رسانه ها این روزها کم حرارت تر به انعکاس رویدادهای بین ایران و عربستان می پردازند ولی کماکان آینده روابط دو کشور بزرگ جهان اسلام، از جمله سوژه های مهم است. تاثیر اتفاقات اخیر بر حل مشکلات منطقه ای، اثر این رویدادها بر سیاست داخلی دو کشور و پیامدهای اقتصادی ماجرا، از جمله رویکردهای تحلیلی است که کمابیش در رسانه ها قابل مشاهده هستند.
«ایرانوایر» در گفت و گو با «امیر طاهری»، «امید معماریان» و «لادن سلامی»، سه روزنامه نگار ایرانی که حوادث اخیر بین دو کشور را دنبال کرده اند، به بررسی ابعاد رسانه ای این حوادث پرداخته است.
امیر طاهری: در این ماجرا، به نظرم رسانههای ایران آزادانهتر از رسانه های سعودی عمل کردند. آن ها در چارچوب جناحی خودشان، یعنی رسانههایی که طرفدار گروه متعدل هستند، از ابتدا سعی کردند نشان دهند که عده ای اوباش باعث شدت این قضیه شدند، در حالی که رسانه های تندرو و به اصطلاح انقلابی، در ابتدا از حمله به سفارت و کنسول گری حمایت کردند. از نظر خبری هم می توان گفت به طور قابل قبولی اخبار را پوشش دادند. اما در مقابل، رسانههای عربستان سعودی یک صداتر بودند چون در عربستان جناح بندی به آن صورتی که باید باشد، وجود ندارد. به همین دلیل، همه رسانه ها به شدت ایران را کوبیدند و سعی کردند اخبار را طوری جلوه بدهند که بیش تر به سود سعودی باشد.
البته آزادانه عمل کردن رسانههای ایران به معنای داشتن آزادی کامل نیست. در ایران رسانهها یک زبان نیستند و قدرتهای رسانهای با جناحبندی ها تعریف میشوند. اما در سعودی این دسته بندی وجود ندارد چرا که تمام رسانهها یا از طرف خاندان سلطنتی، یا از طرف دولت و یا از طرف کسانی که با وضع موجود در سعودی موافق هستند، اداره می شوند. آزادی به معنای واقعی در هیچ کدام از این دو کشور برای رسانهها وجود ندارد. اما چون در ایران رسانهها جناحی هستند، دعواهای جناحی به رسانهها کشیده می شومند و یک فضای کوچکی به وجود می آید که صداهای متفاوت شنیده شود.
در عراق بازتاب این جریان به نسبت سایر کشورهای عربی بهتر بوده است چون وسایل ارتباط جمعی در کنترل دولت یا تنها یک گروه خاص نیستند. در رادیو و تلویزیون و روزنامه های خصوصی این کشور، هم کمونیست، هم سلطنت طلب و هم لیبرال وجود دارد. به همین دلیل، این جریان را به صورت کم و بیش حرفهای پوشش دادند. البته رسانههایی که از نظر مسایل ایدئولوژیک یا مادی نزدیک به ایران هستند، طرف ایران را گرفتند و این به دلیل آن است که سعودیها در عراق حضور نداشتند تا چک بکشند و رسانه ها را بخرند اگرچه به تازگی می خواهند سفارتخانه در بغداد باز کنند و سفیر به این کشور بفرستند.
مصریها نیز کمی پایشان را به زمین کشیدند چون هم به عربستان سعودی محتاج هستند، هم نمی خواهند بگویند که سعودی رهبری را بر عهده گرفته است.
در مورد سوریه هم مصری ها به دلیل مخالفت با «اخوان المسلمین»، موضعی نزدیکتر به موضع ایران دارند. رسانه های کویت و امارات متحده عرب نیز سعی کردند در رابطه با این ماجرا، دو زبانه صحبت کنند؛ نه ایران را برنجانند و البته حمایت خود را از عربستان هم داشته باشند. البته با توجه به سیاستهای رسانهای، هم چنان عکسالعملها متفاوت بود. در یک جمع بندی کلی، باید بگویم رویکردهای رسانه ای هم نشان می داد ایران و عربستان سعودی تلاش کردند این تنش را در چارچوب جنگ تبلیغاتی نگه دارند. این نسبتا خبر خوبی است و نشان می دهد دو طرف نمی خواهند فتیله را آن قدر بالا بکشند که آتش بزرگی روشن شود.
امید معماریان: در رسانههای هر دو کشور ایران و عربستان سعودی، سانسور مطبوعاتی به شدت وجود دارد. این سانسور در هر موضوعی خودش را نشان می دهد، از جمله در موارد سیاست خارجی. هم چنین در ایران حساسیت زیادی در مورد کشورهایی که ایران با آن ها مشکل دارد، در رسانهها وجود دارد. ما در داخل ایران نمیتوانیم گزارش های متوازن و بدون جهتگیری یا منتقدانه نسبت به موضع خارجی جمهوری اسلامی با کشورهای منطقه ببینیم. مسلما در این شرایط، افرادی که از مواضع ایران حمایت میکنند، فضا برای زدن حرفشان وجود دارد اما قطعا این فضا یک طرفه است. در ماجرای حمله به سفارت عربستان، بعد از این اتفاق، چند نهاد نظامی، از جمله ارتش و سپاه بیانیه صادر کردند اما رسانههای ایران نمی توانند آزادانه این نهادها را مورد انتقاد قرار دهند و بنویسند که این صحیح نیست در شرایط کنونی، نهادهای نظامی بیانیه های تحریک آمیز منتشر کنند. این موضوعی نیست که خبرنگاران بتوانند روی آن بپردازند. رسانههای ایران هم چنین نمیتوانند ابعاد، زمینه و دلایل اعدامهای عربستان را به طور کامل و بیطرفانه منتشر کنند.
در عربستان هم فضای رسانهای باز نیست و رسانههای عربستان هم یک طرفه قضاوت کردند. همه رسانههای این کشور موافق با دولت عربستان هستند.
لادن سلامی: در هر دو کشور ایران و عربستان، رسانه ها تحت تاثیر حکومت و سیاست های تبلیغاتی رسمی هستند. در ایران، صداوسیما و در عربستان شبکه رسمی رادیو و تلویزیون عملکرد مشابه ای داشته اند. نگاهی به اخبارهای این رسانه ها درباره تنش دیپلماتیک اخیر نشان می دهد هر دو کشور اگر چه روابط تنش آمیزی پیدا کرده ولی در روش تبلیغات رسمی، شبیه یک دیگر عمل کرده اند. اخبار رسانه های رسمی دو کشور انباشته از موضع گیری های مقامهای ارشد دو کشور درباره این تنش دیپلماتیک و علیه طرف مقابل است. رسانه های غیر دولتی نیز تقریبا در چارچوب یک سیاست ناسیونالیستی و ملی گرایانه در درون هر دو کشور، به حمله به کشور طرف مقابل پرداخته اند. در واقع، اگر چه در هر دو کشور، رسانه ها و نشریات غیر دولتی حضور دارند ولی حضور غالب با رسانه ها و نشریات نزدیک به حکومت است. البته بدیهی است نه در ایران و نه در عربستان، مخالفت رسانه ها با خط قرمز های حکومت پذیرفته نمی شود و همانند کشورهای توسعه یافته، رسانه ها دارای آزادی بیان کامل نیستند.
در فضای منطقه، عربستان موفق شد تنش دیپلماتیک با ایران را به تنش ایران با بخش های عمده ای از جهان عرب تبدیل کند و رسانه های پرقدرتی که در جهان عرب وجود دارند، کفه تبلیغاتی را به نفع عربستان تغییر دادند؛ به ویژه آن که عمده کشورهای خاورمیانه و مردم این منطقه عرب زبان هستند و رسانه هایی مانند «العربیه» و «الجزیره» در این تنش، به عربستان نزدیک هستند.
مهم ترین نکته اما از نظر من این است که رسانه های هر دو کشور قدرت تاثیرگذاری بر جامعه مقابل را ندارند. فارسی زبان ها در شرایط کنونی، در کنار موضع ایران قرار دارند و حتی اکثریت افرادی که با دولت و حکومت جمهوری اسلامی ایران مشکل و مخالفت دارند، از عربستان طرف داری نمیکنند. با این وجود، هم ایران و هم عربستان حداکثر تلاش خود را می کنند که با رسانههای خود بر مردم طرف مقابل تاثیر بگذارند. ولی در مجموع، این تاثیر چندان نیست و مردم و رسانه های عربستان از موضع کشور خودشان حمایت می کنند و مردم و رسانه های ایران نیز از موضع ایران.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر