حسن خمینی؛ علامه ای که طلبه شد

علامه، مجتهد جوان، روح خمینی، خمینی جوان، این تصویر هدفمندی بود که در شش ماه اخیر از حسن خمینی تبلیغ می شد. حسن آقا تصویر دیگر بود، حاج حسن آقا هم می گفتند، یک تصویر صمیمی و محترمانه. خمینی کوچک خودش هم در تصویرسازی صمیمانه کم نگذاشت. از اخلاق می گفت و اعتدال، ورزش و رسانه، شوخی می کرد و خاطره می گفت. اهل سیاست هم که بود، نزدیک ترین فرد بیت خمینی به مجمع روحانیون مبارز و محمد خاتمی، نامش در پشت پرده جبهه اصلاح طلبان شنیده و محبوبیتش در جامعه مدام تبلیغ می شد.

اصلاح طلبان، آرمان شان شده بود  آمدن او، اکبر هاشمی رفسنجانی رسما دعوت کرد، نوه خمینی اندکی ناز کرد ولی سرانجام دست دو برادرش را گرفت و رفت وزارت کشور، تصویری از یک خانواده منسجم و آماده بازی. لبخند زنان عکس یادگاری گرفت، منت گذاشت که آبرویش را گذاشته وسط و تاکید کرد مستقل آمده ام. مدام هم از پدربزرگش کد آورد و گفت استقبال از او یعنی استقبال از خمینی. کد آوردن او از پدربزرگش هدفمند بود و البته ناخوشایند. او در عصر علی خامنه ای کاندیدا شده بود ولی سر و ته سخنانش را با خمینی گره می زد. رسانه های اصلاح طلب هم مدام تصویر خمینی را در ماه به همه نشان می دادند، خمینی آمد. آمدن خمینی اصلاح طلبان اما شاه اصولگرایان را از میدان به در نکرد.

میانه روهای آنها برخوردی محترمانه با حسن خمینی داشتند. استقبال نصفه و نیمه و اندکی نصیحت و هشدار، که مهره هاشمی نشو. از اعلام استقلالش استقبال کردند و گفتند بیت امام، بیت همه است. اندک اندک اما تندروها میدان داری کردند. نقل قول محرمانه آمد که خامنه ای گفته است حضور حسن خمینی خوب است ولی باید حرمت پدربزرگش را حفظ کند. نقل قول را کسی تایید نکرد ولی برای تندروهای عاقل، یک اشاره کافی بود. حمید رسایی نامه نوشت، رجانیوز و جوان آنلاین گزارش. صادق لاریجانی یقه هاشمی را گرفت که چرا با مسخره کردن حوزه علمیه، علامه سازی می کنی. یک فرمانده سپاه گفت نوه امام بودن مهم نیست، در خط امام بودن، ملاک است، حسین شریعتمداری کنایه زد شیخ زکزاکی نیجریه ای، نوه واقعی امام است، در کیهان هم تیتر زد بازی با نام ها اسم رمز تخریب و تحریف امام، حسین فدایی از خطرات مربع هاشمی، روحانی، خاتمی و خمینی گفت، مشرق نیوز مشی اشرافی حسن خمینی را کنایه زد و حسین جلالی از دفتر مصباح داد زد حسن خمینی ویروس ایدز است، بیاید همه خبرگان را مبتلا می کند.

ویروس ایدز، ویروس قدرتمندی است، این تشبیه در وجهی به سود حسن خمینی بود، قدرت تاثیر و حضورش را نشان می داد، آن هم در بدن ضعیف جمهوری اسلامی. او قدرتمند آمدن را می خواست، تصویر یک علامه جوان اهل سیاست و اخلاق، جامعه مدار، خوش خلق و خوش تیپ، که شجاع هم هست و اهل ایستادگی.

پس از ثبت نام مقتدرانه، تصویرسازی ثانوی شروع شد. عکس کلاس های درس خارج منتشر شد و کثرت شاگردانش، تصویر اجتهاد علما، تعریف و تمجیدها اوج گرفت، از شخصیتش گفتند، از محبوبیتش و همچنین قدرتش برای تاثیرگذاری در تحولات آینده. خودش هم خیلی محافظه کارانه، نقش منتقد را بازی می کرد، می گفت به گذشته افتخار می کنیم و به امروز نقد داریم. گذشته و امروز، دوگانه خمینی و خامنه ای را تداعی می کند. او جمهوری اسلامی را ارث پدربزرگش می داند ولی هفتاد و یک ملت دیگر هم مدعی هستند.

گام دوم اصولگرایان اما معکوس کردن این تصویرسازی بود. نقطه تکیه همان عبارت صادق لاریجانی بود. نوشتند که درس خارج، دلیل اجتهاد نیست، اجازه اجتهاد مراجع تقلید را زیر سوال بردند و او را یک طلبه توصیف کردند، طلبه باهوش که اعتبارش به سبب اهل بیت امام بودنش است. بازی آزمون انتخابات خبرگان رهبری نیز بر اساس این ایده طراحی شد، برای نشان دادن اینکه او یک مجتهد طراز اول نیست که به زور علامه بودنش از این در رد شود، یک طلبه حوزه علمیه قم است که مثل همه برایش پیامک می زنند و دعوت عمومی می شود و باید کنار 500 نفر دیگر بنشیند و امتحان علمی بدهد. امتناع حسن خمینی از شرکت در امتحان، بازی نکردن در این زمین بود، یک ریسک قابل درک. اکنون او در موقعیت بازیگری است که مصحلت و نظر فقهای شورای نگهبان درباره سرنوشت انتخاباتی اش اعمال می شود، نه زور علمی اش. تصمیمی که می تواند تایید توام با منت و مصلحت باشد و یا ردصلاحیت مستند. مهم تر اما این است که خانواده خمینی و حامیان شان به خوبی و علنا فهمیده باشند هنوز زمان مستی اسب هایشان نرسیده است. آنها باید با الزامات عصر خامنه ای بازی کنند نه پرستیژ عصر خمینی، نه اینکه حسن خمینی چنین چیزی را نداند، یاران خامنه ای می خواهند همه بدانند، دانستن حق مردم است.