پیام یونسیپور
شاید بتوان گفت که خبر شگفتانگیزی بود. امید نمازی، دستیار اسبق کارلوس کی روش در تیم ملی ایران، سرمربی تیم زیر ۱۸سالههای امریکا شد. وقتی با خودش حرف میزنیم میگوید: «امروز وقت کافی نداشتم. تماسهای تلفنیام بسیار زیاد بود و البته درگیریهای کاری زیادی وجود داشت. موفق نشدم که همه خبرگزاریها یا صفحات اجتماعی را مرور کنم. اما تماسهایی که از ایران داشتم به من نشان میدهد که انگار جو خوبی وجود دارد!»
خبر سرمربیگری «امید نمازی» در تیم ملی زیر ۱۸ سالههای امریکا، یک اتفاق ویژه بود. او یک ایرانی است که در امریکا متولد شد. از شش سالگی به ایران آمد و تا ۱۸ سالگی در زادگاه والدین خود تحصیل و زندگی کرد. بعد دوباره بهواسطه پاسپورت امریکایی که داشت برای ادامه تحصیل به امریکا رفت.
امید نمازی به ایران وایر میگوید: «من خودم را در اصل یک ایرانی میدانم. حتی امروز که با شما از امریکا و به عنوان یکی از مربیان ملی این کشور حرف میزنم. من ایرانی هستم. این را باافتخار میگویم.»
رسانههای ایران پیش از همه خبر سرمربیگری او را منتشر کردند. امید نمازی ناگهان بدل به چهره اصلی خبرگزاریهایی شد که وقتی او را روی نیمکت تیم ملی بهعنوان دستیار کی روش میدیدند، موردنقد و هجمهاش قرار میدادند. او میگوید: «هیچ انتظاری نداشتم. این مهمترین مسئله ذاتی من است. انتظار حمایت ندارم و البته از انتقادها هم ناراحت نمیشوم. ولی منکر این هم نمیشوم که برایم لذت بخش بود که ببینم در کشورم موردتوجه قرارگرفتهام. من حالا کار بزرگی در پیش دارم و فکر میکنم هنوز قدم اول را هم برنداشتهام.»
او را در ایران از وقتی شناختند که ناگهان دستیار یک پرتغالی شهیر شد. «کارلوس کی روش» از او به عنوان دستیار دعوت به همکاری کرد و امید نمازی بدل به نفر دوم تیم ملی ایران شد. او حالا میگوید: «اصلاً نمیخواهم منکرش شوم. این یک افتخار بزرگ و البته یک برگ برنده برای من بود. در امریکا گفتند تو دستیار کی روش بودی. خودم میدانم با چه مرد بزرگی کار کردم و از این بابت به خودم میبالم.»
او اما یک حسرت بزرگ را در دلش جایداده: «من نتوانستم همراه تیم ملی در جام جهانی باشم. برای خودم دلایلی دارم. اما فکر میکنم که نقش خودم را برای رسیدن به جام جهانی ایفا کردم. ما یک گروه بسیار خوب بودیم. گروهی که سخت کار میکردیم و نتیجه این کار شبانهروزی را هم با صعود به عنوان تیم اول گروه گرفتیم.»
در موردش تناقضهایی شدید در ایران وجود داشت. محمد مایلی کهن و مجید جلالی دو منتقد اصلی حضور امید نمازی در تیم ملی ایران به عنوان دستیار کارلوس کی روش بودند. مجید جلالی یک بار در گفتوگو با روزنامه وطن امروز با تیتر «انقلاب اسلامی چرا هنوز به فوتبال نرسیده است؟» از حضور مربیانی که پاسپورت امریکایی دارند انتقاد کرده بود و البته محمد مایلی کهن بهعنوان یکی از مربیان اصولگرای فوتبال ایران نیز در واکنشی تندتر به امید نمازی لقب «اجنبی» میداد. خودش نسبت به آن اظهارات یک لبخند تحویل میدهد و میگوید: «آن روزها گذشته! آقایان حرف دلشان را زدند...»
ولی بهمحض جدایی امید نمازی از تیم ملی، واکنشها تغییر کرد. محمد مایلی کهن در گفتوگوی خبری شبکه دو و بعد در مصاحبه با ایسنا مدعی شد که امید نمازی یک ایرانی بوده که مورد بیحرمتی از سوی کی روش قرارگرفته. امید نمازی به «ایران وایر» میگوید: «بله! من یک ایرانی هستم. وطن اول من ایران است و به این افتخار میکنم. اما شاید مشکل آنها نهحضور من باشد و نه چرایی رفتن و جدایی من از تیم ملی. کی روش کمترین نقشی در اینجایی نداشت. من این را همین امروز با صراحت میگویم که این جدایی یک تصمیم شخصی بود. من تصور میکنم دوستان ما در ایران، چه آقای مایلی کهن و چه دوستان دیگر، سعی کردند از من یک ابزار و اهرم بسازند. سعی کردند به وسیله من کارلوس را بکوبند. من از این بابت واقعاًعذاب میکشیدم. این برای من قابل تحمل نبود. اما تصمیم داشتم سکوت کنم. دوستان تصور میکردند شاید من با آنها همراه هستم. برای آقای مایلی کهن و تک به تک مربیانی که در فوتبال ایران کار میکنند احترام قائلم اما باور کنید من نباید ابزار دستآنها باشم. مشکل فقط این بود که به هر نحوی به کی روش حمله کنند.»
امید نمازی هرگز جوابی به انتقادها و حمایتها نداد. منتقدی برای او نوشت که این سکوت ممتد نمازی نشانهای از بیاهمیت بودن فوتبال ایران برای اوست. اما باز هم او سکوت کرد. نمازی حالا میگوید: «نه! هیچ چیزی بیاهمیت نبود. من فقط سعی میکردم هیزم به آتش نریزم.»
اما چرا از تیم ملی جدا شد؟
درست وقتیکه مهدی رحمتی با تیم ملی وداع کرد و زمانی که مجتبی جباری و هادی عقیلی از تیم ملی رفتند، او هم ناگهان از کار با تیم ملی کنار کشید. هرگز در مورد کارلوس کی روش حرفی نزد، از چرایی جداییاش هم چیزی نگفت. اما حالا به ایران وایر میگوید: «اینکه چرا از تیم ملی رفتم هم برای من روشن است و هم برای فدراسیون فوتبال.اول از هر چیز این را بگویم که کمترین مشکلی بین من و سرمربی وجود نداشت. من بهترین روزهایم را با کی روش سپری کردم. یک تفاهم و درک فوقالعاده بین ما بود. اما کسی در ایران به این مسئله فکر نمیکرد که امید نمازی دو پسر نوجوان دارد. یکی یازده و دیگری ۱۳ ساله. آن روزها کمی هم کوچکتر بودند. همسر من اینجا تنها بود. هزینهها در امریکا بالاست. ما هزینههای ماهیانه مشخصی داشتیم که باید آنها را مرد خانواده یعنی من تأمین میکرد. فدراسیون فوتبال هرروز وعده میداد ولی عمل نمیکرد. من شش ماه حقوق معوقه داشتم. من نگران همسرم بودم، نگران معیشت خانوادهام بودم. آیا کسی به من حق میداد؟!»
نمازی دوباره با پیشنهادی از آمریکا روبرو میشود. این بار برای همکاری با تیم زیر بیست سال امریکا. بلافاصله این پیشنهاد را جلوی «کارلوس کی روش» میگذارد و به امریکا برمی گردد. آیا از تصمیمش امروز پشیمان است؟ امید نمازی میگوید: «نه! نیستم. من اول به زندگی خانوادگیام فکر میکنم و بعد به کار حرفهایام. حسرت بزرگ من این است که در برزیل همراه تیم ملی ایران یا همان تیم ملی کشورم نبودم. اما پشیمان نیستم...»
میگوید که اگر باز به آن روزها برگردد، دوباره همان تصمیم را خواهد گرفت. اما امیدوار است که این بار از او بهعنوان یکاهرم برای کوبیدن کارلوس کی روش استفاده نکنند: «من هیچوقت جواب هیچکدام از همکاران ایرانیام را ندادم. بهجز یک بارکه آقای یاوری حرفهایی زد که واقعاً بدون استدلال کافی بود.»
نشستن روی نیمکت یک تیم ملی امریکایی بهعنوان مردی با ملیتی از ایران، میتواند برای امید نمازی دلنشین باشد. او اهداف بزرگی هم دارد. نمازی میگوید: «من رویاهای بزرگی دارم. همهچیز به همینجا ختم نمیشود. اما اجازه بدهید وقتی به واقعیت نزدیک شدیم در موردش حرف بزنیم.»
از او میپرسم اگر روزی برای کار در ایران، مربیگری در لیگ برتر یا یکی از تیمهای ملی از او دعوت کنند، آیا بازهم حمایت مربیانی مانند مایلی کهن و جلالی (که شاخصههای مناسبی هستند از حضور اصولگرایان در فوتبال) را خواهد داشت؟ نمازی میگوید: «آرزوی من این است که روزی در ایران کارکنم. مربیگری در کشورم برای من یک رویای بزرگ است. اما باید به یاد داشته باشم که در ایران مربیانی هستند که خودشان را به واسطه سالها زحمت و کار در فوتبال ایران محق میدانند. من شاید یکروز به ایران برگردم. اما آن روز هیچ توقعی برای حمایت ندارم!»
میخواهیم گفتوگو را تمام کنیم که سراغ یک نکته باز نشده میرود. حرفی دارد که تابهحال زنده. میگوید دو سال این درد را در دلش نگهداشته و حالا میخواهد آن را شفاهی کند: «ببینید من از کی روش ناراحت نیستم. من رفتم، سیموئز هم رفت. اما فقط در مورد من حرفهای تندی زد. من به او گفته بودم چرا میروم. میدانست مشکلاتی دارم و همه چیز در آن پیشنهادی که از فدراسیون آمریکا رسید خلاصه نمیشد. گاهی وقتها با خودم فکر میکنم که چرا کی روش با همه اعتمادی که به من داشت کمی منطقیتر برخورد نکرد. اما بعد با خودم میگویم شاید کی روش از هرکسی انتظار داشت که او را ترک کند جز من. با همین حرفها خودم را آرام میکنم. اما واقعاً از او انتظار نداشتم. هرچند که به تک تک روزهایی که کنارش کار و زندگی کردم افتخار میکنم. او برند و شخصیت کار حرفهای من شد.»
از امید نمازی میپرسم که آیا در این مدت با کارلوس تماسی داشته؟ با لحنی غمگین میگوید: «سه بار برایش ای میل زدم ولی جواب نداد. نه! از روزی که رفتم رابطهای نداشتیم. احساس کردم دارم برایش ایجاد مزاحمت میکنم. دیگر با او تماس نگرفتم!»
او حالا سرمربی تیم ملی زیر ۱۸ سالههای آمریکاست. یک ایرانی، که به ایرانی بودن خودش افتخار میکند. میگوید که آرزوی مربیگری در ایران را دارد، اما نه فقط در تیمهای ملی و در تیمهای باشگاهی بزرگ. او میخواهد یک مدیر را مثل مرد پشت خود داشته باشد. واقعاً چنین رؤیایی ممکن است؟
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر