است که عرصه انتخابات را با هر تعداد کاندیدایی که باقی مانده است، به دست بگیرند و نشان دهند تصمیمگیرنده آنها هستند. البته تصمیم گیرنده به معنای قیم مردم مدنظرم نیست، به عنوان کسانی که روی رای مردم نفوذ دارند و میتوانند به اصطلاح افکار عمومی جامعه را به سمت افکار سیاسی خودشان هدایت کنند. فکر میکنم خیلی مهم است که اصلاح طلبان نشان دهند در بین کاندیداهایی که به هر شکلی از این فیلتر عبور میکنند، کسانی رای میآورند که بخش اصلاح طلب و تجددخواه جامعه همراهشان باشد. این کار شدنی است. همین الان بسیاری از این افراد میانه و حتی کسانی که خیلی سابقه سیاسی ندارند، آمدند و تایید صلاحیت هم شدند. آن ها دنبال این هستند که به گونه ای تایید اصلاحطلبان را به دست بیاورند. این نکته بسیار مهمی است. در واقع، ما میتوانیم نفوذمان را بر مجلس آینده حفظ کنیم اگر تحت هر شرایطی واقعا مدیریت انتخابات را واگذار نکنیم. بنابراین، این خیلی مهم است که مردم با وجود محروم شدن از انتخاب کسانی که به آنها علاقه داشتند، کنار نکشند و به اصطلاح، تاثیرگذاری خودشان را در عمل نشان دهند.
خیلیها معتقدند اصلاح طلبان هر بار با وجود رد صلاحیتهای گسترده، فقط تلاش میکنند که به انتخابات مشروعیت دهند.
- الان ما از آن جا عبور کردهایم که کسی فکر کند این کار باعث مشروعیت این انتخابات خواهد شد یا نخواهد شد. تجربه نشان داده است که دوستان روشنفکر داخل کشور اگر پای صندوقها نروند، حداکثر5تا 10درصد میتوانند روی آمار شرکتکنندهها تاثیر بگذارند. این روش کارساز نیست. ولی اگر واقعا مردم تحت هر شرایطی بیایند و به کسانی رای بدهند که بیش ترین فاصله را با آقایان دارند، کار مهمی انجام میشود. چون به هر حال هرکس را که از فیلتر عبور کرده است، میتوان اندازهگیری کرد و به کسانی رای داد که اولا واقعا لیاقتها و ثانیا فاصله بیش تری با افکار متحجر و انحصارطلب داشته باشند. من امیدوار هستم که در اغلب حوزههای انتخابیه بشود سراغ کسانی رفت که تحصیل کردهتر هستند و دنیای امروز را بهتر میشناسند؛ حتی اگر سابقه سیاسی اصلاحطلبانه کم تری دارند. اگر اصلاحطلبان در انتخابات روی این که چه کسی به عرصه بیاید تاثیرگذار باشند، قطعا روی مجلس آینده هم خیلی بیش تر تاثیرگذار خواهند بود. با اوضاع و احوالی که وجود دارد، این که ما بخواهیم مجلسی مثل مجلس ششم تشکیل بدهیم، نمیتواند هدف ما باشد اما میتوانیم مجلسی به مراتب بهتر و متفاوتتر از سه مجلس گذشته داشته باشیم. دولت هم میتواند در این میان پشتیبانی بیش تری از مجلس بگیرد و به رفتارهای توسعه گرایانه خودش ادامه دهند.
این به معنای کوتاه آمدن اصلاح طلبان از مواضع خود نیست؟
- در انتخابات گذشته تقریبا اصلاحطلبان شرکت نکردند و کاملا بر مواضع خودشان هم پافشاری کردند. دوره گذشته دوره قهر بود اما نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که فرض کنید ما نمیخواهیم از مواضع خودمان کوتاه بیاییم، مصداق کوتاه نیامدن از مواضع یعنی چه؟ اعتراض کنیم؟ بله میکنیم؛ افشاگری کنیم؟ بله میکنیم؛ تقبیح کنیم؟ بله میکنیم... این موضعگیریها و لابیگریها انجام شده اند. حالا اگر بخواهیم از مواضع کوتاه نیاییم، باید چه کار دیگری انجام دهیم؟ برویم و با صندوق قهر کنیم؟ من فکر میکنم قهر کردن با صندوق باعث میشود همان مقدار امکانات عملی قدرت را از دست بدهیم. در عرصه سیاست، با محکومیت اخلاقی و بیانیه نمیشود پیش رفت. ما باید ابزار قدرت را به دست بگیریم و برای به دست گرفتن ابزار قدرت باید به صحنه آمد و عمل گرایانه و واقعگرایانه صحبت کرد. اگر یک پافشاری جدی به ما قدرت بیش تری دهد، من حرفی ندارم. اما اگر صرفا یک فضای قهر و فاصله گرفتن مردم از صندوق را ایجاد کند، قطعا ما ضرر میکنیم. در انتخابات گذشته بیش ترین تلاش برای دور شدن از انتخابات فرمایشی انجام شد اما نتیجه چه شد؟ مجلسی شکل گرفت که آقایان «رسایی» و «نادران» و «کوچک زاده» گل سرسبد آن شدند. حتی اگر این قدر تاثیر گذار باشیم که از ورود چهرههای تندروی راست و رادیکالهای اصول گرا به مجلس بتوانیم جلوگیری کنیم، کار بزرگی انجام دادهایم. اگر در داخل، اصول گرایان خودشان بدانند کسی رای دارد که به اصلاحطلبان گوشه چشمی داشته باشد، این موضوع کاملا معادلات قدرت را تغییر خواهد داد. این بهتر از این است که ما یک فضای تندی ایجاد کنیم و بعد از چهار سال فقط یک مجلسی داشته باشیم که فقط روی اعصاب ملت راه برود.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر